آینده سازان ایران
﷽ #رمان #پارت_صد_و_شصت_و_هفتم ضربان قلبم به شدت بالا رفته و سرم از درد تیر میکشید که کسی محکم به در
﷽
#رمان
#پارت_صد_و_شصت_و_هشتم
و من دیگر در این خانه چه امنیتی داشتم که کلید خانه و تمام زندگیام به دست این اراذل افتاده بود! ساعتی نشستند و صدایشان میآمد که چطور با پدر گرم گرفته و با چه زبانی چاپلوسیاش را میکردند تا بلاخره رفتند و شرّشان را از خانه کم کردند. نمیدانستم باید چه کنم که بیش از این خانه و سرمایه خانوادگیمان به تاراج نوریه و برادرانش نرود و فکرم به جایی نمیرسید که میدانستم با آتش عشقی که نوریه به جان پدرم انداخته، هیچ حرفی در گوشش اثر نمیکند. از دست ابراهیم و محمد و عبدالله هم کاری بر نمیآمد که تمام نخلستانها به نام پدر بود و کسی اختیار جابجا کردن حتی یک رطب را هم نداشت، ولی باز هم نمیتوانستم بنشینم و تماشاگرِ بر باد رفتن همه زندگی پدرم باشم که از شدت خشم و غصهای که پیمانه پیمانه سر میکشیدم، تا صبح از سوز زخمهای سینهام ناله زدم و جام صبرم سرریز شده بود که هر بار که مجید تماس میگرفت، فقط گریه میکردم. هرچند نمیتوانستم برایش بگویم چه شده و چه بر سر قلبم آمده، ولی به بهانه دردهای بدنم هم که شده، گریه میکردم و میدانستم با این بیتابیها چه آتشی به دلش میزنم. ولی من هم سنگ صبوری جز همسر مهربانم نداشتم که همه خونابههای دلم را به نام سردرد و کمردرد به کامش میریختم تا سرانجام شب طولانیِ تنهاییام سحر شد و مجید با چشمانی سرخ و خسته از کار و بیخوابی دیشب به خانه بازگشت. دیگر خنکای صبحگاهی زمستان بندر برایم دلچسب نبود که از فشار غصههای دیشب لرز کرده و روی کاناپه زیر پتوی ضخیمی دراز کشیده بودم و مجید، دلواپس حال خرابم، پایین پایم روی زمین نشسته بود و مدام سؤال میکرد: «چی شده الهه جان؟ من که دیروز میرفتم حالت خوب بود.» در جوابش چه میتوانستم بگویم که نمیخواستم خون غیرت را در رگهایش به جوش آورده و با نیشتر بیحیاییهای برادران نوریه، عذابش دهم. حتی نمیتوانستم برایش بگویم دیشب آنها در این خانه بودند و از حرفهایشان فهمیدم که برای تمام اموال پدرم کیسه دوختهاند، چه رسد به خیال کثیفی که در خاطر ناپاکشان دور میزد و باز تنها به بهانه حال ناخوشم ناله میزدم که دیشب از میان قهقهه مستانه برادرانش شنیده بودم، به حرفهایی که میزد توجهی نمیکردم و در عوض از اضطراب برخورد مجید، فقط خدا را میخواندم تا این ماجرا هم ختم به خیر شود و او همچنان به خیال خودش ارشادم میکرد: «ببین ما وظیفه داریم اسلام اصیل رو به همه دنیا معرفی کنیم! باید همه مردم دنیا بدونن دین اسلام چه دین خوب و کاملیه! ولی تا وقتی ننگ و نکبت شیعه به اسم اسلام خودش رو به امت اسلامی میچسبونه، هیچ کس دوست نداره مسلمون بشه! باید همه دنیا بفهمن که این رافضیها اصلاً مسلمون نیستن تا انقدر مایه آبروریزی اسلام نشن!» بعد لبخندی تحویلم داد تا باور کنم تا چه اندازه دلش برای اسلام میتپد و با لحنی به ظاهر مهربان ادامه داد: «تو این کتابها رو بخون