#تلنگر
👣 #گام_های_آهسته...
#فضای_مجازی📱📡📱
📌⛔️ #نامحرمان با پاهای
#مجازی انچنان که صدای گام 👣هایشان راهیچ یک از اطرافیان و
#اعضای_خانواده حتی نمیشنوند به اتاق🚪شخصی ات می ایند وبه روی تخت خوابت حتی مینشینند
ودر #خصوصی ترین خلوتگاه زندگی شخصی ات باتو گپ 📱میزنند...
❌همان نامحرمی که می داند
علاقه مندی های تو چیست
واز چه چیزهایی بدت می اید
پاتوق هرهفته ات کدامین ساعت وکدامین محله است.
میداند کدام گل🌹 رابیشتر دوستداری
واز چه غذاها ودسرهایی خوشت می اید
اوگاهی نامی که نزدیک ترین اعضای خانواده ات تورا باان صدا میکنند میداند😊
و #عکس انگشترت 💍که زینت توست رادرگوشی خود ذخیره کرده!
یک وقت فکر نکنی این اطلاعات را با
#هک_کردن جاسوسی کرده!
نه اصلا نیاز به این کارها نیست😳😥
توخودت با همه
#نامحرمان
#پسرخاله شده ای
#دخترخاله!😰
❌توبااین اوصاف باز مدام
#عکس_های_محجبه خودرا به ادرس محله
#نامحرمان
#ناکجااباد
ارسال می کنی و مذبوحانه افتخارمیکنی به
#چادری بودنت!😞
ان وقت با تفاخر فریاد میکشی📣
#من_حجاب_را_دوستدارم
افسوس و صد افسوس
👆به راستی
#حجاب
اگر
با
#عفاف
همراه بودبی شک مانع از
#نظر_نامحرم
وتحسین اومیشد
حالاکه نیست خودش ابزاری برای بهتردیده شدن است!
✖️اری امروز این
#چادر
این یادگار پاک ونیک حکایت مظلومانه وغریبی دارد
میدانم
#چادرت را
#ارث برده ای از مادر
اما کاش
#سهم_الارث خود را از
#عفاف_و_حیارا از قلم نمی انداختی....😔😔😔
#حجاب_با_حیا_کامل_میشود_بانو
@Atredelneshin_eshgh ♥️
🌷🌷🌷 #داستان 13
روزی، سنگتراشی كه از كار خود ناراضی بود
و احساس حقارت میكرد، از نزدیكی خانه بازرگانی رد میشد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوكران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو كرد كه مانند بازرگان باشد.در یك لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدتها فكر میكرد كه از همه قدرتمندتر است. تا این كه یك روز حاكم شهر از آنجا عبور كرد، او دید كه همه مردم به حاكم احترام میگذارند. حتی بازرگانان.
مرد با خودش فكر كرد: كاش من هم یك حاكم بودم، آن وقت از همه قویتر میشدم!در همان لحظه، او تبدیل به حاكم مقتدر شهر شد. در حالی كه روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم میكردند. احساس كرد كه نور خورشید او را میآزارد و با خودش فكر كرد كه خورشید چقدر قدرتمند است.او آرزو كرد كه خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمامی نیرو سعی كرد كه به زمین بتابد و آن را گرم كند.پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلو تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید كه نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد.كمی نگذشته بود كه بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بار آرزو كرد كه باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیكی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تكان دادن صخره را نداشت. با خود گفت كه قویترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.همانطور كه با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس كرد كه دارد خرد میشود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید كه با چكش و قلم به جان او افتاده است!
حكايت خيلي از ماهاست
@Atredelneshin_eshgh❤️
🌷🌷🌷
«آیا میدانستید»هایی که شاید نمیدانستید!
_آیا میدانستید درختان ارتباط برقرار میکنند؟
ریشههای درختان از طریق یک شبکه قارچی زیرزمینی با هم ارتباط دارند که به آنها اجازه میدهد منابع را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. آنها با انتقال موادغذایی به یکدیگر از طریق قارچها با هم ارتباط دارند. مثلا یک درخت مادر یا پیرترین و قویترین درخت جنگل، مقداری از قند خود را در اختیار درختان کوچکتر قرار میدهد.
_میدانستید که یک چهارم آمریکاییها فکر میکنند خورشید دور زمین میچرخد؟
در یک نظرسنجی از ۲۲۰۰ آمریکایی در سال ۲۰۰۲ مشخص شد که از هر ۴ نفر آمریکایی یک نفر فکر میکند که خورشید دور
زمین میچرخد!
_آیا میدانستید هوش مصنوعی در آینده میتواند جایگزین ۴۰درصد از مشاغل انسانی شود؟
۲۰ سال دیگر هوش مصنوعی جایگزین ۴۰درصد از مشاغل انسانی خواهد شد و رباتها بسیاری از کارها را انجام خواهند داد.
احتمالا رانندگان بیشتر از همه تحت تاثیر قرار بگیرند.
_آیا میدانستید قبلا مردم در عکسها کمتر میخندیدند؟چرا مردم هنگام عکس گرفتن میخندند؟ لبخند زدن در عکس، از
طرح تبلیغاتی کداک (Kodak) ریشه میگیرد که روی ثبت لحظات شاد با این محصول تمرکز داشت. از آن زمان لبخند زدن در دوربین عادی شد.
_آیا میدانستید هرچه شرکتکنندگان در مسابقات پرخوری سبکتر باشند، عملکرد بهتری دارند؟احتمالا فکر میکردید هرچه شکم بزرگتر باشد، هاتداگ بیشتری
در آن جا میشود، نه؟ این طور نیست. در واقع شرکتکنندگان سبکتر میتوانند رقبای سنگین وزن خود را از دور مسابقه خارج
کنند، چون معده افراد لاغر فضای بیشتری برای باز شدن دارد، بدون اینکه چربی دور آن را مسدود کند.
_میدانستید که اگر تخم مرغ روی آب بماند کهنه است؟اگر تخم مرغ روی آب شناور بماند، مانده است و اگر زیر آب برود تازه است.
_میدانستید پلک زدن یک استراحت ذهنی است؟دلیل پلک زدن به مغز فرصت تعلل و شارژ مجدد میدهد.
_آیا میدانستید یک خزانه مخفی وجود دارد که بذر همه محصولات در آن نگهداری میشود؟خزانه جهانی بذر سوالبارد در یکی از سردترین نقاط دنیا قرار دارد: جزیرهای در مجمع الجزایر سوالبارد، بین نروژ و قطب
شمال. در این مکان دورافتاده، یخهای دائمی طبیعی سرمای لازم برای انبارکردن بزرگترین مجموع بذر جهان را فراهم میکنند.
اگر آخرالزمان تحقق یابد یا مزارع خشک شوند، این خزانه بذر بشر را نجات میدهد.
_میدانید چرا خمیازه میکشیم؟
تحقیقات انجام شده روی موشها نشان میدهد که وقتی موشها خمیازه میکشند، فکشان کشیده میشود، بنابراین جریان خون را به مغز افزایش میدهد. ترکیب هوای خنک ورودی با افزایش جریان خون در نهایت مغز را خنک میکند.
_آیا میدانستید که طول انگشت نشاندهنده جذابیت است؟اگر انگشت حلقه مردان بلندتر از انگشت اشاره آنها باشد، احتمالا چهره جذابتری دارند.
_میدانستید کربوهیدرات باعث خواب آلودگی میشود؟تا به حل فکر کردید که چرا همه اعضای خانواده بعد از خوردن یک وعده غذایی سنگین بیهوش میشوند؟ راحتترین غذاها شامل کربوهیدرات میشوند، و کربوهیدراتها حاوی آمینواسیدی به نام تریپتوفان هستند که باعث خواب آلودگی میشود.
_میدانستید بیشتر ازدواجها در هند از پیش تعیین شده هستند؟
۸۴درصد از جوانان هندی ازدواج کاملا سنتی و از پیش تعیین شده دارند.
منبع: rd
برترینها_مترجم:الهام مظفری
@Atredelneshin_eshgh❤️
🌷🌷🌷 #داستان 14
بزرگی گفت که "درون هر مرد چاقی مرد لاغری زندانی است که عاجزانه تمنای بیرون آمدن دارد"
به همین نسبت درون یک انسان جدی، کودکی شوخ طبع منتظر بازیگوشی است و درون یک آدم تنبل و ترسو یک فرد بلندپرواز و
پرشور است که در حال مایوس شدن است.
درون آدم منفی باف مایوس کننده هم یک خودِ سرکوب شده خوش بین و سرخوش لنگر انداخته که نیاز به دیده شدن دارد.
یقین بدانید که سربه سر گذاشتنی که با مهر و مهارت انجام شود یکی از دستاوردهای مهم انسانی است، زیرا کمک میکند تا جنبه
هایی کمتر بروز کرده از درون شما ظهور کند.
در داستان مرز زیبایی، نوشته آلن هولینگورست در دهه ۸۰ میلادی، لحظه ای وجود دارد که در آن نیک، شخصیت اصلی
داستان که جوانی دلفریب است، به مهمانی بزرگی دعوت میشود تا مارگارت تاچر، نخست وزیر بریتانیا را ملاقات کند.
همه تا حدی از تاچر میترسیدند، اما نیک به گرمی و با شوخ طبعی به او پیشنهاد میکند که شاید بدش نیاید اگر با یک آهنگ
پاپ برقصد. سایر مهمانان جا میخورند. تاچرقصد داشت با وسواس خاص خودش به اصلاحات اقتصادی سخت گیرانه و
سیاست لجبازانهاش فکر کند. اما بعد از یک جدال درونی با لبخندی به نیک پاسخ میدهد؛ "میدونی، خیلی دوست دارم امتحانش کنم"
شاید اگر در واقعیت آدمهای بیشتری بودند تا سربه سر خانم نخست وزیر بگذارند، چه بسا نیمهی رقصندهی این دوستدارِ موسیقی
پاپ نقش بیشتری در امور ملی بازی میکرد و شاید تاریخ به گونهی دیگری رقم میخورد.
در تاریخ حکمرانی خودمان جالب است بدانید که حکام به این نکته پی برده بودند که علارغم خصلت دیکتاتوری و قیم مآبانهای که دارند لازم است افرادی آنها را از اوضاع و احوال
رعیت آگاه کنند تا صبر جامعه به انتها نرسد اما آن روحیه استکباری اجاره نمیداد که به هر کسی اجازه گفتن چنین سخنانی
را بدهند چرا که به نوعی آن را توهین به خود می دانستند.
ظاهرا شاهان به صورت سنتی و سینه به سینه به چنین راه حلی رسیده بودند چرا که انسان در سیر تطور حکومتسازی خود
همواره برای بعضی از مسائل به دنبال راه حل بوده است. تلخکها برای این امر برگزیده شدند چون ضمن این که افراد هنرمندی
بودند به خصوص از نظر عاطفی قادر بودند این اطمینان را به دست بیاورند که خطری برای شاهان ایجاد نخواهند کرد.
پس شاهان نیز این امکان و ایمنی را برای آنها ایجاد میکردند تا به راحتی سخن بگویند. تلخکها به هیچ عنوان در معادلات قدرت شرکت نمیکردند، حتی در دوره قاجار که هنرمندان به تئاتر و سیاهبازی روی آوردند نیز بلندپروازی هایی از این نوع دیده
نمیشود و هنرمندان دخالتی در معادلات قدرت ندارند.
گفته میشود که یکی از شاهان بار عام میگذاشته تا مردم و رعایا بیایند و دردشان را بگویند. روز بار عام هر کسی میتوانسته بیاید
و از ظلمی که بر او رفته سخن بگوید. مردم جمع میشدند ولی
وقتی نزد شاه میرسیدند جرات نمیکردند از دردهای واقعی سخن
بگویند و به دستبوسی بسنده میکردهاند.
هر چند با عزم و اراده رفته بودند که از پادشاه دادخواهی کنند اما دیدن ابهت و عظمت شاه و تفاوت بسیار عمیقی که بین زندگی خود
و قصر سلطنتی میدیدند باعث میشد جرات سخن گفتن پیدا نکنند.
ولی شخصیتهای این چنینی (تلخکها) که نامی هم در تاریخ ندارند با هنرمندی و با برخورد طنزگونه خودشان به مردم روحیه
میدادند تا جرات پیدا کنند و حرفشان را به شاه بزنند. آنها در بیرون از دربار و در بین مردم میچرخیدند، طنز میگفتند، شعر
میخواندند، ادا و اطوار در میآوردند و به مردم روحیه میدادند. اینگونه بود که مردم جرات سخن گفتن مییافتند.
کسی که مهربانانه سر به سر ما میگذارد در ما تحقیق کرده و انگشت بر روی نزاعی می گذارد که در درونمان در جریان است.
او جانب نیمهی خوب-اما در حال حاضربیپناه- شخصیتمان را گرفته
و در انتها خوب است که از خود بپرسیم
چیست که من نیاز دارم بابت آن،دیگران،کمی سر به سرم بگذارند؟
علی حکم آبادی_۱۵ شهریور ۹۸
برداشتی از؛
کتاب درباره خوب بودن_ آلن دوباتن
مصاحبهای با میرزا بابا مطهرینژاد (مرد روابط عمومی ایران)
#اکسیژن
@Atredelneshin_eshgh❤️
💝مهــــــــــدی جـــــان….💝
هرچه کردم بنویسم ز تو مدح وسخنی
یا بگویم زمقام تو که یابن الحسنی
این قلم یار نبود و فقط این جمله نوشت :
پسر حیـــدر کرار، تو ارباب منی
اللهم عجل لولیک الفرج
@Atredelneshin_eshgh❤️
❅•°•❅•°•❅•°•❅•°•❅•°•❅•❅
🎇•🍂روزمــون روشروع مےڪنیم باسلام بہ ســـاحت مقـــدس قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان (عجل الله فرجه):
【السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدے
یا خلیفةَ الرَّحمن
و یا شریڪَ القرآن
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدے و مَولاے
الاَمان الاَمان】
◎❁↷◉↶❁◎❁↷◉↶❁◎
🎇•🍂و #سلام بر سالارِ شهیدان
【اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن】
❅•°•❅•°•❅•°•❅•°•❅•°•❅
@Atredelneshin_eshgh❤️
الکساندر مدوید قهرمان افسانهای کشتی جهان، که در رقابت های جهانی تولیدو، توانست بر تختی غلبه کند، درباره مسابقه معروفش با جهان پهلوان چنین میگوید: قبل از آنکه تختی را بطور کامل بشناسم و او را بهترین رفیق ورزشی خود بدانم، به او فقط بعنوان یک رقیب و مدعی احترام میگذاشتم تا اینکه آن ماجرای معروف پیش آمد...
من از ناحیه پای راست آسیب دیده بودم و تختی در حال عبور از رختکن به چشم دید که پزشک تیم شوروی در حال بانداژ پای مصدومم است. همان لحظه دکتر به من گفت: کارت تمام است، حریف فهمید پای راست تو آسیب دیده و راحت شکستت میدهد. حتی سرمربی تیم از من خواست انصراف بدهم و کشتی نگیرم اما من روی تشک حاضر شدم و تختی حتی یکبار هم به پای آسیب دیده من دست نزد. او کشتی را با نتیجه مساوی و بخاطر وزن بیشتر به من باخت، اما برنده واقعی او بود.
اینک، سالها از آن ماجرا میگذرد، ولی خاطره آن جوانمردی در حرفهای ترین میدانهای رقابتی جهان، به حدی در دل و جان مدوید اثرگذار بود که بعدها، حتی برای بزرگداشت سالروز درگذشت تختی نیز به ایران آمد و یاد رقیب و دوست دیرینش را گرامی داشت. روحش شاد.
@Atredelneshin_eshgh❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خانومه اتفاقی تونست قلاب رو از دهن کوسه در بیاره، بعد کمکم کوسههای دیگه هم اومدن سراغش که قلاب ماهیگیریهایی که تو دهنشون گیر کرده بود رو در بیاره😍
@Atredelneshin_eshgh❤️