فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگت هستیم سردار...
هرچه به روزشهادتت نزدیک میشیم،دلهامون بیقرارتر میشن...😔
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
غیرحضوری شدن مدارس ابتدایی کاشان و آران و بیدگل
🔶مدارس دوره اول و دوم ابتدایی شهرستانهای کاشان و آران و بیدگل فردا یکشنبه ۱۱ دی ماه به صورت غیرحضوری و مهدهای کودک و پیش دبستانی این دو شهرستان تعطیل اعلام شد.
🔶مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان گفت: به دنبال استمرار شرایط آلودگی هوا، پایداری جو و وارونگی دما ، کمیته شرایط اضطرار آلودگی هوای استان فردا یکشنبه ۱۰ دی ماه مدارس دوره اول و دوم ابتدایی شهرستانهای کاشان و آران و بیدگل را به صورت غیرحضوری و مهدهای کودک و پیش دبستانی این دو شهرستانهای را تعطیل اعلام کرد.
🔶منصور شیشه فروش با اشاره به اینکه سایر مراکز آموزشی استان فردا باز است گفت: توصیه میشود شهروندان از ورزش در فضای باز اجتناب کرده و تردد خود را در هستههای مرکزی و پر ترافیک شهرها کاهش دهند.
به گفته مدیرکل مدیریت بحران استانداری با جمع بندی گزارشهای زیست محیطی، پیش بینیهای جوی و بهداشت و سلامت، متناسب با شرایط برای روزهای آینده تصمیم خواهد گرفت.
(تعجیلدرفرجآقا#امام_زمان صلوات)
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
[🔆#پندانه 🔆] ✍️ کارت را هوشمندانه انجام بده و به قضاوت مردم اهمیت نده ملانصرالدین هر روز در بازار گ
[🔆#پندانه 🔆]
✍️ پای حرف هر کسی ننشین!
#استاد_پناهیان:
آدمهای شکست خورده و غمگین غالباً ناله میزنند، شکوه دارند و درد دل میکنند! پای حرفهایشان ننشین که نگاه تو را هم به عالم سیاه میکنند، هر چند با صدایی خوش و نغمهی زیبا ترانهسرایی کنند.
تنها صدای شاد آدمهای خوشبین را بشنو که بهجای درد دل، درک خود را از خوشبختی بیان میکنند و قدرت میدهند.
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
جمهوری اسلامی ایران حرم است
🔹امروز قرارگاه حسینبن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).
🔹برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید.
📜[بخشی از وصیتنامه #سردار_دلها]
#جان_فدا #حاج_قاسم
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
I💞💍💞I [ #همسرانه ] 🔴 تکنیک مدیریت قهر 💠 وقتی زنِ خانه قهر یا لج بازی میکند اصلا نباید انتظار داشته
I💞💍💞I
[ #همسرانه ]
🔴خانوم ها بدانند❗️
مغز مردها پیمانهای طراحی شده
حالا یعنی چی طراحی پیمانهای ؟! 🤔
یعنی طراحی بخش بخش، یعنی اگر یکی از بخشها مشکلی براش پیش بیاد، به باقی داستان آسیبی وارد نمیشه
به زبان سادهتر، اینکه وقتی باهاش قهر میکنید میتونه بخوابه، به این معنی نیست که شما براش مهم نیستید
به این معنیه که بخشی که مربوط به قهر کردن شماست، درکار بخشی که مربوط به خواب هس دخالت نمیکنه!
مثل مغز زنها نیست که یه بخش داره و اون یه بخش خودش و همهی جهان هستی رو درگیر میکنه!
(پس ناراحت نشید الکی و زندگیتونو بکنید.😂)
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
تعجیل در فرج آقا #امام_زمان صلوات ...
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌸
🆔|➣ @Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای جمعکردن گیتهای حفاظتی توسط #حاج_قاسم در مراسم فوت مادرش
🔹جانشین عقیدتی سیاسی وزارت دفاع از این ماجرا میگوید.
