پاتریک، تو مثل این شعر «سعدی» هستی:
هر که آمد به عشق، آمد به دردی تازه.
احساساتت مثل موجیه که گاهی آرام، گاهی طوفانیست؛ دل پر از عشق و وفاداری، اما گاهی خودش رو در هیجان و شور غرق میکنه.
گری، تو مثل این شعر «نیما یوشیج» هستی:
من همانیام که در آتش خویش میسوزم و میسازم.
شجاع، پرانرژی و پرشور، همیشه میخوای دیده بشی و تأثیر بگذاری. قلبت پر از هیجان و احساساته، اما غرورت گاهی راهِ نزدیک شدن به دیگران رو سخت میکنه.
یوجین خرچنگ، تو مثل این شعر «سعدی» هستی:
گر کسی دل بر تو نبست، خود را به خاموشی و صبر بسپار.
هوای کسی رو داشته باش که دوستش داری، اما با کسی که قلبش همراهت نیست بازی نکن؛ سکوت و حوصله گاهی قویتر از هر کلمهایه.
پلانکتون، تو مثل این شعر «فروغ فرخزاد» هستی:
هر کسی که آمد، رفت؛ ولی من ماندم و عشق را جستوجو کردم.
دل مهربون و دلسوزی داری، همیشه دنبال تعادل و آرامش برای خودت و دیگرانی. ولی یاد بگیر گاهی اول خودت رو در نظر بگیری، نه فقط دل دیگران رو.
پرکینس، تو مثل این بیت «مولانا» هستی:
دل هر که عاشق شد، راز نهانش آشکار شد.
عمیق و پرشور، با احساسی که نمیتوانی پنهانش کنی؛ هر نگاهت پر از راز و احساسه که تنها کسانی که ارزشش رو دارن میبینن.
سندی، تو مثل این بیت «سعدی» هستی:
گر دل به آتش نسپاری، خاکستر نمیمانی.
پرشور، گرم و پر از زندگی، با قلبی که نمیترسه عشق و احساس واقعی رو تجربه کنه، حتی وقتی مسیر سخت و پیچیده باشه.
کارن، تو مثل این بیت «نیما یوشیج» هستی:
صبر کن، که آرامش پس از طوفان میآید.
قوی و مقاوم، با قلبی که تحمل سختیها را دارد؛ یاد میگیری در سکوت و صبر، راه درست را پیدا کنی و از هیجانات گذرا عبور کنی.
اختاپوس، تو مثل این بیت «فروغ فرخزاد» هستی:
هر که متفاوت است، دنیا او را نمیفهمد، ولی ارزشمند است.
خلاق، آزاد و کمی متفاوت، همیشه راه خودت را میروی؛ ذهن بازت و دیدت نو بهت کمک میکند دنیا را از زاویهای خاص ببینی و زندگیات را رنگین بسازی.
پرل، تو مثل این شعر «سهراب سپهری» هستی:
زندگی ادامه دارد و من در پی نورم،
در سایهی آرامش، دل به آفتاب میسپارم.
آدمی خیالپرداز و مهربون، که بین رؤیا و واقعیت قدم میزنه و همیشه دنبال آرامش و امیده.