eitaa logo
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع
807 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
☀اینجا اتفاقات مهم تاریخی و از زندگی اهل بیت ع رو یاد میگیری به صورت داستان و با سند معتبر😍 . . ارتباط با ما 👈 @yamahde_1 . لینک گروه مون 👇 https://eitaa.com/joinchat/272957452C63387cddc4 .
مشاهده در ایتا
دانلود
✋ السَّلاَمُ عَلَى مُفَرِّجِ اَلْكُرُبَاتِ... 🌼 سلام بر تو ای مولایی که آخرین امید درماندگان، به دستان گره گشای توست. سلام بر تو و بر روزی که گره از کار عالم باز خواهی کرد. 🤲🌼🌿 🦋🌤 اللهم عجل لولیک الفرج  🌤🦋 📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس 🌹@Atashe_entezarr313 🌹
💖امام علی علیه السلام 🔹مَن أحَبَّني وجَدَني عندَ مَماتِهِ بحَيثُ يُحِبُّ، و مَن أبغَضَني وجَدَني عندَ مَماتِهِ بحَيثُ يَكرَهُ . 🔸هر كه مرا دوست داشته باشد، در هنگام مرگش مرا آن گونه كه خوشايند اوست بيابد و هركه مرا دشمن داشته باشد، به هنگام مرگش مرا بدان گونه كه ناراحت شود بيابد. 📚صحيفة الإمام الرِّضا : ص۸۶ ح۲۰۳ 🌹@Atashe_entezarr313 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 درآستانه ی روز پدر و ولادت حضرت علی(ع) 🌸 فراخوان ۳ صلوات برای سلامتی و طول عمر همه ی پدران زحمتکش و شادی روح تمامی  پدرانی که آسمانی شدند، لطفا همه شرکت کنید و ارسال نمائید(☝️) 🕊💗🌹 الّلهُمَّ       🕊🌸💐 صلّ            🕊💗🌹 علْی                🕊🌸💐 محَمَّد                    🕊💗🌹 وآلَ             🕊🌸💐 محَمَّدٍ       🕊💗🌹 وعَجِّل 🕊🌸💐 فرَجَهُم 🌺🌹🌺 🌹@Atashe_entezarr313 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دو ماه در ماه رجب و شعبان برای چیست؟ 🎙حاج آقا مجتبی تهرانی 🌙 𝒿ℴ𝒾𝓃↷ ❥• @Atashe_entezarr313
ثواب سیزده و چهارده روز روزه ماه رجب ⚘️ 👈و هر کس سیزده روز از رجب را روزه بگیرد، روز قیامت در سایه عرش خدا میزى از یاقوت سبز براى او مى ‏نهند که پایه‏ هایش از مروارید است و وسعت آن هفتاد برابر دنیاست، و بر روى آن سینى‏ هایى از مروارید و یاقوت قرار دارد که در هر سینى هفتاد هزار نوع غذاست که هرگز در رنگ و بوى شبیه هم نیستند، و او در حالى از آن غذاها مى ‏خورد که دیگران در رنج و اندوهى بزرگ قرار دارند. 👈و هر کس چهارده روز از رجب را روزه بگیرد، خداوند در پاداش او به قدرى از کاخ هاى بهشتى به او عطا مى ‏کند که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و بر فکر کسى خطور نکرده است، و آن کاخ ها همه از مروارید و یاقوت ساخته شده‏ اند الهی همیشه ویژه نگاهی 🤲 التماس دعای خیر 🤲 𝒿ℴ𝒾𝓃↷ ❥• @Atashe_entezarr313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع
داستان #بهشت_فراموش_شده 💞 #قسمت_دهم در مسجد نشسته ايم كه جوانى وارد مى شود و سراغ پيامبر(صلى الله
داستان 💞 نام من ابراهيم است و اهل كوفه هستم. مدّتى بود كه عشق ديدار امام صادق(عليه السلام) را در سر داشتم و به دنبال فرصت مناسبى بودم تا به مدينه سفر كنم و ضمن زيارت قبر پيامبر، امام خويش را هم ملاقات نمايم.💚 مقدمات سفر را فراهم مى كردم كه مادرم متوجّه شد، براى سفرى دور و دراز آماده مى شوم. ــ پسرم! مى خواهى به سفر بروى؟ ــ آرى. ــ به سلامتى، كجا؟ ــ مدينه. تا مادرم نام مدينه را شنيد، اشك در چشمانش حلقه زد.