eitaa logo
عاشورائیان منتظر
257 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
6.9هزار ویدیو
49 فایل
⬅️صَلَّ اللُه عَلیَکَ یاٰ أباعَبدِالله الحُسَینْ"➡️ 🔷زیر نظر آقای امیر توکلی ارتباط با مدیر کانال⬅️ @M_Namira
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️همسرداری حرفه ای....🌱💞 💔کاسبی_کریمانه🌱💞 💠 دیروز رفتم یه سوپر مارکت باکلاس تخم‌مرغ بخرم.گفت:نداریم داره. پرسیدم: چرا خودتون نمیارید؟ گفت: بعضی چیزهارو نیاوردیم تا صاحب مغازه روبرویی که یه مسن هست، بتونه با آرامش کاسبی کنه. 💠 فرمول قشنگی یاد گرفتم با همسرم به این نتیجه رسیدیم که نوع پوشش، خوراک و ما باید به گونه‌ای باشد که عامل ایجاد توقعات و تصمیمات غلط در زندگی اطرافیان ما نشود و سبک زندگیمان روحیه و سازش را در زندگی همسران دیگر نابود نکند. 💠 چقدر شیرین است که گاه کریمانه از خود بگذریم تا زندگی و کاسبی صفات خوب در دیگران بگیرد. 🌱💞 عاشورائیان منتظر💞🌱 💞@Ashooraieanamontazer💞 آدرســـــــــــ گروه برای معرفی ما به دوستان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ یه بحث منطقیه فقط نیاز داره دقیقه ای بهش فکر کنیم! مباحثه علی زکریایی با یک ً🆔 @Ashooraieanamontazer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 تأخیر انداختن حج واجب 💠 سؤال: زن و شوهری برای سفر حج، ثبت نام کرده اند و با شرایط جدید سنی که عربستان اعلام کرده، شوهر نمی تواند اعزام شود؛ آیا همسرش می تواند به جهت تنهایی و ... و به امید تغییر شرایط در سال آینده، امسال به حج نرود؟ ✅ جواب: لازم است که همین امسال به حج، مشرف شود و صرف تنهایی مجوز شرعی برای تأخیر حج نیست. https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به روایت امیرحسین ...................................................... _جونم داداش ؟ محمدجواد: سلام . خوبی؟ _ مرسی. توخوبی؟ محمد جواد: مگه تو دکتری؟ دهع. _ نه په تو دکتری. حالا کارتو بگو میخوام برم. خوب بودن به تو نیمده پسره پرو. محمدجواد: اوا خواهر نفرمایید. ببخشید مصدع اوقاتتون شدم خواستم عرض کنم خدمتتون که..... خب.... میگفتم که.... _ جواد بگو الان کلاس شروع میشه. محمدجواد: دانشگاه بدون من خوش میگذره ؟ _ عالی. کارتو میگی یا قطع کنم. محمد جواد: خیلی خب بابا. راهیان هستی دیگه؟ _ وای معلومه که اره. از خدامه. کی؟ محمدجواد: خیر سرت خادمیا. خجالت بکش. پنج شنبه حرکته. _ اوه اوه استاد اومد فعلا..... بهترین خبر برای من همین رفتن به راهیان بود ، البته اگه بابا مثله تابستون بهانه نیاره و مانع رفتنم نشه. .تنها چیزی که میتونست خستگی 8 ساعت کلاس پشت سر هم رو از بین ببره ، صدای سرشار از محبت مامان بود. مامان: کیه؟ _ بازکن مامان جان. مامان: خوش اومدی عزیزم. بابا: همین که گفتم نه نه نه. اونجا امنیت نداره _ ممنون که منو بچه 5 ساله فرض کردید پدر جان. سوریه رو میگید نه یه چیزی. ولی پدر من اینجا که دیگه تو کشور خودمونه . بچه که نیستم. تابستون گفتید گرمه میری حالت بد میشه. دقیقا دلیلی که برای یه بچه نهایتا قانع کنندس. الانم میگید امنیت نداره. بابا: کی؟ _ نوکرتونم به خدا. پنجشنبه بابا_ خیلی خب. من که حریف تو نمیشم. _ پس با اجازتون من برم خبر بدم که میرم. با ذوق دوییدم سمت اتاق. شماره محمد جواد رو گرفتم ، بعد از 3 تا بوق برداشت. _ سلام محمد. ببین من میام بلاخره بابا راضی شد. فقط ساعت و روزشو اینارو بگو. راستی لازم نیست بیام برای هماهنگی. به قول تو خیر سرم خادمم. راستی خاک توسرت که زودتر به من نگفتی. بیچاره کسی که قراره زن تو بشه. همه کارات سربه زنگاس . اون طرف خط: سلام مادر. نفس بکش. من مادر محمد جوادم. واقعا هم بیچاره زنش. _ای وای سلام حاج خانوم. شرمنده من فکر فکر کردم که... چیزه.... یعنی.... حاج خانوم :اشکال نداره مادر. محمد جواد خواب بود من گوشیشو برداشتم. _ بازم شرمنده. ببخشید بدموقع مزاحم شدم. یاعلی حاج خانوم : دشمنت شرمنده. علی یارت مادر. وای ابروم رفت.خب شد نخندیدم ضایع بشم. _ جواد به خدا یه بار دیگه کله سحر زنگ بزنی به من میکشمت.. محمدجواد: که خاک تو سرم اره ؟ بیچاره زنم اره؟ _ عه. راستی یکی طلبم. ابروم رفت. محمدجواد: مگه داشتی؟ _ نه په تو داشتی؟ محمدجواد: شنیدم که اومدنی شدی. _ اره بابا اجازه رو صادر کرد. محمدجواد: خب پس پاشو بیا مسجد که حاج آقا حسابی کارت داره. _ الان مسجدی؟ محمدجواد: بله. مجبورم جور نیومدنای تورو هم بکشم. _ کله سحر مسجد چیکار میکنی؟ محمدجواد: تو شهر ما ساعت 10 کله سحر نیست . شهر شما رو نمیدونم. _ خب حالا. باش. من 11 اونجام محمدجواد: خسته نشی یه وقت _ نگران نباش. خدانگهدار مزاحم نشو محمدجواد: روتو برم هی. خداحافظت. خدایا این دوست خل منو شفا نده خواهشا. مامان:امیرحسین. نمیخوای پاشی؟ _ بیدارم مامان. مامان: خب بیا صبحانه. _ مامان نمیخورم مرسی باید برم مسجد. _ سلام حاج آقا حاج آقا: علیک سلام. یه وقت نیای مسجدا بابا جان. _ اوخ. ببخشید. یه مقدار درگیر دانشگاه بودم. حاج آقا : بله از محمد جواد جویای احوالت هستم. راهیان نور میای دیگه؟ _ بله حاج آقا. حاج آقا : خب شما مسئول اتوبوسایی . چک کردن اعضا و اینا. حدود 7.8 تا اتوبوس میشه با حسینیه ها و بچه های موسسه. _ بله چشم حاج آقا. پارسال هم مسئول اتوبوسا بودم. خیالتون راحت. فقط لیستا رو .... حاج آقا : همون روز حرکت میدم که ثابت شده باشن دیگه. _ پس فردا حرکته دیگه؟ حاج آقا : بله. اینجا چقدر با همه جا فرق می‌کند اینجا شلمچه نیست که دنیای دیگری‌س . 🌱💞 عاشورائیان منتظر💞🌱 💞@Ashooraieanamontazer💞 آدرســـــــــــ گروه برای معرفی ما به دوستان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
🌸 فرزند پروری حرفه ای.....🌺 1. بهبود ارتباط والد و کودک ( مثبت) ج. با کودک( کلامی) گفتگو در مورد موضوعات موردعلاقه کودک باشد. دیدن فیلم یا خواندن کتاب با کودکتان بستر مناسبی برای ایجاد با کودک بشود نه اینکه خود فیلم و کتاب در این تکنیک، موضوعیت داشته باشند لذا در اینجا خیلی با نقد فیلم و اظهارنظر شخصی درباره فیلم و کتاب کار نداریم چون این‌ها وسیله این ارتباط کلامی را به وجود می‌آورند. در این گفتگو از کنجکاوی‌های نامناسب پرهیز کنید. مثلاً از او درباره گفته‌های مادربزرگ در غیاب خودتان نپرسید. با این گفتگو زمینه آشنایی با دنیای کودک را فراهم کنید تا افزایش قدرت نظارتتان را به همراه داشته باشد، چون وقتی کودک متوجه می‌شود والدین او به صحبت‌هایش خوب گوش می‌دهند، چون از کوزه همان برون تراود که در اوست لذا کودک هم از مسائل خودش سخن خواهد گفت و آگاهی ما را درباره خودش افزایش می‌دهد و بالطبع قدرت ما والدین را بالا خواهد برد. ادامه دارد ... 🌱💞 عاشورائیان منتظر💞🌱 آدرســـــــــــ گروه برای معرفی ما به دوستان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️دستت اما حکایتی دارد... سالروز ترور امام خامنه ای در ششم تیرماه سال 1360 توسط منافقین کوردل 🆔 @Ashooraieanamontazer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ایجاد خود باوری در فرزندان بخش اول : تعریف و مفهوم خود باوری 🎙حجت الاسلام دکتر دهنوی @Ashooraieanamontazer
پرهیزگاران فِي الزَّلاَزِلِ وَقُورٌ، وَ فِي الْمَکَارِهِ صَبُورٌ، وَ فِي الرَّخَاءِ شَکُورٌ در برابر حوادث سخت، استوار، و در حوادث ناگوار، شکيبا و به هنگام فراوانى نعمت شکرگزار است» خطبه ١٩٣ https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
🔻معمای تصویری به تصویر نگاه کنید! ابتدا کدام لیوان پر میشه؟ https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
‏انسان بدون آگاهی مثل قایقی در صحراست ✍ماهاراجه https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️همسرداری حرفه ای....🌱💞 💔ترفند _اعلان🌱💞 💠 اگر‌ می‌خواهید همسرتان برخی از کارهایی که شما را به می‌آورد تکرار کند باید به او حضوری یا پیامکی کنید که من از فلان رفتار یا گفتارت خیلی زیاد و به طور خاص می‌برم. 💠 به او بگویید که همیشه با تصور فلان رفتار یا گفتارت خوشی پیدا کرده و خدا را بابت این نعمت، شکر می‌کنم. 💠 در واقع دارید با این روش یعنی اعلام، غیر مستقیم به او اعلام می‌کنید که باز هم رفتارها و گفتارهای مورد پسندم را تکرار کن! 🌱💞 عاشورائیان منتظر💞🌱 💞@Ashooraieanamontazer💞 آدرســـــــــــ گروه برای معرفی ما به دوستان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
نظر مراجع تقلید درباره کمک به متکدیان خیابانی چیست؟ 🔴حتما برای شما هم پیش آمده که هنگام عبور از خیابان، چهار راه و حتی مترو با افرادی دارای چهره آشفته و صدای سوزناک مواجه شدید که به همراه یک کودک در حال خواهش و تمنا هستند تا مقداری پول از شما و یا هر کسی که شده بدست بیاورند. در این گزارش نظرات مراجع تقلید در خصوص کمک به این نوع متکدیان رو بررسی کرده‌ایم. 👈مقام معظم رهبری: تکدی‌گری را با کمک کردن ترویج نکنید اگر این عمل ترویج دروغ، بیکاری و تکدی گری و تخلف از قانون باشد باید از آن اجتناب شود. می‌توانید صدقات و تبرعات را به مؤسسات مورد اطمینانی که در این زمینه فعال هستند بدهید. 👈آیت‌الله مکارم شیرازی: به متکدیان کمک نکنید نظر دفتر آیت الله مکارم شیرازی: کسانی که بصورت تیمی گدایی می‌کنند و این کار را در خیابان ها انجام می‌دهند نیازمند نیستند و به عنوان یک شغل به این موضوع نگاه می‌کنند و از این طریق درآمد زایی می‌کنند، پس نباید به آن ها کمک کرد. 