تا اطلاعات دینیات افزایش پیدا کنه! ما همهمون به عنوان یه مسلمون وظیفه داریم به هر وسیلهای که میتونیم برای نابودی این رافضیها تلاش کنیم تا اسلام از شرّ شیعه نجات پیدا کنه! حالا هر کس به یه روشی این کار رو میکنه؛ یکی مثل من و تو فقط میتونه کتاب بخونه و بقیه رو راهنمایی کنه، یکی که امکانات مالی داره، اموالش رو در اختیار مجاهدین قرار میده. یکی هم که توانایی جنگیدن داره، میره سوریه و عراق و افغانستان تا در راه خدا جهاد کنه و این رافضیها رو به جهنم بفرسته!» و حالا نه فقط از ماجرای دیشب که از اراجیفی که از دهان نوریه بیرون میزد و به نام جهاد در راه خدا، ریختن خون مسلمانان شیعه را مباح اعلام میکرد و میدانستم همه را مجید میشنود، دلم به تب و تاب افتاده بود. هر چند از ترس توبیخ پدر نمیتوانستم جوابی به سخنان شیطانیاش بدهم و فقط دعا میکردم زودتر شرش را از خانهام کم کند که با انگشتان لاغر و استخوانیاش، کتابها را روی میز شیشهای به سمتم هُل داد و با حالتی دلسوزانه تأکید کرد: «فقط این کتابها با هزینه بیتالمال تهیه شده و تعدادش خیلی زیاد نیس! وقتی خودت خوندی، به شوهرت و برادرهات هم بده بخونن تا توی ثوابش شریک شی!» و من به قدری سرگیجه و حالت تهوع گرفته بودم که دیگر نمیفهمیدم چه میگوید و شاید از رنگ پریدهام فهمید حوصله خطابههایش را ندارم که بلاخره بساط تبلیغ وهابی گریاش را جمع کرد و...
✍🏻به قلــــم فاطمه ولی نژاد
تعجیلدرفرجآقا#امام_زمان صلوات
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌸
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
﷽ #رمان #پارت_صد_و_شصت_و_هشتم و من دیگر در این خانه چه امنیتی داشتم که کلید خانه و تمام زندگیام به
﷽
#رمان
#پارت_صد_و_شصت_و_نهم
رفت و من بار دیگر روی کاناپه افتادم. حالا منتظر خروج مجید از اتاق و جوشش خون غیرت در جانش بودم که نه تنها نوریه تا توانسته به مذهب تشیع توهین کرده بود، بلکه تکلیف ماجرای دیشب هم باید برایش روشن میشد و همین که صدای بسته شدن در بلند شد، مجید از اتاق بیرون آمد. صورتش از غیظ غیرت سرخ شده و به وضوح احساس میکردم تمام بدنش از ناراحتی میلرزد، ولی همین که نگاهش به رنگ سفیدم افتاد، سراسیمه به سمت آشپزخانه رفت و بلافاصله با قوطی شیر و ظرف خرما بازگشت. فرصت نکرده بود شیر را در لیوان بریزد و میخواست هر چه زودتر حالم را جا بیاورد که خودش خرماها را دانه دانه در دهانم میگذاشت و وادارم میکرد تا شیر را با همان قوطی بزرگ بنوشم و باز دلش قرار نگرفت که دوباره به آشپزخانه رفت و پس از چند لحظه با سفره نان و شیشه عسل کنارم نشست. به روی خودش نمیآورد از زبان زهرآلود نوریه چه شنیده و هر چند هنوز چشمانش از خشمی غیرتمندانه میسوخت، ولی به رویم لبخند میزد و با مهربانی برایم لقمه میگرفت. کمی که حالم بهتر شد، سرش را پایین انداخت تا مبادا خشم جوشیده در چشمانش، دلم را بلرزاند و با صدایی گرفته پرسید: «دیشب اینجا چه خبر بوده الهه؟» و دیگر دلیلی نداشت بر زخم قلبم سرپوش بگذارم که همه چیز را از زبان نوریه شنیده بود و چه فرصتی بهتر از این که لااقل کمی از دردهای مانده بر دلم شکایت کنم که مظلومانه نگاهش کردم و گفتم: «دیشب ساعت هفت بود که برادرهای نوریه اومدن. خودشون کلید داشتن و اومدن تو خونه، یعنی فکر کنم بابا بهشون کلید داده بود. من ترسیدم یه وقت بیان بالا، برای همین فوری در رو از تو قفل کردم. یکی شون اومد بالا و در زد، ولی من ساکت یه گوشه نشسته بودم تا اصلاً نفهمن من خونه ام. بعد هم رفتن پایین تا بابا و نوریه برگشتن.» صورتش هر لحظه برافروختهتر میشد و با هر کلامی که میگفتم، نگاهش از عصبانیت بیشتر آتش میگرفت و مثل اینکه دیگر نتواند حجم خشم انباشته در سینهاش را تحمل کند، فریادش در گلو شکست: «الهه! من وقتی شب تو رو تو این خونه تنها میذارم و میرم، خیالم راحته که بابات تو همین خونه اس خیالم راحته که حواسش به دخترش هست! اونوقت بابات اینجوری از ناموسش مراقبت میکنه؟!!! کلید خونهاش رو میده دست یه عده غریبه تا هر وقت خواستن بیان تو این خونه و تن زن من رو بلرزونن؟!!!» با نگاه معصومانهام به چشمان مردانهاش پناه بردم و التماسش کردم: «مجید! تو رو خدا یواشتر! بابا میشنوه!» و نتواستم مانع بیقراری قلب غمزدهام شوم که شیشه بغضم شکست و میان گریه ناله زدم: «مجید! بابام همه زندگیاش رو از دست داده. بابام همه زندگیاش رو به نوریه و خونوادهاش باخته. مجید! دیگه بابام هیچ اختیاری از خودش نداره...» و هر چند نمیتوانستم آنچه از زبان ناپاک برادران نوریه درباره خودم شنیده بودم، برای محرم اسرار دلم بازگو کنم، ولی تا جایی که شرم و حیا اجازه میداد، غمهای قلبم را پیش چشمانش زار زدم که دستِ آخر، از جام زهری که به کامش میریختم، جانش به لب رسید که به چشمان اشکبارم خیره شد و با کلماتی شمرده جواب تمام گلایههایم را داد: «الهه! ما از این خونه میریم!» از حکم قاطعانهاش، بند دلم پاره شد و با نفسی که به شماره افتاده بود، نجوا کردم: «مجید! این خونه بوی مامانم رو میده...» و نگذاشت جملهام به آخر برسد و با خشمی که بیشتر بوی دلواپسی میداد، بر سرم فریاد کشید: «الهه! این خونه داره تو رو میکُشه! بابا و نوریه دارن تو رو میکُشن! روزی نیس که از دست نوریه زار نزنی! روزی نیس که چهار ستون بدنت از دست نوریه نلرزه! میفهمی داری چه بلایی سرِ خودت و این بچه میاری؟!!!» و بعد مثل اینکه نگاه نحس برادر نوریه پیش چشمانش تکرار شده باشد، دوباره نگاهش از خشم شعله کشید: «اونم خونهای که حالا دیگه کلیدش افتاده دست یه مُشت آدم سگ چشم!!!» و دلش نیامد بیش از این به جُرم دلبستگی به خانه و خاطرات مادرم، مجازاتم کند که با نگاه عاشقش از چشمان اشکبارم عذرخواهی کرد و با لحن گرم و مهربانش اوج نگرانیاش را نشانم داد: «الهه جان! عزیزم! تو الان باید آرامش داشته باشی! من حاضرم هر کاری بکنم که تو راحت باشی، ولی تو این خونه داری ذره ذره آب میشی! الهه! ما تو این خونه زندانی شدیم! نه حق داریم حرف بزنیم، نه حق داریم فکر کنیم، نه حق داریم...
✍🏻به قلــــم فاطمه ولی نژاد
تعجیلدرفرجآقا#امام_زمان صلوات
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌸
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
[🔆#پندانه 🔆] ✍️ عدالت کن که در عدل آنچه یک ساعت به دست آید میسر نیست در هفتاد سال اهل عبادت را یعقو
[🔆#پندانه 🔆]
✍️ کارت را هوشمندانه انجام بده و به قضاوت مردم اهمیت نده
ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگ، حماقت او را دست میانداختند.
دو سکه به او نشان میدادند که یکی طلا بود و دیگری از نقره. اما ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد.
اين داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد میآمدند و دو سکه به او نشان میدادند و ملانصرالدين هميشه سکه نقره را انتخاب میکرد.
تا اينکه مرد مهربانی از راه رسيد و از اينکه ملانصرالدين را آنطور دست میانداختند، ناراحت شد.
در گوشه ميدان به سراغش رفت و گفت:
هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، سکه طلا را بردار. اينطوری هم پول بيشتری گيرت میآيد و هم ديگر دستت نمیاندازند.
ملانصرالدين پاسخ داد:
ظاهراً حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، ديگر مردم به من پول نمیدهند تا ثابت کنند که من احمقتر از آنهايم. شما نمیدانيد تا حالا با اين ترفند چقدر پول گير آوردهام.
اگر کاری که میکنی، هوشمندانه باشد، هيچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند.
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
I💞💍💞I [#حدیث_همسرداری] 🦋 امام باقر علیه السلام میفرمایند: همان گونه که مردان دوست دارند زینت و آرای
I💞💍💞I
[#حدیث_همسرداری ]
پیغمبر اکرم (ص):
سه گروه از زنان، عذاب قبر ندارند و در قیامت هم با حضرت زهرا (س) محشور میشوند، زنی که با فقر و تنگدستی همسر خود بسازد، زنی که با بداخلاقی همسر، صبر خود را از دست ندهد و زنی که مهریه خود را به همسرش ببخشد (که بدین وسیله باری را از دوش او برداشته).
(مواعظ العدیده، ص 75)
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
تعجیل در فرج آقا #امام_زمان صلوات ...
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌸
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بدون تعارف با خانواده لوکوموتیورانی که در آتش آشوبگران سوخت و به شهادت رسید
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
🎥 اعترافات و لحظه دستگیری یکی از سرکردگان اصلی حادثه تروریستی ایذه #لبیک_یا_خامنه_ای #ایام_فاطمیه 🆔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی دست اول از حادثه تروریستی #ایذه
🔺 دوربینهای نظارتی به ما میگویند آن شب در ایذه چه گذشت.
#لبیک_یا_خامنه_ای #امام_زمان
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
🎥 سخنگوی دولت: در ۱۵ ماه گذشته حدود ۹۰۰ هزار نفر به کار برگشتند
🔹حدود ۲هزار کارخانه تعطیل و نیمهتعطیل در یک سال و چندماه گذشته فعال شد.
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨صداهایی که قابل شناسایی هستند!
🔹 شناسایی، تذکر و دستگیری عوامل شعاردهنده در منازل، توسط سازمان اطلاعات فراجا
📌 همه چیز تحت رصد است
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
مدارس ابتدایی قم فردا غیرحضوری است
🔹آموزشوپرورش قم: به علت آلودگی هوا، مدارس دوره اول و دوم ابتدایی استان فردا بهصورت غیرحضوری برگزار میشود.
(تعجیلدرفرجآقا#امام_زمان صلوات)
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
مدارس تهران دو روز غیرحضوری شد
🔹آموزش و پرورش تهران: همه مدارس شهر تهران یکشنبه و دوشنبه بهصورت مجازی برگزار میشود.
(تعجیلدرفرجآقا#امام_زمان صلوات)
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
دانشگاههای تهران هم فردا و پسفردا غیرحضوری شد
🔹دانشگاهها و تمامی مقاطع تحصیلی استان تهران به جز دماوند و فیروزکوه در روزهای یکشنبه و دوشنبه غیرحضوری شد.
