eitaa logo
عاشورائیان منتظر
257 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
6.9هزار ویدیو
49 فایل
⬅️صَلَّ اللُه عَلیَکَ یاٰ أباعَبدِالله الحُسَینْ"➡️ 🔷زیر نظر آقای امیر توکلی ارتباط با مدیر کانال⬅️ @M_Namira
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ اسکلت ماشینی در کوهی از آتش مانده و کف خیابان همه رنگ خون شده بود..😱😰 که دیگر از نفس افتادم... دختربچه ای دستش قطع شده و به گمانم درجا جان داده بود که صورتش زیر رگه هایی از خون به زردی میزد.. و مادرش طوری ضجه میزد که دلم از هم پاره شد...😢😰 قدم هایم به زمین قفل شده.. و تازه پسر جوانی را دیدم که از کمر به پایینش نبود.. 😱😢 و پیکرهایی که دیگر چیزی از آنها باقی نمانده و اگر دست ابوالفضل نبود همانجا از حال میرفتم...😰😭 تمام تنم میان دستانش از وحشت میلرزید و نگاهم هر گوشه دنبال مصطفی میچرخید و میترسیدم پیکره پاره اش را ببینم... که میان خیابان رو به حرم چرخیدم بلکه حضرت زینب(س) کاری کند... ابوالفضل مرا میان جمعیت هراسان میکشید،.. میخواست از صحنه انفجار دورم کند و من با گریه التماسش میکردم تا مصطفی را پیدا کند که را کنار خیابان دیدم و قلبم از تپش افتاد...😱😭😰 به پهلو روی زمین افتاده بود،.. انگار با خون غسلش داده بودند و او فقط از درد روی زمین پا میکشید،.. با یک دستش به زمین چنگ میزد تا برخیزد و توانی به تن زخمی اش نمانده بود.. که دوباره زمین میخورد... با اشکهایم به حضرت زینب(س) و با دستهایم به ابوالفضل التماس میکردم نجاتش دهند.. و او برابر چشمانم در خون دست و پا میزد...😭 تا بیمارستان به جای او هزار بار مُردم و زنده شدم..💨🚑 تا بدن نیمه جانش را به اتاق عمل⛔️ بردند... و تازه دیدم بیمارستان روضه مجسم شده است...😰😰😰 جنازه مردم روی زمین مانده... و گریه کودکان زخمی و مادرانشان دل سنگ را آب میکرد... چشمم به اشک مردم بود و در گوشم.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ در گوشم صدای سعد می آمد.. که رهایی مردم سوریه مستانه نعره میزد _بالرّوح، بالدّم، لبیک سوریه! و حالا مردم سوریه تنها این 🔥بدمستی سعد و همپیاله هایش🔥 بودند... کنار راهروی بیمارستان روی زمین کِز کرده بودم..😣😞😭 و میترسیدم مصطفی شهید شود..که فقط بیصدا گریه میکردم... 😭😭 ابوالفضل بالای سرم تکیه به دیوار زده.. و چشمان زیبایش از حال و روز مردم رنگ خون شده بود که به سمتش چرخیدم و با گریه پرسیدم _زنده می مونه؟😢😢 از تب بی تابی ام حس میکرد دلم برای مصطفی با چه ضربانی میتپد.. که کنارم روی زمین نشست و به جای پاسخ، پرسید _چیکاره اس؟😐 تمام استخوانهایم از و میلرزید.. که بیشتر در خودم فرو رفتم و زیرلب گفتم😞 _تو داریا پارچه فروشه، با جوونای از حرم حضرت سکینه(س) میکردن!😍😢 از درخشش چشمانش😇 فهمیدم حس از حرم به کام دلش شیرین آمده.. و پرسیدم _تو برا چی اومدی اینجا؟😕😕 طوری نگاهم میکرد که انگار هنوز عطش دو سال ندیدن خواهرش فروکش نکرده و همچنان تشنه چشمانم بود که تنها پلکی زد و پاسخ داد _برا همون کاری که سعد رو میکرد! لبخندی عصبی لبهایش را گشود، طوری که دندانهایش درخشید.. و در برابر حیرت نگاهم با همان لحن نمکین طعنه زد _عین آمریکا و اسرائیل و عربستان و ترکیه، این بنده خداها همه شون میخوان مردم سوریه مبارزه کنن! این تکفیری هام که میبینی با خمپاره و انتحاری افتادن به جون زن و بچه های سوریه، معارضین صلحجو هستن!!! و دیگر این حجم غم در سینه اش... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت‌های یک ایرانی در مورد مخارج زندگی در کانادا!!😵‍💫 📝 پاورقی 📌 شنبه تا چهارشنبه 🕗 ساعت ۱۹:۴۵ 📺 شبکه دو سیما 🔴 پاورقی | @pavaraghi_tv2 https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️طفلی که در طول مسیر با دستگاه بخور سرد طی طریق میکند 🔆جاده بهشت 🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیدید این شبهه رو میندازن که پیغمبر عربی و دین عربی، به ما ربطی ندارن؟ ⭕️ در صورتی که خود مسیحی‌ها حضرت عیسی که فلسطینی بود و یهودی‌ها حضرت موسی که آفریقایی بود رو برگزیدند😅 🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
33.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با دیدن این کلیپ جوری جیگرتون حال میاد که شیرینیش ساعتها زیر زبونتون میمونه اگر با دیدن این کلیپ لذت بردی و پرواز کردی حتما مادرت رو دعا کن که به پدرت خیانت نکرده والله هر بار این کلیپ رو دیدم مزه شیرینی بالاتر از عسل زیر زبونم حس کردم ببین و برای بقیه هم بفرست 🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هااااایش !!!! هاااااایش !!! هاااااایش!!! خدا پدر و مادردو بیامرزه عمو موهامو کاری نداشته باش!!! هاااااایش هااااایش ... !🥲 ❤️😁شاااااااد باشید همیشه😁❤️ 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
اگر می‌خواهید موفق باشید 💓 این ۱۰ کار را انجام دهید: ۱. انتظار نداشته باشید همه چیز عالی باشد ۲. هر وقت لازم است، نه بگویید ۳. به خودتان چیزهای منفی نگویید ۴. فقط روی امروز تمرکز نکنید ۵. اهدافتان را فراموش نکنید ۶. منزوی نشوید ۷. خودتان را با هیچکس مقایسه نکنید ۸. در گذشته زندگی نکنید ۹. آدم‌های دروغگو را تحمل نکنید ۱۰. دیگران را تحقیر، تمسخر و تهدید نکنید. 🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی شوهرم از سر کار میاد:😜😜 ❤️😁شاااااااد باشید همیشه😁❤️ 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈امیر آرتا خواننده و بلاگر اینستاگرامی، پستی گذاشته و پاسخ منطقی و مودبانه به کسانی داده که میگن برای هزینه نکنید! کامنت های منفی زیاد گرفته از تهدید به آنفالو تا توهین و ... https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer
گرمترین خانه، خانه ایست؛ که در آن مرد خانه محترم شمرده شود و زن خانه محبوب باشد، فقط همین! مرد تشنه احترام است و زن عاشق محبت...💛 ╔═🍃🌺🍃══════╗ 🆔 https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer ╚══════🍃🌺🍃═╝
: پیر شدن ربطی به شناسنامه ندارد همین که دیگر میل خرید یک جوراب سفید را نداشته باشی همین که صدای زنگ تلفن و یا شنیدن یک ترانه دلت را نلرزاند همین که فکر سفر برایت کابوس باشد همین که مهمانی دادن و مهمانی رفتن برایت عذاب اور باشد همین که در دیروز زندگی کنی از آینده بترسی و زمان حال را نبینی بی آرزو باشی ... بی رویا باشی بی هدف باشی ... عاشق نباشی برای رسیدن به عشق خطر نکنی برای آرزوهایت نجنگی یاد دوستی در قلبت نباشد شک نکن حتی اگر جوان باشی پیرگشته ای ╔═🍃🌺🍃══════╗ 🆔 https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer ╚══════🍃🌺🍃═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻این چه تتویی بود که زده بودی آقای سهرابیان؟! 🔹پیمان یوسفی: اگر قرار است از تتوهای بازیکنان خارجی الگوبرداری کنید از چیزهای خوب دوستان خارجی الگوبرداری کنید 🔹چرا از زندگی خوب و حرفه ای و تغذیه درست و به موقع خوابیدن آنها الگو برداری نمی کنید؟ 🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻️‌صادق زیباکلام سلطنت‌طلبان را با خاک یکسان کرد؛ اگر محمدرضا مثل آدم حکومت می‌کرد که انقلاب نمی‌شد! دوران پهلوی با اکنون قابل مقایسه نیست. 