اگر تا الان آگهی مینی دوره ی رایگان ما رو به کسی نفرستادی دست به کار شو و اولین قدم رو برای تغییر خودت و دوستانت بردار.
خیلی سخت نیست فقط کافیه کلیک کنی👇
Sep 16, 02.36 PM_Boy voice(1) Merge.mp3
2.87M
خبر خبر 📣📣
میخوایم ریشه ی همه ی گرفتاری هامون رو بخشکونیم 😳
اگه گفتی چطوری؟ 🧐
با ريشه زنی تنبلی و بی حوصلگی👏👏
بالاخره بعد از ماه ها انتظار، مینی دوره ی منحصر به فرد و فوق العاده ی
✅مبارزه باتنبلی و بی حوصلگی✅
آماده شد.
#مینی_دوره_ی_مبارزه_با_تنبلی_و_بی_حوصلگی
💠کانال ساراسروش،هنر شادزیستن👇
💠 @Atre_Zendegi_313
💠ارتباط با مدیر
💠 @Atr_Zendegiiک
پله های ترقی و تحول درونی در زندگی من زمانی شروع شد که بچه ی چهارمم هنوز به دنیا نیومده بود.
که به خاطر شغل همسرم از شهر مادریم به جایی در جنوب رفتم که هزار کیلومتر از شهر مادریم فاصله داشت.
شش ماه از سال این قدر گرم بود که برای شستن بچه ی کوچیکم یخ توی آب میریختم تا نسوزه
تو این وضعیت غول افسردگی به سراغم اومد و من رو مجبور کرد بلند شم و برای یک مبارزه ی نفس گیر آماده بشم👊
سلام و سلام و سلام
یه خبر مهم، چون دوستای جدیدی میخوان بهمون ملحق بشن ساعت رونمایی از مینی دوره ی رایگان حمله به تنبلی و بس حوصلگی میشه ساعت ✅17:00
راس ساعت 17 تو کانال هنر شادزیستن میبینمتون😁
از پیام های دلگرم کننده ی شما خیلی ممنونم. واقعا آدم با وجود مخاطبین پای کاری مثل شما چطور انگيزه نداشته باشه
راستی قبلش باز یادآوری میکنم چون خیلی از شاگردهای قدیمیمون پیام دادن و درخواست کردن
ما رونمایی از مینی دوره رو ساعت 17 انداختیم
چون کارمند یا معلم بودن و دوست داشتن آنلاین کانال رو دنبال کنن ممنونم از شما که صبوری میکنید🙏
دیشب به درخواست شما عزيزان یه گوشه هایی از زندگیم رو تعریف کردم الان ادامش رو میگم تا انشالله ساعت 17بشه
پله های ترقی و تحول درونی در زندگی من زمانی شروع شد که بچه ی چهارمم هنوز به دنیا نیومده بود.
که به خاطر شغل همسرم از شهر مادریم به جایی در جنوب رفتم که هزار کیلومتر از شهر مادریم فاصله داشت.
شش ماه از سال این قدر گرم بود که برای شستن بچه ی کوچیکم یخ توی آب میریختم تا نسوزه
تو این وضعیت غول افسردگی به سراغم اومد و من رو مجبور کرد بلند شم و برای یک مبارزه ی نفس گیر آماده بشم👊
طولي نکشید که با کمک خدا تدریس دوره های مهارت های شادزیستن رو شروع کردم و برای روستاها و شهرهای مختلف، از معلم ها و مدیران مدارس گرفته تا خانم های خانهدار شیعه و سنی کلاس گذاشتم.
اشتیاق مردم به کلاس ها به قدری بود که بعد از کلاس از دست سوالهاشون به زور فرار میکردم و به این راحتی دست از سرم برنمی داشتن😍
درطول این سال ها در یک کلاس دو سه ساعته نمیشد همه ی اونچه که مورد نیاز مخاطبمه انتقال بدم.