کیستی که من این گونه به جد
در دیار رویاهای خویش با تو درنگ میکنم.......!
احمد شاملو
.
من گمان میکنم هرکسی در ته دلش
یک باغی دارد که پناهگاه اوست.
هیچکس از آنجا خبر ندارد.
کلیدش فقط در دست صاحبش است.
آنجا، آدم هر تصور ممنوعی دلش بخواهد
میکند. عشقهای محال، هر آرزوی ناممکن
و هر خواب و خیال خوش،
هر چیز نشدنی، آنجا شدنی است؛
یک بهشت، [یا شاید جهنم] خودمانی و
صمیمی که هرکس برای خودش دارد.
این باغِ اندرونی چه بسا
از دید باغبانش هم پنهان است.
اما یک روزی و یک جوری آن را
کشف میکند.
📗گفتوگو در باغ
✍️ شاهرخ مسکوب
با همین دست، به دستان تو عادت کردم
این گناه است ولی جان تو عادت کردم
جا برای منِ گنجشک زیاد است ولی
به درختان خیابانِ تو عادت کردم
گرچه گلدانِ من از خشک شدن میترسد
به تَهِ خالیِ لیوانِ تو عادت کردم
دستم اندازهی یک لمسِ بهاری سبز است
بسکه بیپرده به دستان تو عادت کردم
ماندهام آخر این شعر چه باشد انگار
به ندانستنِ پایان تو عادت کردم
من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم
عالم شده سجاده و افتاده به پایت
#میلاد_امام_سجاد(ع)🌿🌺
#مبارڪ_باد🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولادت باسعادت
چهارمین #شمس_ولایت_وامامت
زینالعابدین
#علیبنالحسین علیهالسلام را
به پیشگاه
#حضرتولیامر عجلاللهتعالیفرجه
وهمهشیعیانشان
تبریکعرضمینماییم