🔹‌حتی زندان اوین دوران انقلاب که مثل هتل 5ستاره است با زندان اوینی که دوران شاه رفتم قابل مقایسه نیست. 🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ این حجم غم در سینه اش جا نمیشد که رنگ لبخند از لبش رفت.. و غریبانه شهادت داد _سعد میکرد میخواد کنار مردم سوریه مبارزه کنه، ولی اومدیم تا کنار مردم سوریه جلو این حرومزاده ها مقاومت کنیم!👍 و نمیدانست دلِ تنها رها کردن مصطفی را ندارم..😞 که بلیطم را از جیبش درآورد،نگاهی به ساعت پروازم کرد و آواری روی سرش خراب شد که دوباره نبودنم را به رخم کشید _چقدر دنبالت گشتم زینب!😒 از حسرت صدایش دلم لرزید،.. حس میکردم در این مدتِ بیخبری از خانواده، خبر خوبی برایم ندارد.. و خواستم پی حرفش را بگیرم... که نگاه برّاق و تیزش🔥😈 به چشمم سیلی زد... خودش بود،...😱😰 با همان آتشی که از چشمان سیاهش شعله میکشید..🔥😈 و حالا با لباس سفید پرستاری در این راهرو میچرخید.. که شیشه وحشتم درگلو شکست... نگاهش به صورتم خیره ماند و من وحشت زده به پهلوی ابوالفضل کوبیدم _این با تکفیریهاس!😱😰😢😱😵 از جیغم همه چرخیدند..👥👥👥👥😱😱😨😰😰😰 و 🔥بسمه🔥 مثل اسفند روی آتش میجنبید بلکه راه فراری پیدا کند.. و نفهمیدم ابوالفضل با چه سرعتی از کنارم پرید... دست بسمه از زیر روپوش به سمت کمرش رفت و نمیدانستم میخواهد چه کند...😰😱 که ابوالفضل هر دو دستش را از پشت غلاف کرد...😡 مچ دستانش بین انگشتان برادرم قفل شده بود و مثل زوزه میکشید، ابوالفضل فریاد میزد تا کسی برای کمک بیاید و من از ترس به زمین چسبیده بودم....😱😰 مردم به هر سمتی فرار میکردند... و دو مرد نظامی طول راهرو را به طرف ما میدویدند... دستانش همچنان از پشت در دستان ابوالفضل مانده بود،.. یکی روپوشش را از تنش بیرون کشید... و دیدم روی پیراهن قرمزش کمربند انفجاری...😱😱😱😰😰😰 ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ کمربند انفجاری به خودش بسته که تنم لرزید... ابوالفضل نهیب زد...🗣😡 کسی به کمربند دست نزند، دستانش را به دست مرد دیگری سپرد و خودش مقابل بسمه🔥 روی زمین زانو زد... فریاد میزد...🗣🗣 تا همه از بسمه فاصله بگیرند... و من میترسیدم این کمربند در صورت برادرم منفجر شود..😱😱😱😱 که با گریه التماسش میکردم عقب بیاید..😱😱😰😰😭😭😭😭 و او به قصد باز کردن کمربند، دستش را به سمت کمر بسمه برد... با دستانم چشمانم را گرفته و از اضطراب پَرپَر شدن برادرم ضجه میزدم..😰😰😭😭😩😩😭😭 تا لحظه ای که گرمای دستش را روی صورتم حس کردم... با کف دستانش دو طرف صورتم را گرفت،.. با انگشتانش اشکهایم را پاک کرد و با نرمی لحنش نازم را کشید _برا من گریه میکنی یا برا این پسره که اسکورتت میکرد؟😁😉 چشمانش باشیطنت😜 به رویم میخندید،😁میدید صورتم از ترس میلرزد.. و میخواست ترسم تمام شود... که دوباره سر به سر حال خرابم گذاشت _ببینم گِل دل تو رو با پسر سوری برداشتن؟😉 ایران پسر قحطه؟😁😁 با نگاه خیسم 😥😢دنبال بسمه🔥گشتم و دیدم همان دو مرد نظامی او را در انتهای راهرو میبرند... همچنان صورتم را نوازش میکرد تا آرامم کند و من دیگر از چشمانش میکردم..🙈 که حرف را به جایی دیگر کشیدم _چرا دنبالم میگشتی؟🙁😢 نگاهش روی صورتم میگشت.. و باید تکلیف این زن تکفیری روشن میشد که باز از پاسخ سوالم طفره رفت _تو اینو از کجا میشناختی؟😐😕 دیگر رنگ شیطنت از صورتش رفته بود، به انتظار پاسخی چشمش به دهانم مانده... و تمام خاطرات 🔥خانه بسمه و ابوجعده🔥 روی سرم خراب شده بود... 😣😞 که صدایم شکست.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer