eitaa logo
سارا سروش ادبیات شادزیستن
1.4هزار دنبال‌کننده
492 عکس
96 ویدیو
2 فایل
﷽ ✍🏻سارا سروش پناه 🥇مادر ۶ فرزند مدرس دوره های شاد زیستن 📚نویسنده کتاب تولید شادی در بازی زندگی 🗒نویسنده دوهزار خبر و گزارش چاپ شده 📌دوره های تدریس شده برای شما https://eitaa.com/Atre_Zendegi_313/3133 🌐 ارتباط با مدیر @Atr_Zendegii
مشاهده در ایتا
دانلود
مثلا این طوری گزارش میدن👇👇
روایت های مادران سرزمینم👇 من اواخر دهه ی ۶۰ به دنیا اومدم، اینقدر تبلیغات بر علیه فرزندآوری توی دهه ی ۷۰ زیاد بود که پدر مادرم مثل خیلیای دیگه تصمیم گرفتن دوتا بچه داشته باشن، یه برادر که سه سال از من بزرگتره و خودم و تمام... اون شعار "فرزند کمتر زندگی بهتر" دروغی بیش نبود، خانواده ی من سعی کردن بهترین زندگی رو برامون فراهم کنن، اون موقع اتاق اختصاصی خوشگل داشتیم، بهترین خوراک، پوشاک، گردش، شرایط عالی برای تحصیل و کلاس و... اما، اما، اما، هیچ کس نمی دونست در پس این زندگی زیبا چه خبره؟!!!! احساس تنهایی و بی کسی! تا وقتی کوچکتر بودیم بهتر بود چون توی بچه های فامیل هم بازی داشتیم که اون هم به برکت زیاد بچه داشتن پدر بزرگ مادر بزرگمون بود، اما وقتی بزرگتر شدیم هر کس مشغول درس و زندگی خودش شد، اوج این مسئله زمانی بود که برادرم دانشگاه قبول شد رفت یه شهر دیگه و من عملا در خونه تک فرزند شدم. شاید باورتون نشه اما طبق تجربه ی من تک فرزندی مساوی با بدبختیه! یه خونه ی ساکت و بی صدا، پدر و مادر هر کدوم یه گوشه مشغول مطالعه و من هم در اتاق خودم به کار درس و کلاس هام می رسیدم اما همیشه این سکوت، این تنهایی، بی خواهری عذابم می داد. وقتی ازدواج کردم وارد دنیای پر از رنگ و صدای خانواده ی همسرم شدم، شگفت انگیز بود ۴ تا بچه داشتن و ۴ تا نوه، ازدواجم مصادف با سال ۹۱ بود و فرمایش حضرت آقا در مورد فرزندآوری تصمیم خودمو گرفته بودم، از همون اول به همه گفتم اگه خدا نداد که کاریش نمیشه کرد اما اگه بده ۴ تا میارم، اما الان فکر می کنم حتی ۴ تا هم کمه و به بیشتر از اون فکر می کنم. به لطف خدا سه تا فرزند دارم و از خدا می خوام به هر کس دوست داره فرزند سالم و صالح عنایت کنه به ما هم همینطور ان شاالله، خلاصه این که در حق بچه هاتون ظلم نکنید، نذارید مثل ما حسرت رابطه ی خواهر خواهری یا برادر برادری دیگرون رو بخورن، خوشبختی داشتن یه اتاق اختصاصی خوشگل واسه بچه نیست، خوشبختی داشتن هم اتاقی های خوبیه که توی بچگی هم بازیش باشن و توی بزرگسالی هم دم، هم صحبت، پشتیبان و یارش... این خوشبختی رو از خودمون و بچه هامون دریغ نکنیم واقعا دوتا کافی نیست، این یه شعار نیست من اینو زندگی کردم.
اگر امروز کتاب نخوندی یک صفحه مهمون من باش😊 برشی از کتاب پیامدها و مشکلات تک فرزندی کانال سارا سروش. ادبیات شادزیستن https://eitaa.com/joinchat/3553558893Cebf1089651
نصفه شبی پا شدم یه صوت برات ضبط کردم که در هر وضعیتی هستی تو رو از ناامیدی نجات میده👇😍 حس خوب معنوی سرمایه است💶💴💸💰 مواظب سرمایه های زندگیمون باشیم. 👑
Nov 23, 02.46 AM_Boy voice.mp3_Boy voice.mp3
6.72M
قانون نتایج افزوده چطور حال تو رو خوب میکنه؟ ساراسروش پناه. نویسنده ی کتاب تولید شادی در بازی زندگی https://eitaa.com/joinchat/3553558893Cebf1089651
بچه ها ساعت رو نگاه کنید چند ساعت⏰ تا طلوع روز جمعه و زمان یارکشی امام زمان عج وقت داریم.❓❓ در این ساعتها چه قدر خوابیم. ❓❓ چند ساعت در غفلتیم و چند ساعت در هوشیاری هستیم؟❓❓ ته تهش چه قدر میمونه؟❓
Sep 19, 08.57 PM_Boy voice.mp3
4.96M
❓وقتی حوصله ی کاری رو ندارم چطور به خودم انگیزه بدم؟ 🧐 ✅ کانال ساراسروش. هنرشادزیستن👇 💠 @Atre_Zendegi_313 💠ارتباط با مدیر👇 💠 @Atr_Zendegii
hazrate_fateme -3.mp3
2.92M
سخنرانی کوتاه استاد عالی در شهادت حضرت زهرا س
[ بعضی وقت‌ها انسان می‌بیند یک حال خوشی دارد؛ حالت نورانی دارد! نمی‌داند علتش چیست. هرچه فکر می‌کند، هیچ علتی پیدا نمی‌کند. نه کار خاصی کرده، نه نماز خاصی خوانده. هیچ کاری نکرده است! نمی‌داند در کوچه‌ای،جایی رد می‌شده است و فقط به نحوِ گذرا «حضرت حجت عج الله» از کنارش گذشته است. این نورانیت و حال خوش، به این دلیل است! آخر می‌شود انسان از کنارِ کوهِ ایمان رد شود و تاثیر نگیرد؟!✨] : حضرت حجت📚
تجربه های واقعی شما از ازدواج و فرزندآوری👇👇 بنده متولد ۴۴ هستم و در سال ۶۰ در حالیکه امتحانات آخر سال دوم دبیرستان رو می دادم، پدرم تصمیم به ازدواج من گرفت( البته از چهارده سالگی خواستگار زیادی داشتم و همه رو با هر ترفندی بود رد می کردم، چون عشق درس و فعالیت اجتماعی و انقلابی بودم اما در این زمان دیگه پدرم به خواسته ام توجه نکرد، چون دید همسر جان پسر خوبیه و همچنین رودربایستی فامیلی یقه مان رو گرفت). شهریور عقد کردیم😍 اما تو شناسنامه وارد نکردیم، به لحاظ اینکه سه روز بعد از عقد مدارس شروع میشد، آرایشگاه هم نرفتم😊 سال سوم دبیرستان رو در حالی به مدرسه می رفتم که هیچ کس از دوستانم نمی دانستند که من عقد کرده ام☺️ تو امتحانات آخر سال همسر جان تصمیم گرفت که با هم زیر یک سقف بریم و زندگی مشترک رو شروع کنیم، به همین خاطر به منزل پدر شوهرم رفتیم. یک اتاق ال مانند داشتند که با پرده نصف کردیم و به اتفاق جاریم در آنجا زندگی کردیم. سال چهارم دبیرستان رو هم در حالی به مدرسه رفتم که هیچکدام از دوستان یا معلمان نمی دونستند که بنده متأهل هستم.😌 خلاصه در ماه آذر باردار شدم، چون آن زمان ما دبیر آقا داشتیم من در کلاس هم چادر می پوشیدم، همین چادر پوشیدن باعث شد که کسی از بارداریم باخبر نشه😁 در ماه هفتم بارداری امتحانات نهایی و کنکور دادم😍 در آن زمان کنکور دو مرحله ای بود، مرحله اول تستی و مرحله دوم تشریحی. من در حالی کنکور تشریحی رو دادم که دو هفته به زایمانم مونده بود. هر دو مرحله قبول شدم و در گزینش دانشگاه که آن موقع از شرایط پذیرش در دانشگاه بود، نیز قبول شدم اما متاسفانه به علت سعایت بعضی از افراد، همسرم اجازه ادامه تحصیل بهم نداد. فرزندم در شهریور متولد شد. پسری بسیار زیبا و دوست داشتنی. متاسفانه در یک‌سالگی پسرم متوجه شدیم که ایشان یک بیماری ارثی داره. خیلی وحشت کردم، حس کردم من رو در قفسی گذاشته اند و چند قفل به اون قفس زده اند. تا چند روز حالم بسیار بد بود. بالاخره