🥺 ساليان سال بود كه او هم آرزوى مدينه به دل داشت، زيارت قبر پيامبر همه دل ها را بهارى مى كند. اين جا بود كه تصميم گرفتم، هر طور شده مادرم را هم همراه خود به مدينه ببرم. سفر طولانى و سختى را پشت سر گذاشته، به مدينه رسيديم. منزل مناسبى را در مدينه تهيّه نمودم. همراه مادرم به زيارت قبر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و پس از آن به خانه امام صادق(عليه السلام)رفتم. نمى دانيد كه ديدار امام مهربانى ها، چقدر زيبا و دلنشين بود!😍 خانه كوچك و ساده او در نظرم به اندازه تمام دنيا جلوه مى كرد. همه خوبى ها در اين خانه جمع شده بود. يكى از شب ها كه به خانه امام صادق(عليه السلام) رفته بودم، سخن به درازا كشيد. از بس مجذوب سخنان امام شدم، گذشت زمان را فراموش كردم. به خود كه آمدم، فهميدم زمان از ساعتى كه هر شب به خانه برمى گشتم، گذشته و الان مادرم نگران شده است. براى همين از حضور امام(عليه السلام) خداحافظى كرده، با سرعت خود را به خانه رساندم. وقتى به خانه رسيدم، مادر خيلى نگران بود. او به من گفت: فكر نمى كنى در اين شهر جز تو كسى را ندارم؟ چرا اين قدر دير كردى؟ دلم هزار جا رفت، گفتم نكند مأموران حكومتى تو را دستگير كرده باشند. نمى دانم چه شد كه از جا در رفتم و با عصبانيت بر سرش فرياد زدم و او را ناراحت كردم.💔 بعد از لحظاتى كه خشمم فرو نشست، با خود فكر كردم، اين چه كارى بود كه انجام دادم؟! مادرم حق دارد، نگران شود، مأموران حكومت بنى عبّاس همه رفت و آمدها را به خانه امام صادق(عليه السلام) زير نظر دارند. آنها به شدّت از شيعيان مى هراسند. كارى بود كه شده و مادرم را ناراحت كرده بودم. پس از نماز صبح به سوى خانه امام صادق(عليه السلام) حركت كردم. در راه فكر مى كردم، كاش از مادر عذرخواهى مى نمودم، امّا با خود گفتم، حالا نزد امام صادق(عليه السلام) مى روم، چون دوستانم مى آيند، من از فيض سخنان امام محروم مى شوم، وقتى برگشتم، مى روم و مادر را از خودم راضى مى كنم. وارد خانه امام(عليه السلام) شدم و سلام كردم. امام جواب سلام مرا داد، سپس رو به من كرد و فرمود: اى ابراهيم! چرا ديشب با مادر خود با صداى بلند سخن گفتى؟ چرا دل او را شكستى؟ آيا فراموش كردى كه او براى بزرگ كردن تو چقدر زحمت كشيده است؟ من خيلى تعجّب كردم، جريان تندى من با مادرم را هيچ كس نمى دانست، امّا اكنون امام صادق(عليه السلام) در مورد رفتار بد من با مادرم سخن مى گويد. آرى، او نماينده خدا در روى زمين است و خداوند او را از اين موضوع باخبر كرده است. از خجالت سرم را پايين انداختم.😞 امام به سخنان خود ادامه داد: مگر او نبود كه تو را در آغوش گرفت و از شيره جانش، تو را سيراب كرد؟ من كه نمى توانستم به صورت امام(عليه السلام) نگاه كنم با شرمندگى گفتم: آرى، او براى من زحمت هاى زيادى كشيده است. رنگ از صورتم پريده بود چون نزد امام شرمنده شده بودم. امام با مهربانى به من فرمود: سعى كن كه ديگر با صداى بلند، با مادرت سخن نگويى و او را ناراحت نكنى. از آن روز تصميم گرفتم تا همواره به مادر خود مهربانى كنم و بيشتر احترام او را بگيرم.❤️ مبارک 🌸✨ ادامه دارد... 𝒿ℴ𝒾𝓃↷ ❥• @Atashe_entezarr313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂تردید ندارم غم ما می‌گذرد یعنی غم هجران شما می‌گذرد... 🍂راه فرج آن‌گونه که گفتی با ما راهی است که از بین دعا می‌گذرد... سلام آرزوی زمین و زمان💚✋ 🌹@Atashe_entezarr313 🌹