🌸 فرزند پروری حرفه ای.....🌺
1.#فنون بهبود ارتباط والد و کودک (#تعامل مثبت)
ج. #صحبت با کودک( #ارتباط_کلامی #گفتگو)
به مورد زیر که دختر از آمدن به #مشاوره خودداری میکند، توجه کنید:
دختر: مامان من مشاوره نمیآیم
مادر: چی شده؟ تو از اینکه در مدرسه بودی خستهای و دوست نداری مشاوره بیایی؟
دختر: نه مدرسه خیلی خوش گذشت، خیلی هم خوب بود.
مادر: پس در مدرسه اتفاقات خوبی افتاده والان تو خوشحالی، درسته؟
دختر: آره خیلی خوش گذشت، خانم اجتماعی پرسید بلد بودم، ریاضی هم خوب بود و خانم کارت امتیاز داد.
مادر: خب الان تو خستهای که میگویی نمیآیم؟
دختر: نه حوصله ندارم؟
مادر: حوصله کی رو نداری؟ آقای مشاور، حوصله جلسه رو نداری یا ...
دختر: حوصله لباس پوشیدن ندارم.
مادر: تو چه مواقعی حوصله نداری، زمانی که خستهای؟
دختر: آره زمانی که خسته هستم.
مادر: تو که گفتی الان خسته نیستی؟!
ادامه دارد ...
🌱💞 عاشورائیان منتظر💞🌱
آدرســـــــــــ گروه برای معرفی ما به دوستان
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
❤️همسرداری حرفه ای🌱💞
💔صد_سال_دیگر🌱💞
💠 برخی #تصورات و افکار، میتوانند حال بد ما را تغییر دهند. و حتی مانع انجام تصمیمات #غلط ما شوند.
💠 شخصی میگفت: گاهی که از دست همسرم #عصبانی میشوم و یا کینه و دلخوری از او دارم #چشمهای خود را میبندم و تصور میکنم #صد_سال دیگر کجا هستم.
💠 صد سال دیگر نه #من هستم نه همسرم و نه فرزندانم. بلکه همگی در #عالم_آخرت هستیم و فقط #اعمال و نیّات ما باقی میماند کما اینکه اجداد ما صد سال پیش، زنده بودند اما الان دستشان از این دنیا کوتاه است.
💠 گاه صد سال از زمان، #جلو بزنیم تا برای اصلاح گذشته و بدیهای خود به #عقب برگردیم.
🌱💞 عاشورائیان منتظر💞🌱
💞@Ashooraieanamontazer💞
آدرســـــــــــ گروه برای معرفی ما به دوستان
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
گاهی مشکلاتی پیش میاد که مارو در هم میشکنه اما این به معنای پایان زندگی نیست ؛ بلکه شروع یه زندگی متفاوته!
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
💠 امام جواد علیه السلام فرمودند:
💎 سه چیزاست كه بنده را به رضوان خدا می رساند:
🔹 استغفار زیاد
🔹 نرم خویی
🔹 بسیار صدقه دادن
📚 مسند الامام الجواد
▪السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَرَّ التَّقِیَّ الْإِمَامَ الْوَفِیَّ
▪️السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ
▪السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
⭕️یک قطار مسافری در آمریکا با کامیون کمپرسی تصادف و از ریل خارج شده با چندین کشته و زخمی!
🔻 ولی شما بنویسید این اتفاق در ایران افتاده تا توله های غرب «ما چقدر بدبختیم» رو ترند کنند!
🆔 @Ashooraieanamontazer
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_چهل_و_ششم
دو روز از اومدنمون میگذشت و من تقریبا با امیرعلی صمیمی شده بودم ، پسر خوبی بود ، حرفاش به آدم آرامش میداد دلم میخواست بیشتر باهاش صمیمی بشم چون چهار سال هم از من بزرگتر بود، میتونست به عنوان دوست، راهنمای خوبی برام باشه. الان دیگه میدونستم که اونم تنها آرزوش اینه که بره سوریه که پدرش اجازه نمیده و جرات بیانش رو هم پیش مادرش نداره و فعلا پشیمون شده ؛ اما من نمیتونستم ، من از وقتی خبر شهادت محمد مهدی رو شنیدم بیشتر هوایی شدم. دوست صمیمیم که رفتنش با خداحافظی پشت تلفن صورت گرفت و انقدر یه دفعه ای و سریع رفت که حتی فرصت نکردم برای آخرین بار ببینمش.
باورم نمیشد که امروز روز آخر باشه ، این یه هفته انقدر زود اما شیرین و دلچسب گذشت که واقعا جدا شدن از اینجا رو برام سخت کرد. جایی که ذره ذره خاکش متبرک به خون مردهایی بود که رفتن تا مردم این خاک و بوم شب ها بدون استرس و دلهره اینکه ممکنه صبح دیگه عزیزانشون پیششون نباشن سر به بالشت نذارن، رفتن که کسی جرات نکنه چادر از سر بانو های سرزمینم بکشه. رفتن و هیچ وقت برنگشتن. رفتن و هزاران مادر ، همسر و فرزند لحظه خاکسپاری عزیزترینشون رو دیدن ، رفتن و خیلی از خانواده هنوز چشم به راه خبری از گمشدشون هستن.
اینجا زمین هاش با خاک پوشیده نشدن ، با طلایی پوشیده شدن که از مردای بی ادعا اون روزا درست شده. هزاران پیکر مقدس هنوز هم زیر این خاکا بودن و میشنیدن ، حرفاتو ، دردودلاتو و بابت هردعایی که میکردی آمین میگفتن به گوش آسمون ؛ و حالا دل کندن از اینجا چقدر سخت بود، اونم برای منی که باید برمیگشتم جایی که هرچقدر هم به اعتقاداتم توهین میشد نباید لام تا کام حرف میزدم . کنار سیم خاردارا نشستم رو زمین و سرمو گذاشتم رو زانوم و رها کردم بغضی رو که خیلی وقته با سماجت تمام من رو رها نمیکرد.
محمدجواد: امیر ، دارن راه میوفتن داداش ، یا خودت بیا اتوبوسا رو چک کن یا اگه حالت خوب نیست بده من لیست هارو.
بدون هیچ حرفی و حتی بالااوردن سرم، لیست هارو به طرفش گرفتم و خوشحال شدم از اینکه دوستم درکم میکرد. الان هیچ چیز جز آرامش حضور شهدا نمیتونست حالمو خوب کنه. حضوری که من با همه وجودم حسش میکردم .
گفتم و گفتم ، از همه چی ، شرح همه زندگیم رو ، زندگی که برای من محکمه و زمینی که برام حکم قفس داشت.
یه دفعه دستی روی شونم نشست ، برگشتم عقب، امیرعلی بود:میتونم مزاحم خلوتتون بشم ؟ انقدرم حالم بد بود که نتونم جوابشو بدم ، اونم درک کرد و بدون هیچ حرفی نشست کنارم .
امیرعلی:تا حالا به این فکر کردی که خیر خدا تو چی میتونه باشه؟ به این که شاید این کار خداپسندانه برای تو خیر توش نباشه. البته شایدم باشه ، ولی بدون اگه خیر باشه هروقت صلاح بدونه ، حتی اگه زمین به آسمون بره، آسمون به زمین بیاد خودش تورو راهی میکنه. حالا هم با اجازه به درد و دلت برس . التماس دعا .
امیرعلی رفت ولی ذهن من درگیر حرفاش شد . حرف هایی که مثل این یه هفته لبریز از آرامش بود، چرا من هیچوقت به این فکر نکرده بودم ؟
به اینکه خواست پروردگارم چیه.
به اینکه شاید خیری توش نباشه .
به اینکه اگه خدا بخواد حرف کسی اهمیت نداره.
دلم پروازی میخواهد هم وزن شهادت.....
#ادامه_دارد
🌱💞 عاشورائیان منتظر💞🌱
💞@Ashooraieanamontazer💞
آدرســـــــــــ گروه برای معرفی ما به دوستان
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
🌺فرخنده شبی ،شبی که بی همتا بود
💕پیوند دو گل در آسمان برپا بود
🌺جبریل امین به روی لب زمزمه داشت
💕هم کفو علیِّ مرتضی، زهرا بود
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
🌹از امشب (پنجشنبه) که شب اول ذی الحجه است.
#نماز_پرفضیلت دهه اول
🌙ماه ذی الحجه را از دست ندهید
#زمان_خواندن⌛
🗓 از شب اول ماه ذی الحجه تا شب عید سعید قربان🗓
📱اطلاع رسانی فرمایید🌹 انتشار=صدقه جاریه✅
🍃🌺🍃🌺
#نماز_دهه_اول_ذیحجه:
ازشب اول ذی الحجه هرشب بین #نمازمغرب و #عشا دو رکعت نماز خوانده میشود:
در هررکعت #حمد و #توحید، سپس #آیه 142 اعراف 👇👇 خوانده میشود:
وَ واعَدنا مُوسى ثَلاثینَ لَیلَة، وَ اَتمَمناها بِعَشر، فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ اربَعینَ لَیلَة وَ قالَ مُوسى لاِخیهِ هارُونَ اخْلُفْنى فى قَومى وَ اَصلِحْ وَ لاتَتَّبِع سَبیلَ الْمُفسِدین.
هر که این نماز را بخواند در ثواب حاجیان و اعمال حج آنها شریک میشود.
📚 اقبال/ص324
التماس دعا 🙏
الَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56