✅ مدافع حرمی که دقیقه 90 از شهادت پا پس کشید⁉️
💠 یکی از رزمندگان #مدافعین_حرم اعزامی از شهر مقدس مشهد روایتی از نحوه شرط و شروطش برای شهادت در کتاب «چَخچَخیها» از انتشارات راهیار داشته است که در ادامه میخوانیم : اولین دفعه که که به سوریه رفتم، گفتم: خدایا! دوست دارم کار کنم، فعلاً شهادت نمیخواهم. اجازه بده ۲۰۰ نفر از دشمنان اهل بیت را بکشم و بعد مزدم را بده!
💠 تقسیم نیرو که انجام شد، مسؤول اطلاعات شدم. دیدهبانی هم میکردم و گرا میدادم. مثلاً یادم است یک بار شمردم که ۴۰ نفر داعشی از داخل یک کانالی آمدند و به کانال دیگر رفتند، سریع مرکز توپخانه را گرفتم و گرایشان را دادم و توپخانه آنها را زد.
💠 چند روز بعد یاد حرف اولم افتادم، با خودم حساب کردم دیدم هر شب حداقل ۱۰ تا ۲۰ تا گرا میدهم و اگر این طور پیش بروم، به هفته نمیکشد!
⭕️ گفتم : خدایا! غلط کردم! جلوی آن ۲۰۰ تا یک صفر اضافه کن لطفا⁉️
🌹 #مدافعین_امنیت #ایران_قوی
🆔 @Assemanian 🇮🇷
۲۴ آبان ۱۴۰۱
۲۴ آبان ۱۴۰۱
✅ بیخیال بابا خالی نبند 😳🤫😲 ⁉️
🔸 کل جمعیت #اغتشاشگران به 5000 نفر نمیرسید‼️
🟣 نخست وزیر کانادا یا خیلی مست بوده و یا ریاضی بلد نیست❗️
#بازنشر_دروغ اخبار ایران
#دروغ_پردازی و کینه توزی
🆔 @Assemanian 🇮🇷
۲۴ آبان ۱۴۰۱
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ وداع دختر شهید مدافع وطن،
#اسماعیل_چراغی، با پدر شهیدش.
🔴اصفهان ۱۴۰۱/۸/۲۷
#شهید_امنیت
#پایان_مماشات
🆔 @Assemanian 🇮🇷
۲۷ آبان ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ شکنجه برای اعتراف گیری اجباری از 🌹 #شهید_آرمان_علی_وردی
🔴 این جمع ۳۰ نفره یک دادگاه تفتیش عقاید خیابانی به سبک قرون وسطی راه انداختند.
❌(هشدار: حاوی الفاظ رکیک)❌ بابت منتشرکردن این ویدئو ازکلیه کاربران عذرخواهی میکنیم.
#شهید_امنیت
#پایان_مماشات
🆔 @Assemanian 🇮🇷
۲۷ آبان ۱۴۰۱
۲۷ آبان ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ تصاویر دوربین مداربسته از #لحظه_شهادت 🌹حسین زینالزاده و 🌹دانیال رضازاده
⭕️ تصاویر دوربین مداربسته محل شهادت 🌹حسین زینالزاده و 🌹دانیال رضازاده از شهدای حمله آشوبگران در مشهد را ببینید.
#شهید_امنیت
#پایان_مماشات
🆔 @Assemanian 🇮🇷
۲۷ آبان ۱۴۰۱
هدایت شده از یافارس الحجاز ادرکنی 🤲🏻🇮🇷🤲🏻
دیگگگه با چ زبوونی بگگن دااااعشی تر از دااعشی هستند لعنتیهای خاااائن هرزه
۲۹ آبان ۱۴۰۱
۳۰ آبان ۱۴۰۱
۱ آذر ۱۴۰۱
پیام 2 از 2
ماه اول ازدواجمون بود که در بخش کارآموزی مدیریت داشتم.
با دست به کمر زدن و فرمان دادن همسرم را پشیمان از وصلت کرده بودم.دانشجو بودم هنوز.
ماه دوم زندگی مشترک بودم که کار اموزی در بخش روانپزشکی به سر پرستی مربی آمریکایی مون شروع شد.به قدری با دیدن وضع بیماران افسرده شده بودم که هر شب گریه می کردم و دست و دلم به کار و زندگی نمی رفت.همسر ترس برش داشته بود، به مادرش خبر می رساند که ایشان با گریه هاش داره نشان میده از ازدواج با من پشیمانست.مادرش سفارش اکید اش میکند براش هدیه بگیر . گردش اش ببر.شام بیرون و لباس براش بخر
روزی از من سوآل کرد از ازدواج با من ناراحت و پشبمانی؟گفتم نه.گفت پس سبب گریه تو چیست؟گفتم بیماران زن در بخش روانپزشکی هم انسان هستند چرا باید وضع زندگی شان اسفناک باشد و من خوش بخت در زندگی گل و بلبل؟
گل از گل اش شکفت.
گفت این چه اهمیتی دارد؟
ولی اگر انسانیتت باعث گریه هاست خوبه.حرفی ندارم
بعد ها همیشه میگفت تو در بخش روانپزشکی کار کنی و در خانه گریه کنی برای من قابل تحمل تر خواهی بود تا در بخش مدیر باشی و در خانه هم دست به کمر بزنی و مرا امر و نهی کنی.
اینست قصه تحمیل به من تا تحصیل کنم در رشته روان پرستاری
۱ آذر ۱۴۰۱