آیا میدانستید⁉️
🌼اذان خیلی خیلی جالبه
✍آﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ: ﺩﺭﻃﻮﻝ۲۴ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ، ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﺫﺍﻥ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﮐﺮﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﻗﻄﻊ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ! ﺻﺪﺍﯼ ﺍﺫﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﺮﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﻗﻄﻊ نمےﺸﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺭﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺁﻏﺎﺯ مےﺸﻮﺩ .
ﮔﻔﺘﻦ ﺍﺫﺍﻥ ۴ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﻻﺯﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺍﺭﺍﯼ ۳۶۰ ﺧﻂ ﻓﺮﺿﯽ ﺍﺯﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ ﺑﻪ ﻗﻄﺐ ﺟﻨﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻌﺎﺩﻝ ۳۶۰ ﺩﺭﺟﻪ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ؛ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺜﺎﻝ : ﻇﻬﺮ ﺷﺮﻋﯽ ﺩﺭﺧﻂ ۱ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ۴ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﮑﺸﺪﺗﺎ ﻇﻬﺮﺷﺮﻋﯽ ﺩﺭﺧﻂ ۲ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﻮﺩ،ﻭﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺯﻣﺎﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﻂ ﯾﮏ ﺍﺫﺍﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ . ﺑﻪ ﺍین ﺗﺮﺗﯿﺐ ۳۶۰ ﺿﺮﺑﺪﺭ 4ﻣﯿﺸﻮﺩ ۱۴۴۰ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﮐﻪ ﻣﻌﺎﺩﻝ۲۴ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺳﺖ .....ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻛﺒﺮ ... اینجاست که خدای متعال خطاب به پیامبرش (ص) میفرماید:
"و رفعنا لک ذکرک" یعنی ذکر و یاد تو را بلند کردیم... یعنی حداقل در هر اذان که یادی از پیامبر میشود و اسم مبارکش ذکر میگردد. پس هیچ دقیقه ای روی کره ی زمین نیست مگر آنکه اسم رسول خدا آورده شود ...
#اربعین #جمعه #امام_حسین
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🆔➣𝙰𝚢𝚊𝚗𝚍𝚎𝚂𝚊𝚣𝚊𝚗𝚎𝙸𝚛𝚊𝚗
آینده سازان ایران
﷽ #رمان #پارت_هفتادم پرسیدم: «کجا؟!» گفت: «همدان.» کمک کرد بچه ها سوار ماشین شدند. گفتم: «وسایلمان
﷽
#رمان
#پارت_هفتاد_یکم
دکتر دستم را گرفت و گفت: «نباید به این زودی حامله می شدی؛ اما حالا هستی. به جای ناراحتی، بهتر است به فکر خودت و بچه ات باشی. از این به بعد هم هر ماه بیا پیش خودم تا تحت نظر باشی.»
گفتم: «خانم دکتر! یعنی واقعاً این آزمایش درست است؟! شاید حامله نباشم.»
دکتر خندید و گفت: «خوشبختانه یا متأسفانه باید بگویم آزمایش های این آزمایشگاه کاملاً صحیح و دقیق است.»
نمی دانستم چه کار کنم. کجا باید می رفتم. دردم را به کی می گفتم. چطور می توانستم با این همه بچه قد و نیم قد دوباره دوره حاملگی را طی کنم. خدایا چطور دوباره زایمان کنم. وای دوباره چه سختی هایی باید بکشم. نه من دیگر تحمل کهنه شستن و کار کردن و بچه بزرگ کردن را ندارم.
خانم دکتر چند تا دارو برایم نوشت و کلی دلداری ام داد. او برایم حرف می زد و من فکرم جای دیگری بود. بلند شدم. از درمانگاه بیرون آمدم. توی محوطه درمانگاه جای دنجی زیر یک درخت دور از چشم مردم پیدا کردم و نشستم. چادرم را روی صورتم کشیدم و های های گریه کردم. کاش خواهرم الان کنارم بود. کاش شینا پیشم بود. کاش صمد اینجا بود. ای خدا! آخر چرا؟! تو که زندگی مرا می بینی. می دانی در این شهر تنها و غریبم.با این بی کسی چطور می توانم از پس این همه کار و بچه بربیایم. خدایا لااقل چاره ای برسان.
برای خودم همین طور حرف می زدم و گریه می کردم. وقتی خوب سبک شدم، رفتم خانه. بچه ها خانه خانم دارابی بودند وقتی می خواستم بچه ها را بیاورم، خانم دارابی متوجه ناراحتی ام شد. ماجرا را پرسید. اول پنهان کردم، اما آخرش قضیه را به او گفتم. دلداری ام داد و گفت: « قدم خانم! ناشکری نکن. دعا کن خدا بچه سالم بهت بده.»
با ناراحتی بچه ها را برداشتم و آمدم خانه. یک راست رفتم در کمد لباس ها را باز کردم. پیراهن حاملگی ام را برداشتم که سر هر چهار تا بچه آن را می پوشیدم. با عصبانیت پیراهن را از وسط جر دادم و تکه تکه اش کردم. گریه می کردم و با خودم می گفتم: «تا این پیراهن هست، من حامله می شوم. پاره اش می کنم تا خلاص شوم.» بچه ها که نمی دانستند چه کار می کنم، هاج و واج نگاهم می کردند. پیراهن پاره پاره شده را ریختم توی سطل آشغال و با حرص در سطل را محکم بستم.
خانم دارابی، که دلش پیش من مانده بود، با یک قابلمه غذا آمد توی آشپزخانه. آن قدر ناراحت بودم که صدای در را نشنیده بودم. بچه ها در را برایش باز کرده بودند. وقتی مرا با آن حال و روز دید، نشست و کلی برایم حرف زد.از فامیل و دوست و آشنا که هفت هشت تا بچه داشتند، از خانواده هایی که حسرت یک بچه مانده بود روی دلشان، از کسانی که به خاطر ناشکری زیاد بچه سالمی نداشتند. حرف های خانم دارابی آرامم می کرد. بلند شد سفره را انداخت و غذا را کشید و با اصرار خواست غذا بخورم. می گفت: «گناه دارد این بچه ها را غصه نده. پدرشان که نیست. اقلاً تو دیگر اوقات تلخی نکن.»
چند هفته ای طول کشید بالاخره با خودم کنار آمدم و به این وضع عادت کردم.
یک ماه بعد صمد آمد. این بار می خواست دو هفته ای همدان بماند. بر خلاف همیشه این بار خودش فهمید باردارم. ناراحتی ام را که دید، گفت: «این چیزها ناراحتی ندارد. خیلی هم خوشحالی دارد. خدا که دور از جان، درد بی درمان نداده، نعمت داده. باید شکرانه اش را به جا بیاوریم. زود باشید حاضر شوید، می خواهیم جشن بگیریم.»
خودش لباس بچه ها را پوشاند. حتی سمیه را هم آماده کرد و گفت: «تو هم حاضر شو. می خواهیم برویم بازار.»
اصلاً باورکردنی نبود. صمدی که هیچ وقت دست بچه هایش را نمی گرفت تا سر کوچه ببرد، حالا خودش اصرار می کرد با هم برویم بازار. هر چند بی حوصله بودم، اما از اینکه بچه ها خوشحال بودند، راضی بودم. رفتیم بازار مظفریه همدان.
ادامه دارد...✒️
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🆔➣𝙰𝚢𝚊𝚗𝚍𝚎𝚂𝚊𝚣𝚊𝚗𝚎𝙸𝚛𝚊𝚗
آینده سازان ایران
🌼🍃﷽🍃🌼 #حدیثآنه🌿 💠امام حسن مجتبی (علیه السلام) : 《خداوند در آخرالزمان مردی را برمی انگیزد ... و او ر
🌺💫﷽💫🌺
#حدیثآنه🍀
💠پیامبــر اڪرم (ﷺ):
《از نفرین مظلوم بپرهیز؛
زیرا وی به دعا،
حق خویش را از خدا می خواهد،
و خدا،
حق را از حق دار دریغ نمی دارد.》
📚کنزالعمال، ج 3، ص 507، ح 7650
آینده سازان ایران
﷽ به وقت🕖 #شنبههای_حاجقاسمی🌿 #استوری_حاج_قاسم📲 سردار شهید حاج قاسم سلیمانی: مدیر باید خلاق باشد ن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
#استوری📲به وقت🕝#شنبههای_حاجقاسمی❣
#اربعین🏴
#حاج_قاسم_سلیمانی
#استوری_حاج_قاسم
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🆔➣𝙰𝚢𝚊𝚗𝚍𝚎𝚂𝚊𝚣𝚊𝚗𝚎𝙸𝚛𝚊𝚗
آینده سازان ایران
﷽ #استوری📲به وقت🕝#شنبههای_حاجقاسمی❣ #اربعین🏴 #حاج_قاسم_سلیمانی #استوری_حاج_قاسم 🌤أللَّھُـمَ ؏َـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری📲 ویژه #اربعین🏴
خواب و خیال شده ڪربلا...💔
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🆔➣@Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری📲 ویژه #اربعین🏴
رفته رفته آب می گردد
چرا این کاروان؟
تا به خود
#زینب میاید دختری بر ناقه نیست
....😭
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🆔➣@Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری📲 ویژه #اربعین🏴
شهادت دُردانہ اباعبداللہ
حضرت رقیہ سلام الله علیها
برتمام شیعیان تسلیت🖤🕊
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🆔➣@Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری📲 ویژه #اربعین🏴
نشه من جا بمونم حسین...💔
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🆔➣@Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری📲ویژه #شهادت_حضرت_رقیه🥀
️در گوشه خرابه،کنار فرشتهها
با ناخنی شکسته،ز پا خار میکشد
دارد به یاد مجلس نامحرمان صبح
بر روی خاک،عکس علمدار میکشد
#حضرت_رقیه #اربعین
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🆔➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
🌺💫﷽💫🌺 #حدیثآنه🍀 💠پیامبــر اڪرم (ﷺ): 《از نفرین مظلوم بپرهیز؛ زیرا وی به دعا، حق خویش را از خدا می خ
🌟🍀﷽🍀🌟
#حدیثآنه 🌼
💠امام زینالعابدین (علیهالسلام):
《زمانی که قائم ما قیام میکند، خدای متعال آفتها را از میان شیعیان برطرف میکند و دلهایشان (در استقامت) همانند الوار آهنین قرار میدهد که قوّت یک مرد آنان برابر قوّت چهل مرد خواهد بود.》
📚 بحارالانوار، ج ۵٢، ص ٣١٧
✨﷽✨
تیر سه شعبه یعنی چه⁉️
🍂تیر سه شعبه یعنی همین کارهایی
که ما در کوچه و خیابان انجام میدهیم!
❌همین بدحجابی و رعایت نکردن ها است
"سه شعبه" دارد❗️
🔸1⃣ یک شعبه اش این است که خودمان
گناه کرده ایم ...
🔹2⃣یک شعبه دیگرش این است که دیگران را
به گناه انداختیم ...
🔸3⃣و شعبه دیگر را هم به قلب امام زمان (عج)
است که نشانه گرفتیم ...
وای بر ما 😖
بانو‼️
این چادر تا برسد به دست تو
هم از کوچه های مدینه گذشته
هم از کربلا
هم از بازار شام!
چادرت را در آغوش بگیر و بگو برایت روضه بخواند
📚#حاج_آقا_قرائتی
آینده سازان ایران
[#خنده 🤣] این دهنه یا گاوصندوق😐😂⁉️ 🆔➣@Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[#خنده🤣]
شعبده بازی😐😂👌🏼
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🆔➣@Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعجاز آه...
🏴 شعرخوانی سید حمیدرضا برقعی تقدیم به آستان #حضرت_رقیه(س)🥀
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🆔➣@Ayande_Sazane_Iran
AUD-20210910-WA0030.mp3
8.22M
ارسالی از کاربر عزیزمون سمیه✨🌺
[🌙🎶]
روضه ویژه شهادت #حضرت_رقیه(س)
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🆔➣@Ayande_Sazane_Iran
‹💜📘›
-
-
اَززیروروشُدَنزندگۍتوننَتَرسید
شایَدزیرشقَشَنگتَرازروشباشه...!シ🌿
-
-
☂⃟💙⸾⇜ #انگیزشۍ
☂⃟💙⸾⇜ #پروفایل_دخترونه
🖤|↬@Ayande_Sazane_Iran
Majid Banifateme - Beyraghe Siah (128).mp3
7.32M
ارسالی از کاربر عزیزمون امیرعلی✨🌺
[🌙🎶]
با بیرق سیاه راه افتادم
با گریه و آه را افتادم
با این هیئتو با این نوحه
تا خونه شام راه افتادم
🎤#مجید_بنی_فاطمه
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🆔➣@Ayande_Sazane_Iran