👈آیت‌الله جوادی آملی: نباید به متکدیان کمک کرد نظر دفتر آیت الله جوادی آملی: کسانی علی رغم اینکه سالم هستند و می‌توانند کاری را انجام دهند ولی در چهارراه ها و خیابان ها حضور پیدا می‌کنند و دست به گدایی می‌زنند این عمل پسندیده نیست و باید متولیان، این موضوعات را به طریقی جمع آوری کنند و نباید به این گونه افراد کمک کرد. 👈آیت الله سیستانی: امکان تشخیص فقیر واقعی بودن در خیابان ممکن نیست پس کمک نکنید نظر دفتر آیت الله العظمی سیستانی: کسانی که در خیابان ها و مکان های عمومی مى نشینند و مشغول تکدی گری هستند به هیچ عنوان مشخص نیست که آیا واقعا نیازمند هستند یا خیر! پس تشخیص این امر کار سختی است و نیاز به تحقیق  دارد پس باید از کنارشان رد شد. 👈آیت الله وحید خراسانی: به سو استفاده گران کمک نکنید نظر دفتر آیت الله وحید خراسانی: ابتدا اینکه کمک به اینگونه افرادبه صورت استحبابی است ولی اگر بدانیم و بفهمیم که بعضی از این افراد از این شیوه تکدی گری در خیابان سو استفاده می کنند نباید به آن ها کمک کرد. 👈آیت الله شبیری زنجانی: به متکدیان سر چهار راه‌ها کمک نکنید نظر دفتر آیت الله شبیری زنجانی: به کسانی که در سر چهار راه ها مشغول تکدی گری هستند نباید کمک کرد در عوض باید به نیازمندان آبرومند در اقوام و اطراف خودمان کمک کنیم. 👈آیت الله نوری همدانی: باید به نیازمندان آبرودار و اقوام مستحق کمک کرد نظر دفتر آیت الله نوری همدانی: در این موضوع باید اهم و مهم را در نظر گرفت و اگر قرار است کمکی را انجام بدهیم آن را برای اقوام و نیازمندان آبرو دار در اطرافمان باید صرف کنیم نه کسانی که از صحت نیازمندی شان اطلاع نداریم در خیابان ها و چهارراه ها. https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️چرا خداوند آیت الله خامنه‌ای را برگرداند !؟ 🔻اولین نماز جمعه‌ی آیت الله خامنه‌ای پس از حادثه ترور، و پاسخ ایشان به این سوال که چرا خداوند من را برگرداند... 🔻برای سلامتی و سلامتی و طول عمر رهبر فرزانه انقلاب و همه ی خدمتگزاران به اسلام و ایران صلوات کامنت کنید 🗓 ۶ تیر سالروز ترور امام خامنه‌ای در مسجد ابوذر 🆔 @Ashooraieanamontazer
غلط‌های پرتکرار املایی که از اون بی‌خبریم! https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
چشمام رو چند بار باز و بسته میکنم ، بیدار شدن برای من زجر آور ترین کار ممکنه. با یاد آوری ساعت 9 با فاطمه قرار دارم آروم و بی حوصله نگام رو سمت ساعت سوق میدم با دیدن عقربه کوچیکه ساعت که 8 و عقربه بزرگش که 10 رو نشون میده سریع مثله برق گرفته ها از جا میپرم. _ مامان. مامان. مامان :به جای داد زدن بیا اینجا ببینم چی میگی. _ نمیییخواد دیرم شده. هیچی. سریع مانتو سفید و شلوار و شال مشکیم رو با لباس های توخونه ایم عوض میکنم و از دم در با مامان خداحافظی سرسری میکنم و سریع از خونه بیرون میرم. همزمان با بسته شدن در حیاط ، صدای زنگ موبایل بهم میگه که باید خودم رو برای هر طوفانی از سوی فاطمه آماده کنم، هرچند هیچوقت عصبانیتش رو ندیدم اما تو این چند ماه به خوبی متوجه شدم که روی وقتشناسی فوق العاده حساسه . _ فاطمه به خدا خواب موندم ببخشید الان میام اصلا غلط کردم. فاطمه :سلام منم خوبم. نفس بکش دختر. زنگ زدم بگم که سر کوچتون وایسی من با بابا داریم میام دنبالت. بهترین خبر ؛ اونم صبحه اول وقت که عزا گرفته بودم برای اینکه چجوری باید این چندتا کوچه رو پیاده برم تا به تاکسی برسم؛ بود. _ الهی فدای خودت و بابات. حله اومدم . سریع با دو خودمو رسوندم سر کوچه. سریع در ماشینو باز کردم و سوار شدم. _ سلام. ببخشید دیر شد. بابای فاطمه:سلام دخترم همین الان رسیدیم. فاطمه: و علیکم السلام بر تو جواب سلاماشون یه لبخند بود و بعدش هم یه خواب 10 دقیقه ای. . . . _ مرسی عمو. خداحافظ بابای فاطمه: خدانگهدارتون . فاطمه به محض رفتن باباش محکم زد رو شونم و باذوق گفت : حدس بزن چی شده؟ _ عه چته؟ چمدونم چی شده. فاطمه: میخوان ببرنمون راهیان نور. _ واااات؟ فاطمه: وووووی حانیه ساعت 9/5 کلاست شروع نشده مگه؟ _ ای وای. بدو پله های موسسه رو دوتا یکی کردیم تا رسیدیم به دفتر. _ سلام خسته نباشید. مسئول ثبت نام خانم عظیمی یه خانم فوق العاده بدحجاب بود که بادیدن فاطمه حالت چهرشو تغییر داد و گفت : کاری دارید؟ از این طرز بر خوردش که کاملا از نگاهی که به فاطمه انداخت معلوم بود به خاطر چادری بودنه اونه اصلا خوشم نیومد. من هم لحنم رو تند تر از اون کردم و جواب دادم. _ برای ثبت نام اومدن. خانم عظیمی: ایشون؟ و بعد با حالت بدی به فاطمه اشاره کرد. _ بله. ایرادی داره. خانم عظیمی: نه ولی شما که نیاز به زبان یاد گرفتن نداری. فاطمه: ببخشید چرا ؟ خانم عظیمی: هه . هیچی. بشین اونجا برات برگه تعیین سطح بیارم. فاطمه آروم خطاب به من گفت :میخوای تو برو سرکلاست. _ نه نمیخواد. خانم عظیمی: هی دختر خانم . بیا بگیر اینو . _ فاطمه هستش. خانم عظیمی: حالا هرچی. رفتم جلو و برگه رو از دستش گرفتم. برگه رو دادم فاطمه تا بشینه رو صندلی داخل دفتر و منتظر بمونه و خودمم رفتم تو سالن منتظرش بمونم. بعد از ده دقیقه اومد بیرون . _ چی شد؟ فاطمه: تو چرا نرفتی؟ _ چی شد؟ فاطمه: گفت ده دقیقه دیگه بیا بگیر نتیجشو. _ باش. پس بیا بریم بشینیم رو صندلی های تو حیاط. فاطمه: بیا برو سرکلاست خب. _ بیا بریم بابا. فاطمه: عه. بی توجه به اعتراض فاطمه به سمت حیاط راه افتادم. اونم که دید حریفم نمیشه دنبالم اومد. _ خب تعریف کن ببینم راهیان نور چیه؟ فاطمه: همون جایی که شهدای دفاع مقدس شهید شدن. خیلی حس و حال خوبی داره اصلا اونجا از زمین نیست . باید تجربش کنی. _ الان ؟ تو این سرما؟ بیخیال فاطمه: ضد حال نباش دیگه. به خدا پشیمون نمیشی. _ کی؟ فاطمه: پنجشنبه؟ _ همین هفته؟ فاطمه:اره _ اونوقت تو الان داری به من میگی ؟ جمعه امتحان پایان ترم زبان دارم . . 🌱💞 عاشورائیان منتظر💞🌱 💞@Ashooraieanamontazer💞 آدرســـــــــــ گروه برای معرفی ما به دوستان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56