(تعجیلدرفرجآقا#امام_زمان صلوات)
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
I💞💍💞I [ #همسرانه ] 🔴 "دیدی گفتــم" ممـــنوع! 💠 وقتی همسرتان اشتباه میکند بلافاصله به او نگویید: دی
I💞💍💞I
[ #همسرانه ]
🔴 تکنیک مدیریت قهر
💠 وقتی زنِ خانه قهر یا لج بازی میکند اصلا نباید انتظار داشته باشد که عکسالعمل شوهرش طبق میل او باشد. زیرا درست برعکس انتظار زن، مرد خودش را کنار میکشد و مثل همسرش رفتار میکند.
💠 زمانی که یک زن فکر میکند شوهرش باید از او معذرت خواهی کند نباید با سکوت و یا رفتار خشمآلود، نارضایتی خود را نشان دهد.
بلکه باید با شوهرش حرف بزند، مشکلش را با او در میان بگذارد و به او بگوید که چه موضوعی او را ناراحت کرده است.
💠 هنگام در میان گذاشتن مشکل خود با شوهرتان، داد و قال نکنید، منطقی حرف بزنید، ابتدا چند جملهای که مانع گارد گرفتنش میشود بگویید تا بتوانید گفتگویی مفید و مثبت داشته باشید. مثلاً بگویید: من به کمکت نیاز دارم، میدونم که میتونی مشکلمو مثل همیشه حل کنی، خوبیهای زیادی داری ولی سر یک قضیه از دستت ناراحتم و ....
💠 به هیچ وجه، در ابراز نگرانی خود مبالغه نکنید مثلاً نگویید تو اصلاً به فکر من نیستی، تو هیچ وقت درکم نمیکنی، تو همیشه این کار رو تکرار میکنی و ....
💠 چرا که مبالغهگویی در ابراز ناراحتی (گرچه حق با شما باشد) عامل تشنّج و مشاجرهی بیشتر است و مردها را از کوره به در میکند.
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
تعجیل در فرج آقا #امام_زمان صلوات ...
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌸
🆔|➣ @Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگت هستیم سردار...
هرچه به روزشهادتت نزدیک میشیم،دلهامون بیقرارتر میشن...😔
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
غیرحضوری شدن مدارس ابتدایی کاشان و آران و بیدگل
🔶مدارس دوره اول و دوم ابتدایی شهرستانهای کاشان و آران و بیدگل فردا یکشنبه ۱۱ دی ماه به صورت غیرحضوری و مهدهای کودک و پیش دبستانی این دو شهرستان تعطیل اعلام شد.
🔶مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان گفت: به دنبال استمرار شرایط آلودگی هوا، پایداری جو و وارونگی دما ، کمیته شرایط اضطرار آلودگی هوای استان فردا یکشنبه ۱۰ دی ماه مدارس دوره اول و دوم ابتدایی شهرستانهای کاشان و آران و بیدگل را به صورت غیرحضوری و مهدهای کودک و پیش دبستانی این دو شهرستانهای را تعطیل اعلام کرد.
🔶منصور شیشه فروش با اشاره به اینکه سایر مراکز آموزشی استان فردا باز است گفت: توصیه میشود شهروندان از ورزش در فضای باز اجتناب کرده و تردد خود را در هستههای مرکزی و پر ترافیک شهرها کاهش دهند.
به گفته مدیرکل مدیریت بحران استانداری با جمع بندی گزارشهای زیست محیطی، پیش بینیهای جوی و بهداشت و سلامت، متناسب با شرایط برای روزهای آینده تصمیم خواهد گرفت.
(تعجیلدرفرجآقا#امام_زمان صلوات)
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
[🔆#پندانه 🔆] ✍️ کارت را هوشمندانه انجام بده و به قضاوت مردم اهمیت نده ملانصرالدین هر روز در بازار گ
[🔆#پندانه 🔆]
✍️ پای حرف هر کسی ننشین!
#استاد_پناهیان:
آدمهای شکست خورده و غمگین غالباً ناله میزنند، شکوه دارند و درد دل میکنند! پای حرفهایشان ننشین که نگاه تو را هم به عالم سیاه میکنند، هر چند با صدایی خوش و نغمهی زیبا ترانهسرایی کنند.
تنها صدای شاد آدمهای خوشبین را بشنو که بهجای درد دل، درک خود را از خوشبختی بیان میکنند و قدرت میدهند.
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
جمهوری اسلامی ایران حرم است
🔹امروز قرارگاه حسینبن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).
🔹برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید.
📜[بخشی از وصیتنامه #سردار_دلها]
#جان_فدا #حاج_قاسم
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
I💞💍💞I [ #همسرانه ] 🔴 تکنیک مدیریت قهر 💠 وقتی زنِ خانه قهر یا لج بازی میکند اصلا نباید انتظار داشته
I💞💍💞I
[ #همسرانه ]
🔴خانوم ها بدانند❗️
مغز مردها پیمانهای طراحی شده
حالا یعنی چی طراحی پیمانهای ؟! 🤔
یعنی طراحی بخش بخش، یعنی اگر یکی از بخشها مشکلی براش پیش بیاد، به باقی داستان آسیبی وارد نمیشه
به زبان سادهتر، اینکه وقتی باهاش قهر میکنید میتونه بخوابه، به این معنی نیست که شما براش مهم نیستید
به این معنیه که بخشی که مربوط به قهر کردن شماست، درکار بخشی که مربوط به خواب هس دخالت نمیکنه!
مثل مغز زنها نیست که یه بخش داره و اون یه بخش خودش و همهی جهان هستی رو درگیر میکنه!
(پس ناراحت نشید الکی و زندگیتونو بکنید.😂)
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
تعجیل در فرج آقا #امام_زمان صلوات ...
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌸
🆔|➣ @Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای جمعکردن گیتهای حفاظتی توسط #حاج_قاسم در مراسم فوت مادرش
🔹جانشین عقیدتی سیاسی وزارت دفاع از این ماجرا میگوید.
#جان_فدا
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
از شنبه هرشب ساعت ۲۱:١٥
از شبكه دو سريال#بچه_زرنگ
در مورد ٨ تا شهيد #مدافع_حرم
خيلي جالبه ٤تا از شهدا برادراشون نقششونو بازي كردن واينكه تو خونه واقعي خود شهدا فيلم رو بازي كردن
حتي يكي از شهدا مادر واقعي خودش نقششو بازي كرده
دیشب خودم قسمت اولشو دیدم خیلی دوس داشتم😍. پیشنهاد میکنم حتما شمام ببینید👌🏼✅
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
بازداشت تعدادی از بازیکنان فوتبال در پارتی شبانه
دادستان شهرستان دماوند: تعدادی از بازیکنان فعلی و سابق یکی از تیمهای فوتبال مطرح تهرانی، شب گذشته در یک پارتی مختلط در شهر دماوند بازداشت شدند.
برای این افراد پرونده تشکیل شده که جزئیات متعاقبا اعلام میشود.
(آخیییی مجلس سوگواری که برا ملت گرفته بودن به هم خورد😂)
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
🔴مدارسی که تا این لحظه برای فردا تعطیل شدهاند
🔹خوزستان: تمام مدارس اهواز، باوی، کارون و ماهشهر
🔹مرکزی: تمام مدارس اراک
🔹قزوین: پیشدبستانی، ابتدایی و مراکز استثنایی ابتدایی نواحی یک و دو قزوین و شهرستانهای البرز و آبیک
🔹قم: پیشدبستانیها و مدارس پایه اول تا ششم ابتدایی شهر قم
🔹اصفهان: دانشگاهها و تمام مدارس اصفهان، فلاورجان، خمینیشهر، برخوار، مبارکه، شاهینشهر، نجفآباد، زرینشهر، فولادشهر، سجزی، کاشان و آرانوبیدگل
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran