eitaa logo
عطر ناب خدا 🕊
1.1هزار دنبال‌کننده
32.7هزار عکس
10.8هزار ویدیو
134 فایل
#تــــــــــــــــوجه👇👇👇 📚 کتاب هایی که قبل ازمرگ باید بخوانیم...👇✅ https://eitaa.com/joinchat/2373517458Cb099503ae7 . @Hossein_Hajivand
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹﷽🔹 (ع)🕌 به امام علی (ع) در زمان حکومتش پیشنهاد کردند به کسانی که احتمال می‌رود به معاویه ملحق شوند، کمی از بیت المال را بدهد تا دلگرم شوند و امام را تنها نگذارند.  امام در پاسخ به این پیشنهاد فرمود:« آیا به من می‌گویید پیروزی را با ستم کردن به دست بیاورم؟ نه، به خدا سوگند تا زمانی که خورشید می‌درخشد و ستاره‌‌ای در آسمان سوسو می‌زند (تا دنیا دنیاست) هرگز این کار را نمی‌کنم. به خدا سوگند، اگر بیت المال برای من بود، انصاف و مساوات و عدالت را میان مردم رعایت می‌کردم؛ چه رسد به این که بیت المال از آن مسلمانان است و من اختیاری ندارم.»  📚بحارالانوار، ج 40، ص 321 📿↶【 】↷👇 🍃❣_________📿________❣🍃 http://eitaa.com/joinchat/2851143699C1fbb21ec49
ای بشر این جهان خواهی نخواهی بر همه خواهدگذشت فکر آن وادی بکن خوش خُلق و خوش گفتار باش "مولوی"
سر خدا همیشه برای ثبت دعای شما خلوت است, از خدا و مهرش غافل نشید ,شبتون خوش و لبریز از عشق خدا...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 اگر گناه هم کردید، از ما رو برنگردانید... 🎙 حجت الاسلام و المسلمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شب داستان زندگی ماست ⭐️گاهی پر نور و گاهی کم نور میشود 🌸اما به خاطر بسپار ⭐هر آفتابی غروبی دارد 🌸و هر غروبی طلوعی 🌙شبتون غرق در عطر گل 🌸به امید طلوع آرزوهایتان
🔔🔔زنگ نهج البلاغه 🔔🔔 ✨✨✨✨✨✨✨ ♻️بسم الله الرِّحمن الرَحیم ♻️ ❌موضوع: الگوهای انسانی (فضایل اخلاقی یکی از یاران) 🌹حضرت علی (علیه السلام )فرمود:🌹 💢دریاد یکی ازیاران، (خبّاب بن اَرت) فرمود: خدا خبّاب بن اَرت (۳) را رحمت کند، با رغبت مسلمان شد، و از روی فرمانبرداری هجرت کرد، و با قناعت زندگی گذراند، واز خدا راضی بود، و مجاهد زندگی کرد. 💢 📚نهج البلاغه (حکمت ۴۳) ✨✨✨✨✨✨✨ 🌷↶【 】↷🌷 ❣ 💠 @Resule10 ❣ ┈••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••┈
❤️ عليه السلام: 🍀 تنها چيزى كه در اين دنياى فانى، مى‌ماند است، پس قرآن را خود قرار دهيد، تا به راه راست و مستقيم هدايت شويد. همانا نزديک‌ترين مردم به قرآن كسانى هستند كه بدان عمل كند، گرچه به ظاهر (آيات) آن را حفظ نكرده باشند و دورترين افراد از قرآن كسانى هستند كه به دستورات آن عمل نكنند گرچه قارى و خواننده آن باشند. 📚 ارشاد القلوب، ديلمى، صفحه ۱۰۲
اول هفته تون عالی🌹🍃 الهی شروع هفته تون با بهترین روزی بهترین لحظه ها بهترین پیشرفت بهترین برکت بهترین تفریح و بهترین خوبی ها گره بخوره🌸🍃 آمین 🤲🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درود بر شما❄️ دوستان مهربانم❄️ صبح زیباتون بخیر☕️😊 روزے پر از اتفاقات زیبا و معجزه هاے قشنگ❄️ براتون خواهانم🙏 روز و روزگارتون خوش☺️ خوشے هاتون بادوام❄️ شروع هفته تون پر برکت❄️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌‌‌‌‌‌‌      ‌‌‌‌‌‌‌‌
✍مردی درحالی‌که به قصرها و خانه‌های زیبا می‌نگریست به دوستش گفت: «وقتی این همه اموال را تقسیم می‌کردند ما کجا بودیم.» دوست او دستش را گرفت و به بیمارستان برد و گفت: « وقتی این بیماری‌ها را تقسیم می‌کردند ما کجا بودیم ! » انسان زمانی که پیر میشه تازه میفهمه نعمت واقعی همون سلامتی، خانواده، عشق، شادی، باهم بودن، انرژی جوانی و ... "همین چیزای ساده بوده که همیشه داشته ولی هرگز بهشون اهمیت نداده و دنبال نداشته ها بوده "
♥️ ✨فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ✨وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾ ✨پس دعاى او را برآورده كرديم ✨و او را از اندوه رهانيديم ✨و مؤمنان را نيز چنين نجات مى‏ دهيم (۸۸) 📖 سوره مبارکه الأنبياء/۸۸
🌼مهلت ندادن عزرائیل 🌼 حضرت عیسی (علیه السلام) با مادرش مریم (سلام الله علیها) در کوهی به عبادت خدا مشغول بودند، و روزها را روزه می گرفتند. غذایشان از گیاهان کوه بود که عیسی (علیه السلام) تهیه می نمود. یک روز نزدیک غروب شد، عیسی (علیه السلام) مادرش را تنها گذاشت و برای به دست آوردن سبزیجات کوهی، رفت، هنگام افطار فرا رسید، مریم (سلام الله علیها) برخاست تا نماز بخواند، ناگاه عزرائیل نزد مریم (سلام الله علیها) آمد و بر او سلام کرد، مریم پرسید: تو کیستی که در اول شب بر من سلام کردی و با دیدن تو، بیمناک شدم؟. عزرائیل گفت: من فرشته مرگ هستم. مریم پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟ عزرائیل گفت: برای قبض روح تو آمده ام. مریم گفت: چند دقیقه به من مهلت بده تا پسرم نزد من بیاید عزرائیل گفت: مهلتی در کار نیست، و آنگاه روح مریم (سلام الله علیها) را قبض نمود. عیسی (علیه السلام) وقتی نزد مادر آمد، نگاه کرد که مادرش بر زمین افتاده است، تصور کرد که مادرش خوابیده است، مدتی توقف کرد، دی مادرش بیدار نشد و وقت افطار گذشته است، صدا زد ای مادر برخیز! افطار کن. ندائی از بالای سرش شنید که مادرت از دنیا رفته و خداوند در مورد وفات مادرت به تو پاداش می دهد. عیسی (علیه السلام) با دلی سوخته، به تجهیز جنازه مادر پرداخت و او را به خاک سپرد و، غمگین بر سر تربتش نشست و گریه می کرد و به یاد مادر گفتاری جانسوز می گفت، در این هنگام ندائی شنید، سرش را بلند کرد، مادرش را در بهشت (برزخی) که در کاخی از یاقوت سرخ بود دید گفت: ای مادرم! از دوری تو سخت اندوهگین هستم. مریم (سلام الله علیها) فرمود: پسرم، خدا را مونس خود کن تا اندوهت برطرف گردد. عیسی (علیه السلام) گفت: مادر جان با زبان گرسنه و روزه از دنیا رفتی. مریم (سلام الله علیها) فرمود: خداوند گواراترین غذا که نظیر نداشت به من خورانید. عیسی (علیه السلام) گفت: ای مادر! آیا هیچ آرزو داری؟ مریم (سلام الله علیها) گفت: آرزو دارم یک بار دیگر به دنیا باز گردم، تا یک روز و یک شب را به نماز برآورم، ای پسر اکنون که در دنیا هستی و مرگ به سراغت نیامده است، هر چه می توانی توشه راه آخرت را (با انجام اعمال نیک) از دنیا برگیر 📚 منهاج الشارعین - منهج 13، ص 591 🍃🌺
از عبدالله بن عباس پرسیدند بهترین روزها کدام است و بهترین ماه ها کدام و بهترین عمل ها کدام است؟ گفت بهترین روزها، روز جمعه است و بهترین ماه ها، ماه رمضان است و بهترین عمل ها، نمازهاى یومیه است که در وقتش خوانده شود. این سؤال و جواب را به امام علی (علیه السلام) گزارش دادند. امام فرمود اگر از مشرق تا مغرب از هر یک از علما و حکما این سؤال را مى کردند، آنها همین جواب را مى دادند که ابن عباس داده است. ولیکن من مى گویم بهترین عمل ها، عملی است که خدا آن را از تو قبول فرماید و بهترین ماه ها، ماهی است که در آن ماه از گناهان توبه کنى و به سوى خدا برگردى و بهترین روزها، روزى است که بیرون آیى به سوى خدا در آن روز در حالتى که ایمان داشته باشى. 📚 کشکول منتظرى
مثل " گل" باش ﮔﻠﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺍﻧﺰﻭﺍﯼ ﺟﻨﮕﻞ ﻣﯿﺮﻭﯾﻨﺪ ﻋﻄﺮﺧﻮﺩ ﺭﺍپخش ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؛ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﺭآنجا ﺑﺎﺷﺪ، ﭼﻪ کسی ﻧﺒﺎﺷﺪ! ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺯﮐﻨﺎﺭﺷﺎﻥ ﺑﮕﺬﺭﺩ ﭼﻪ ﻧﮕﺬﺭﺩ ﻣﻌﻄﺮﺑﻮﺩن ﻃﺒﯿﻌﺖ " ﮔﻞ" ﺍﺳﺖ مثل گل بخشنده باشیم👌 ظهرتون بخیر☀️☀️
چه بخواید چه نخواید شخصیت و طرز فکرتون به طور میانگین شبیه ۵ تا آدم نزدیک زندگیتونه، پس بخاطر آینده‌‌ای که قراره داشته باشید با هر کسی رفیق نشید و اجازه‌ی ورود آدم‌های مسموم رو به زندگیتون ندید.👌👌
🌸✨ 🍃 پیامبر (ص) از شیطان پرسید : "مسجد تو کجاست ؟ شیطان گفت : بازارهایی که پر از غش و تقلب در اموال باشد ! 🍃🌹حضرت فرمود : "با چه کسی هم غذا هستی ؟"    🌹🍃شیطان گفت : زنان و مردانی که بر سر سفره، نام خدا را نمی‌برند! حضرت فرمود : "چه کسی پیش تو عزیز است ؟"   شیطان گفت : کسی که دائم غرق در معصیت است و  معصیت را برای لحظه‌ای تعطیل و رها نمی‌کند! حضرت رسول (ص) از شیطان پرسید : آیا تو مؤذنی هم داری ؟ 🍃🌹شیطان گفت : کارگردانان و مطربان شبانه، مؤذن من هستند! 📿↶【 】↷❣👇 🌷 @Atre_Naab_Khoda 🌷
🌸✨ آیت الله (ره): حدیث داریم قلب هایمان به ده دلیل مرده است و باعث شده دعاهایمان مستجاب نشود: ▫️اول: خدا را شناختیم ولیکن حقش را ادا نکردیم. ▪️دوم: گمان بردیم که پیامبر خدا رو دوست داریم سپس سنتش را ترک نمودیم. ▫️سوم: قرأن را قرائت کردیم ولی بدان عمل نکردیم. ▪️چهارم: نعمت خدا را خوردیم ولی شکرش را بجا نیاوردیم. ▫️پنجم: گفتیم شیطان دشمن ماست ولی با او در امور توافق کردیم. ▪️ششم: گفتیم بهشت حق است ولی برای رسیدن به آن کوشش نکردیم. ▫️هفتم: گفتیم جهنم حق است ولی از آن نگریختیم. ▪️هشتم: دانستیم مرگ حق است اما برای آن آماده نشدیم. ▫️نهم: به عیب مردم مشغول گشتیم و عیب خویش را فراموش کردیم ▪️دهم: مردگانمان را دفن کردیم ولی عبرت نگرفتیم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿↶【 】↷❣👇 🌷 @Atre_Naab_Khoda 🌷
پيرزني در خواب خدا رو ديد و به او گفت: خدايا من خيلي تنهام، مهمان خانه من مي شوي؟! خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به ديدنش مي رود... پيرزن از خواب بيدار شد و با عجله شروع به جارو زدن خانه اش کرد..! رفت و چند نان تازه خريد و خوشمزه ترين غذايي که بلد بود رو پخت. سپس نشست و منتظر ماند... چند دقيقه بعد درب خانه به صدا در آمد... پيرزن با عجله به سمت در رفت و اون رو باز کرد پيرمرد فقيري بود، پيرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد پيرزن با عصبانيت سر فقير داد زد و در را محکم بست نيم ساعت بعد دوباره در خانه به صدا در آمد. پيرزن دوباره با عجله در را باز کرد اين بار کودکي که از سرما مي لرزيد از او خواست که از سرما پناهش دهد پيرزن با ناراحتي در را بست و غرغرکنان به خانه برگشت نزديک غروب بار ديگر درب خانه به صدا در آمد اين بار نيز پيرزن فقيري پشت در بود. زن از او کمي پول خواست تا براي کودکان گرسنه اش غذا بخرد پيرزن که خيلي عصباني شده بود با داد و فرياد پيرزن فقير را دور کرد شب شد و خدا نيامد...! پيرزن با يأس به خواب رفت و بار ديگر خدا را ديد پيرزن با ناراحتي گفت: خدايا، مگر تو قول نداده بودي که امروز به ديدنم خواهي آمد؟! خدا جواب داد: بله، من امروز سه بار به ديدنت آمدم اما تو هربار در را به رويم بستي...! آنهايي که به بيداري خداوند اعتماد دارند ، راحت تر مي خوابند . .يک جمله زيبا از طرف خدا :“قبل از خواب ديگران را ببخش ومن قبل از اينکه بيدار شويد شما را مي بخشم.خدايا! آنچه* که دادي تشکر! ! آنچه که ندادي تفکر!به آنچه که گرفتي تذکر!که:داده ات نعمت!نداده ات حکمت!و گرفته ات عبرت است!يا رب؛ آنچه خير است تقدير ما کن!و آنچه شر است از من و دوستانم جدا کن. دست هايم به آرزوهايم نرسيد آنها بسيار دورند ! اما درخت سبز صبرم مي گويد : اميدي هست ؛ دعايي هست ؛ خدايي هست ..
🍃🌺🍃 📛 توشه آتش جهنم📛 و عذاب‌های جهنم تجسم و نتیجه اعمال ما در دنیا هستند نه اینکه جریمه و تنبیهی از طرف خدا! به‌عبارت‌دیگر هر چه در دنیا کشت می‌شود در آخرت درو می‌گردد. حضرت محمد (صلی‌الله علیه و آله) درباره مال حرام فرمودند: کسی که مالی را از راه غیر حلال به دست آورد، آن مال توشه و مرکب او به طرف آتش جهنم خواهد بود. [1] در روایت دیگری حضرت فرمودند: خداوند متعال فرمود: کسی که برایش مهم نباشد که دینار و درهم (پول) را از چه راهی به دست می‌آورد، برای من هم مهم نخواهد بود که او را از کدام در جهنم وارد آتش دوزخ بکنم.[2] 📚پینوشتها: [1]. بحارالانوار جلد ۱۰۳ صفحه ۱۰ حدیث ۴۵ [2]. بحارالانوار جلد ۱۰۳ صفحه ۵ حدیث ۱۷ 🔅 🔅 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌
. 💢 حجابهاى معرفت ✍️ برخی از حجابهای معرفت تا جايى كه آينه دل را فاسد نكرده باشند، با داروى «بلا» قابل علاج اند . اما اگر زنگارهاى شناخت بقدرى متراكم شود كه آينه دل فاسد گردد، آتش بلا نيز از صيقل دادن جوهر جان ناتوان مى ماند. در اين صورت بيمار غير قابل علاج مى گردد؛ همچنانكه مى فرمايد : 🔅«هركس كه خداوند با بلا و تجربه ها به وى سود نرساند، از هيچ پندى سود نمى برد» 📖 نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶. 🔅«چگونه كسى كه فرياد را نشنيده، صداى آهسته را بشنود؟» 📖 نهج البلاغة، خطبه ۴ 🚩 علامت بيمارى غير قابل علاج معرفت اين است كه بيمار به تعصب شديد در عقايد باطل خود گرفتار و به هيچ وجه حاضر نيست حق را بپذيرد : «وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ؛ خدا با وجود علم او را بيراه گذارد» . 📖 جاثيه، ۲۳ 🔸نه موعظه و نه تازيانه بلا، و نه حتى اعجاز هيچ پيامبرى اينگونه زنگارهاى انديشه و قلب اين بيماران را نمى تواند بزدايد. از همين رو مى فرمايد : 🔅«بيماران را با اذن الهى شفا بخشيدم ... و مردگان را با اذن الهى زنده كردم. به مداواى احمق همت كردم اما نتوانستم او را اصلاح كنم . ... خودبين و خود رأى، آنكه همه فضل ها را از آنِ خود مى داند. و حق و وظيفه اى بر خويش نمى‌بيند، اين نادانى است كه راهى براى مداوايش نيست». ♦️فرعون و هوادارانش چنان گرفتار تعصب، كبر و لجاجت بودند كه نه مواعظ موسى، بلكه استدلال‌ها، معجزات و بلاها و مشكلات اقتصادى، و اجتماعى كه گريبانگير آنان مى شد، هيچ يك از آنان را هشيار نساخت؛ ولى تازيانه عذاب استيصال، فرعون را وادار به اعتراف به حق نمود : ▫️ هنگامى كه در شُرُف غرق شدن قرار گرفت، گفت : «ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز آنكه فرزندان اسرائيل به او گرويده اند، نيست، و من از تسليم شدگانم». يونس : ۹۰ 📖 علم و حكمت ج ۱، ص ۲۷۳
به برگ 🍁نگاه کن وقتی داخل جوی آب می‌افتد خود را به جریان آن میسپارد و میرود... من تمام زندگی ام را با اطمینان به خالق رودخانه هستی و به جریان زندگی سپرده‌ام… چون میدانم در آغوش رودخانه‌ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور حضرت دوست دارد پس از افت و خیزهایش هرگز دل نگران نمیشوم. من ،آرامش برگ 🍁را دوست دارم...چون برایم ایمان و توکل راستین را یادآوری میکند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌‌‌‌‌‌‌      ‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎رها شدن از تمام گرفتاری ها و بلاها در زیاد دعا کردن برای فرج امام زمان عج است 👇 🌤 امام زمان حضرت مهدیِ صاحب الزمان (عجل الله فرجه) فرمودند: (اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم) ▫️برای تعجیل در فرج و ظهور زیاد دعا کنید زیرا که فرج و گشایش شما فقط در زیاد دعا کردن برای فرج است ✅ حداقل بعدازهرنماز یومیه دعای فرج رو بخونیم. اللهم عجل لولیک الفرج 🌷↶【 】↷🌷 ❣ 💠 @Resule10 ❣ ┈••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••┈
🌸عجایب آیت الکرسی🌸 ✍«ابوبکر بن نوح» می گوید: پدرم نقل کرد: دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیة الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم. یک شب یادم رفت آیةالکرسی را به مغازه بخوانم، و به خانه رفتم و وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم. فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته. گفتم: تو که هستی و در اینجا چه کار داری؟ گفت: داد نزن من چیزی از تو نبرده ام، نگاه کن تمام متاع تو موجود است، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم، تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد. خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو در را باز کردی، حالا اگر می توانی مرا عفو کن، زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام. من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم. 📚شفا و درمان با قرآن ، ص۵۰ ‌📿↶【 】↷👇 🍃❣_________📿________❣🍃 http://eitaa.com/joinchat/2851143699C1fbb21ec49
در بازی زندگی یاد میگیری: اعتماد به حرف های قشنگ بدون پشتوانه ...مثل آویختن به طنابی پوسیدست..‌ یاد میگیری: نزدیکترین ها به تو ...گاهی میتوانند دورترین ها باشند... یاد میگیری : دیوار خوب است... سایه درخت مطلوب است... اما هیچ تکیه گاهی ابدی نیست. 📿↶【 】↷👇 🍃❣_________📿________❣🍃 http://eitaa.com/joinchat/2851143699C1fbb21ec49