eitaa logo
داستان📚 حکایت🗂🗃 پند🔑 (عطــرِدِلنشــینِ عِشــق)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
538 ویدیو
11 فایل
﷽ 👑 @Atredelneshin_eshgh 👑 کانال های پیشنهادی ما 👇 🇮🇷 بصیرت عمار🚩 🔭🔍 @basirrat_ammar کانال دانشجو🎓 🎓 @Official_Daneshjou مطالب زیبا 💝 🌍 http://eitaa.com/joinchat/59637781Ce849d29b1f انتقادات وپیشنهادات👇 @serfanjahateettla
مشاهده در ایتا
دانلود
19.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استاد_رائفی_پور👨🏫 شیطان و حزب شیطان👹👿 تمام فتنه های جهان را یک شخص داره مدیریت میکنه👨💻 اگه فکر میکنی وجود شیطان و قسم خوردنش برای جهنمی کردن انسان ها توهمه این قسمت هارو ببین👀 👇🌷👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/1179779095C8d702d26af
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️ مداحی مقابل ساختمان کنگره آمریکا 👇🌷👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/1179779095C8d702d26af
⭕️حناچی: "تابلوهای که عبوری هستند برای سرعت متوسطه ۳۰کیلومتر به بالا پیش‌بینی شده‌ و باید شما آنی تابلو را ببینید و مسیر خود را انتخاب کنید و به این خاطر حداقل اختصار در نظر گرفته می‌شود" 🔺بنظرتون عبارتِ در بابِ "شهدا" هم از کُتُبِ درسی بخاطر سرعت بالای ۳۰کیلومتر حذف شده؟! 😶 👤 علی قلهکی 👇🌷👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/1179779095C8d702d26af
11 ❗️😨😶 ✨خاطره ; کمتر شنیده شده از آیت الله بهجت فومنی🌸🌺 🔶یک بار بچه‌های کوچک کتابی خوانده بودند و خیلی از جن وحشت کرده بودند .😱😥 🔷آیت الله بهجت به بچه‌ها فرمودند : بیایید با شما کار دارم. 🔶دیدم آقا فرمودند: جن ترس ندارد ، آن‌ها کاری به مومن ندارند . 🔷ایشان گفتند:"من خودم وارد منزلی شدم(منزل عمویشان در کربلا) خواستم بروم داخل اتاق، صاحبخانه گفت: آن‌جا نرو جن دارد.😨 🔶گفتم: باشد به من کاری ندارند. رفتم داخل اتاق دراز کشیدم ، عمامه‌ام را پهلوی خودم گذاشتم و عبایم را روی سرم کشیدم.👳‍♂️ 🔷پاسی از شب که گذشت ، صدای پای آن‌ها را بیرون در اتاق می‌شنیدم. یک دفعه احساس کردم که یکی از این پاها به در اتاق نزدیک شد.👣 🔶 از پنجره خودش را بالا کشید و داخل اتاق را نگاه کرد👀.دید که من اینجا خوابیدم و عمامه‌ام کنارم است. رفت به آن‌ها گفت: برویم🚶‍♂️ ."❤️ @Atredelneshin_eshgh🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷 12 رازمثلها🤔 بچه خمیره خدا کریمه هرگاه بخواهند بزرگی و مهربانی خداوند متعال را وصف کنند،این مثل را می آورند. تاجری بودعقیم. هرچه زن می گرفت بچه اش نمی شد و زنها را روی اصل نزاییدن با زور طلاق می داد. بعد از اینکه چند زن گرفت و طلاق داد، دختری را عقد کرد. این دختر مادری داشت آتشپاره و خیلی زرنگ. دختر که به خانه تاجر رفت یک هفته بعد از آن مادرش قدری خمیر درست کرد و روی شکم دخترش گذاشت و رویش پوست کشید و به دختر گفت:« هروقت که تاجر به خانه آمد به او بگو من بچه دار هستم.» دختر گفت:« مادرجان، من که بچه ندارم. تو قدری خمیر روی شکم من گذاشته ای. من چطور بگویم بچه دارم؟» مادرگفت:« نترس بچه خمیره، خدا کریمه» و هر طوری بود دختر را متقاعد کرد. تاجر که شب به خانه آمد، عیالش با شرم و حیا و با حالتی ترسان گفت:« تاجر باشی سلامت باشد،‌ من بچه دارم.» تاجر از این خبر خیلی شاد شد. مادر دختر هم در هر پانزده روز مقداری به خمیر اضافه می کرد و روی آن را با پوست دایره می پوشاند. به این ترتیب نه ماه و نه روز تمام شد و وقت فارغ شدن دختر رسید. مادر آمد پیش دخترش ماند و به تاجر گفت:« در خانواده ما رسم است بچه را خودمان می گیریم و ماما نمی آوریم تا حمام ده روز بچه را به پدرش نشان نمی دهیم.» تاجر قبول کرد. مادر دختر را خواباند وخمیر را از شکم اوباز کرد و به شکل بچه درست کرد و پهلوی دخترخواباند. دختر مرتب گریه می کرد و می گفت: بعد از تمام شدن این ده روز به تاجر چه خواهیم گفت؟» مادرش او را دلداری می داد و می گفت: « غصه نخور، بچه خمیره، خدا کریمه.» تا ده روز تمام شد. مادر دخترش را با بچه برداشت برد حمام. جلوی در حمام سگی آمد خمیر را در دهان گرفت و فرار کرد. در همان لحظه مادر هم سر رسید. دید که بچه خمیر را سگ می برد. داد و فریاد راه انداخت و از مردم استمداد طلبید و گفت:« نگذارید سگ بچه دخترم را ببرد.» مردم ریختند دیدند سگ بچه ای گریان را می برد. سگ را گیر آوردند و بچه را از سگ گرفتند و به مادرش دادند. و دختر هم دید پستانهایش شیر آمده. مادر دختر گفت: « دخترم ،هی به تو می گفتم غصه نخور بچه خمیره، خدا کریمه و تو باور نمی کردی.» مادر دختر بچه را در حمام شستشو دادند و به خانه تاجر که انتظار آمدن آنها را می کشید، بردند. تا رسیدند بچه را بغلش دادند و تاجر هم خیلی شاد و مسرور شد. @Atredelneshin_eshgh❤️
🌷🌷🌷 🌼به سلامتی 3 تن : اسیر و شهید و سرباز وطن 🌻به سلامتی 3 کس : غریب و تنها و بیکس 🌹به سلامتی 3 چیز که با احتیاط باید برداشت : قدم و قلم‌‌ و قسم 🌷به سلامتی 3 چیز که باید پاک نگهداشت : جسم و لباس و خیال 💐به سلامتی 3 چیز که باید ازش کار کشید : عقل و همت و صبر 🌺به سلامتی 3 چیز که باید پاک‌نگهش داشت : قلب و زبان و چشم 🌸به سلامتی 3 چیز که هیچ وقت فراموش نکن : خدا و مرگ و دوست خوب @Atredelneshin_eshgh❤️
👌🏻 خواهرم.... | چادر | براے آن استــ ڪه در برابر نامحرم دیده نشوے نہ مذهبے دیده شوے ... 😓 @Atredelneshin_eshgh ❤️
👣 ... 📱📡📱 📌⛔️ با پاهای   انچنان که صدای گام 👣هایشان راهیچ یک از اطرافیان و حتی نمیشنوند به اتاق🚪شخصی ات می ایند وبه روی تخت خوابت حتی مینشینند ودر ترین خلوتگاه زندگی شخصی ات باتو گپ 📱میزنند... ❌همان نامحرمی که می داند علاقه مندی های تو چیست واز چه چیزهایی بدت می اید پاتوق هرهفته ات کدامین ساعت وکدامین محله است. میداند کدام گل🌹 رابیشتر دوستداری واز چه غذاها ودسرهایی خوشت می اید اوگاهی نامی که نزدیک ترین اعضای خانواده ات تورا باان صدا میکنند میداند😊 و انگشترت 💍که زینت توست رادرگوشی خود ذخیره کرده! یک وقت فکر نکنی این اطلاعات را با جاسوسی کرده! نه اصلا نیاز به این کارها نیست😳😥 توخودت با همه     شده ای !😰 ❌توبااین اوصاف باز مدام   خودرا به ادرس محله   ارسال می کنی و مذبوحانه افتخارمیکنی به   بودنت!😞 ان وقت با تفاخر فریاد میکشی📣 افسوس و صد افسوس 👆به راستی   اگر با همراه بودبی شک مانع از   وتحسین اومیشد حالاکه نیست خودش ابزاری برای بهتردیده شدن است! ✖️اری امروز این این یادگار پاک ونیک حکایت مظلومانه وغریبی دارد میدانم را برده ای از مادر اما کاش خود را از از قلم نمی انداختی....😔😔😔 @Atredelneshin_eshgh ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا دراین لحظات شب دلهای دوستانم را سرشاراز نور وشادی کن وآنچه را که به بهترین بندگانت عطا میفرمایی به آنها نیز عطا فرما شبتون پراز نگاه خدا🌙 @Atredelneshin_eshgh❤️