شرایطم رو پذیرفتم و با تمام سختی هاش کنار آمدم. پسرم چهار ساله بود که برای معلمی امتحان دادم قبول شدم. دیگه به عنوان معلم با پسرم می رفتیم مدرسه. روزهای بسیار زیبایی بود. برای دومین بار تصمیم به بارداری گرفتم، با پزشکان مربوطه مشورت کردم، نظرشان این بود که چون بچه اولم مبتلا شده بچه دوم سالم میشه. با خیال راحت اقدام به بارداری کردیم. فرزند دومم که پسری نمکی بود در روز اول فروردین ماه ۶۷ خدا بهمون عیدی داد😍 برای پسرم در سه ماهگی عملی پیش آمد که متوجه شدیم اون هم به همون بیماری مبتلاست😭 خیلی برام سخت شد. حالا با هر دو فرزند به مدرسه می رفتم. سال بعد مرخصی گرفتم. حالا با داشتن دو فرزند بیمار زندگی بسختی می گذشت. بعد از اون سال دوباره به مدرسه رفتم در حالیکه پسر اولم به کلاس اول وارد شده بود و با ذوقی بسیار خواندن و نوشتن می آموخت. پسردومم تقریباً سه ساله بود که خدا خواسته باردار شدم. خیلی ناراحت بودم، تصمیم به سقط گرفتم با توجه به فتاوایی که در مورد جنین های بیمار از طرف بیمارستان گرفته شده بود. یک ماه با خودم درگیر بودم. بالاخره تفأل به قرآن زدم. از خدا خواستم که جنسیت و سلامت بچه ام رو نشونم بده. آیه بشارت فرزند به حضرت ابراهیم داده شده بود. کمی دلم آروم شد. از سقط منصرف شدم. ولی خیلی می ترسیدم. بالاخره پسر سومم در سی و یکم شهریور به دنیا آمد. برای اون آزمایش ندادم و بخدا سپردم. پسرم بسیار زیبا و دوست‌داشتنی بود. بعد مواردی که برایش پیش آمد مطمئن شدم که ایشون سالمه. خلاصه در سال هفتاد و شش در حالیکه سه فرزند داشتم دوباره کنکور دادم و قبول شدم و کارشناسی رو خوندم و بعدش ارشد رو شروع کردم. در حالیکه مشغول امتحانات پایان ترم بودم، برای پسر اولم عقدکنان گرفتیم😍 خلاصه الان پسر اولم سه فرزند داره و خانمش چهارمی رو بارداره و پسر زیبای سوم هم ازدواج کرده و برای پسر دومم دنبال همسری مناسب هستم. اینم بگم که پسر و عروس اولم مهندس هستند اما عروسم ترجیح داده بجای این که در بیرون شاغل باشه در منزل سربازان امام زمان تربیت کنه و در جهاد فرزندآوری شرکت کنه. پسر سومم هم که همسرش فوق لیسانسه و خودش هم کارگاه تولیدی داره. پسر دومم هم که فعلا مجرده، فوق لیسانس دانشگاه شریفه، اگر دختری خوش اخلاق و با مرام بهش معرفی بشه، تصمیم به ازدواج داره😁😍 البته اینم عرض کنم بنده همسر جانباز دفاع مقدس هستم. خلاصه در تمام مراحل زندگیم رد پای خدا و محبت و عنایت اهل بیت رو با تمام وجودم لمس کردم. ان شاالله خدا توفیق رهرویی در راه اهل بیت و شهدا رو به بنده و خانواده ام عنایت کنه. التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | دختری که روی کیفش عکس السا و آنا بود، پسری که عکس پاندای کونگ‌فو کار را روی دوشش حمل میکرد😱 ‼️مامان باباها حتما کلیپ را ببینید ⚠️به تأثیر تصاویر چاپ شده وسایل بر رفتار فرزندمان توجه ویژه داشته باشیم!! تبلیـغ ما یڪ فرهنـگ سازے است https://eitaa.com/joinchat/3553558893Cebf1089651
سلام عزیزان. امروز که آخر هفته هست و روز جمعه رو در پیش داریم یک سوال ازتون بپرسم و مرخص بشم👇👇
آیا تا زمانی که شما از جات بلند نشی و غذا درست نکنی غذایی تولید میشه؟ آیا تا زمانی که استارت ماشینت رو نزنی ماشینت به طور خودکار حرکت میکنه؟
خوب معلومه که نه
برای تولید شادی و طراوت هم در زندگی باید حتما بلند شیم و اقدام بکنیم وگرنه هیچ کس نمیاد برای ما شادی و طراوت بیاره👌👌
خداروشکر که با برگزاری چله ی رایگان پرواز از پیله خانم های زیادی در زندگیشون نشاط و حرکت ایجاد شد که هم به امورات روزمره میرسن و هم به کارهای عبادیشون