#جان_فدا
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
از شنبه هرشب ساعت ۲۱:١٥
از شبكه دو سريال#بچه_زرنگ
در مورد ٨ تا شهيد #مدافع_حرم
خيلي جالبه ٤تا از شهدا برادراشون نقششونو بازي كردن واينكه تو خونه واقعي خود شهدا فيلم رو بازي كردن
حتي يكي از شهدا مادر واقعي خودش نقششو بازي كرده
دیشب خودم قسمت اولشو دیدم خیلی دوس داشتم😍. پیشنهاد میکنم حتما شمام ببینید👌🏼✅
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
بازداشت تعدادی از بازیکنان فوتبال در پارتی شبانه
دادستان شهرستان دماوند: تعدادی از بازیکنان فعلی و سابق یکی از تیمهای فوتبال مطرح تهرانی، شب گذشته در یک پارتی مختلط در شهر دماوند بازداشت شدند.
برای این افراد پرونده تشکیل شده که جزئیات متعاقبا اعلام میشود.
(آخیییی مجلس سوگواری که برا ملت گرفته بودن به هم خورد😂)
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
🔴مدارسی که تا این لحظه برای فردا تعطیل شدهاند
🔹خوزستان: تمام مدارس اهواز، باوی، کارون و ماهشهر
🔹مرکزی: تمام مدارس اراک
🔹قزوین: پیشدبستانی، ابتدایی و مراکز استثنایی ابتدایی نواحی یک و دو قزوین و شهرستانهای البرز و آبیک
🔹قم: پیشدبستانیها و مدارس پایه اول تا ششم ابتدایی شهر قم
🔹اصفهان: دانشگاهها و تمام مدارس اصفهان، فلاورجان، خمینیشهر، برخوار، مبارکه، شاهینشهر، نجفآباد، زرینشهر، فولادشهر، سجزی، کاشان و آرانوبیدگل
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
ایده هایی به مناسبت فرارسیدن سالگردشهادت سرداردلهابه نیت حاج قاسم:
#جان_فدا
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
[🔆#پندانه 🔆] ✍️ پای حرف هر کسی ننشین! #استاد_پناهیان: آدمهای شکست خورده و غمگین غالباً ناله میز
[🔆#پندانه 🔆]
✍️ برای شنیدن ندای قلبت وقت بگذار
روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گرانقیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کمرفتوآمدی میگذشت.
ناگهان از بین دو اتومبیل پارکشده کنار خیابان، یک پسربچه پارهآجری بهسمت او پرتاب کرد. پارهآجر به اتومبیل او برخورد کرد.
مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند.
پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را بهسمت پیادهرو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود، جلب کند.
پسرک گفت:
اینجا خیابان خلوتی است و بهندرت کسی از آن عبور میکند. هرچه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم، کسی توجه نکرد.
برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم. برای اینکه شما را متوقف کنم، ناچار شدم از این پارهآجر استفاده کنم.
مرد متاثر شد و به فکر فرورفت. برادر پسرک را روی صندلیاش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد.
خدا در روح ما زمزمه میکند و با قلب ما حرف میزند، اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور میشود پارهآجری بهسمت ما پرتاب کند.
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
﷽ #رمان #پارت_صد_و_شصت_و_نهم رفت و من بار دیگر روی کاناپه افتادم. حالا منتظر خروج مجید از اتاق و جوش
﷽
#رمان
#پارت_صد_و_هفتادم
نه حق داریم به اون چیزهایی که عقیده داریم عمل کنیم! فقط بخاطر اینکه تو این خونه یه دختری زندگی میکنه که شیعه رو کافر میدونه! خُب من شیعه هستم و حقم اینه که مجازات بشم، ولی تو چرا باید بخاطر منِ شیعه اینهمه عذاب بکشی؟ تو که دکتر بهت اونقدر سفارش کرد که نباید استرس داشته باشی، چرا باید همش اضطراب داشته باشی که الان نوریه میفهمه شوهرت شیعهاس و خون به پا میکنه! بخدا بخاطر خودم نمیگم، من تا حالا تحمل کردم، از اینجا به بعدش هم بخاطر گل روی تو تحمل میکنم، ولی من نگران خودتم الهه! بخدا نگران این بچهای هستم که هر روز و هر شب فقط داره گریه تو رو میبینه! به روح پدر و مادرم، فقط بخاطر خودت میگم!» با سرانگشتانم پرده اشک را از روی چشمانم کنار زدم تا تصویر سیمای همسر مهربانم پیش چشمانم واضح شود و بعد با صدایی که به سختی از لایه سنگین بغض میگذشت، گفتم: «مجید! نوریه اومده که همه این خونه زندگی رو از چنگ بابام دربیاره! اون اومده تو این خونه تا همه هویت مارو ازمون بگیره! اگه منم از این خونه برم، اون صاحب همه این زندگی میشه! همه خاطرات مامانم رو از بین میبره!» که نگاهم کرد و پاسخ این همه تلاش بینتیجهام را با دلسوزی داد: «الهه جان! مگه حالا غیر از اینه؟ این خونه که به اسم باباست، ما هم اینجا مستأجریم، دیگه بود و نبود ما تو این خونه چه فرقی میکنه؟ همین حالا هم هر وقت بابا بخواد، ما رو از این خونه بیرون میکنه، همونجوری که عبدالله رو بیرون کرد.» از طعم تلخ حقیقتی که از زبانش میشنیدم، دلم به درد آمد. حقیقتی که میدانستم و نمیخواستم باور کنم که ملتمسانه نگاهش کردم و گفتم: «مجید! مگه نمیگی حاضری برای راحتی من، هر کاری بکنی؟ پس اجازه بده تا زمانی که میتونم تو این خونه بمونم! اجازه بده تا وقتی میتونم، تو خونه مامانم بمونم!» از چشمانش میخواندم که چقدر پذیرفتن این خواسته برایش سخت است و باز در مقابل چشمانم قد خم کرد و با مهربانی پاسخ داد: «هر جور تو میخوای الهه جان!» و من هم میخواستم ثابت کنم تا چه اندازه پای عشقش ایستادهام و چقدر از نوریه و مسلک تکفیریاش بیزارم که نگاهش کردم و زیر لب گفتم: «مجید! این کتابها رو بریز دور. نمیدونم اگه اسم خدا و پیامبر (ص) توش اومده، بریز تو آب جاری که گناه نداشته باشه. فقط این کتابها رو از این خونه ببر بیرون.» برای چند لحظه به ردیف کتابها خیره شد، سپس نگاهم کرد و با صدایی گرفته پرسید: «نمیخوای بخونیشون؟» و در برابر چشمان متعجبم با دل شکستگیِ عجیبی ادامه داد: «مگه نمیگی عزاداری ما شیعهها برای اهل بیت (ع) فایده نداره، خُب اگه میخوای این کتابها رو هم بخون...» که به میان حرفش آمدم و با دلخوری عتاب کردم: «مجید! یعنی تو عقیده اهل سنت رو با این وهابیها یکی میدونی؟!!! یعنی خیال میکنی منم مثل نوریه فکر میکنم؟!!!» و شاید این سؤال را پرسیده بود تا همین جواب را از من بشنود که اینچنین به دهانم چشم دوخته بود تا ببیند همسر اهل سنتش چقدر با یک وهابی افراطی فاصله دارد که با اعتقادی که از اعماق قلبم ریشه میگرفت، قاطعانه اعلام کردم: «من اگه با تو سرِ عزاداری و سینهزنی محرم و صفر بحث میکنم، برای اینه که اعتقاد دارم این عزاداریها سودی نداره. من میگم به جای اینهمه گریه و زاری، از راه و روش اون امام پیروی کنید! من حتی روز عاشورا که میرسه از اینکه امام حسین (ع) و بچههاش اونجوری کشته شدن، دلم میسوزه، ولی نوریه روز عاشورا رو روز جشن و شادی میدونه! نوریه میگه شیعهها کافرن، چون برای امام حسین (ع) عزاداری میکنن! میگه شیعهها مشرک هستن، چون میرن زیارت امام حسین (ع)! اینا اصلاً شیعه رو مسلمون نمیدونن، ولی من به عنوان یه دختر سُنی، با یه مردِ شیعه ازدواج کردم و بیشتر از همه دنیا این مرد شیعه رو دوست دارم! نه من، نه خونوادهام، نه هیچ اهل سنتی، شیعه رو کافر نمیدونه! من با تو بحث میکنم تا اختلافات مذهبیمون حل شه، ولی نوریه اعتقاد داره باید همه شماها رو بکشن تا شیعه رو ریشهکَن کنن!» و او همانطور که سرش پایین بود، زیر لب چیزی گفت که نفهمیدم. سپس آهسته سرش را بالا آورد و با لبخندی لبریز ایمان زمزمه کرد: «پس فاتحهمون خوندهاس!» و شاید میخواست صورت غمزدهام را به خندهای باز کند که خندید و با شوخطبعی ادامه داد: «اگه نوریه بفهمه این بالا چه خبره...
✍🏻به قلــــم فاطمه ولی نژاد
تعجیلدرفرجآقا#امام_زمان صلوات
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌸
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran