رئیسی: اقدام وقیحانه نشریه فرانسوی گواه ناامیدی آنها از به ثمر رسیدن آشوبهاست
سخنان سخیف رئیسجمهور آمریکا که همه کشورهای جهان را به وصله شلوار آمریکاییها تشبیه کرده بود، بازگشت به فرهنگ دوران استعمارگری و دلیلی بر این ادعاست که پشت ژستهای فریبنده آمریکا در دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان، هیبت وحشی و روحیه فرعونی پنهان است.
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امتحان نهایی برای تمامیِ دانشآموزان پایه ۱۰، ۱۱ و ۱۲ از خرداد ۱۴۰۳
🔹معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش: سابقه تحصیلی برای سال ۱۴۰۲ عدد ۴۰ درصد قطعی است. برای کنکور ۱۴۰۳ نیز این تأثیر ۵۰ درصد قطعی و برای پایه دوازدهم است.
🔹برای سال ۱۴۰۴ سوابق تحصیلی پایه یازدهم هم ایجاد میشود و سوابق یازدهم و دوازدهم با تأثیر ۶۰ درصد است.
🔹در خرداد ۱۴۰۳، همه دانشآموزان پایه دهم، یازدهم و دوازدهم امتحان نهایی خواهند داشت. چون در سال ۱۴۰۵ سابقه تحصیلی برای پایه دهم باید داشته باشیم.
🔹سوابق تحصیلی در سال ۱۴۰۵ در سه پایه دهم و یازدهم و دوازدهم تأثیر ۶۰ درصد قطعی است.
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
🎥 امتحان نهایی برای تمامیِ دانشآموزان پایه ۱۰، ۱۱ و ۱۲ از خرداد ۱۴۰۳ 🔹معاون آموزش متوسطه آموزش و
😐بابا کنکور بردارین
دعای یک ملت پشت سرتون خواهد بود😂
آینده سازان ایران
[#خنده🤣] روایت حمیدفرخ نژاد (صحنه سقوط)😂😐👆🏼... ═══ೋ❀😝❀ೋ═══ 🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
[#خنده🤣]
بله جناب ایرانخودرو حق داری از ما بخوای بهت ثابت کنیم انسان هستیم، واقعا کدوم انسانی سوار ماشینهات میشه😂😐🤦🏽♀️...
═══ೋ❀😝❀ೋ═══
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
دیشب اومدم تستش کنم
هرچیزی بری بنویسی تو دایرکتش پستش میکنه
اسم این ۳ نفرم از خودم دراوردم اصلا وجود خارجی نداشتن
(اره خلاصه... کاش بعضیا بفهمن یکم😒🤦🏽♀️)
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
[#خنده🤣] بله جناب ایرانخودرو حق داری از ما بخوای بهت ثابت کنیم انسان هستیم، واقعا کدوم انسانی سوار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[#خنده🤣]
برعنداز فقط خودت بقیه اداتو در میارن😂😐👆🏼...
═══ೋ❀😝❀ೋ═══
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
هدایت شده از سید کاظم روح بخش
14.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا باید عربی نماز بخونم وقتی که من فارسی می تونم حرف بزنم 😅😳😌
ماجراهای سیدکاظم و امیرحسین
⭕️قسمت چهارم
این داستان : نماز با سس کچاپ🍟
🙊دکتر برای شما وقتی میرین چی تجویز میکنه😂💉
یه نکته خیلی باحال، همراه با کمی خنده!📌
ساخـــــ🎦ـــــت از من، انتشــ📲ـــارش با تو..
ببینم چیکار میکنی!
#سیدکاظم_روحبخش
#ماجراهای_سیدکاظم_وامیرحسین
https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d
آینده سازان ایران
[#خنده🤣] برعنداز فقط خودت بقیه اداتو در میارن😂😐👆🏼... ═══ೋ❀😝❀ೋ═══ 🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
10.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[#خنده🤣]
«وجود مبارک رضاشاه دوم به تنهایی برای انقلاب کافیه. ایشون با این همه فضل، نبوغ و توانایی بدنی با دسته بیل هم ائتلاف کنن نتیجه میده»😂😐👆🏼...
═══ೋ❀😝❀ೋ═══
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran
آینده سازان ایران
﷽ #رمان #پارت_صد_و_هشتاد_و_سوم ساحل چشمانش از هجوم موج اشک سرریز شده و دریای نگاهش از غصه به خون نش
﷽
#رمان
#پارت_صد_و_هشتاد_و_چهارم
که در جوابم لحظهای ساکت شد، سپس زمزمه کرد: «جایی که تو نباشی برای من راحت نیس...» و من چه خوب میفهمیدم چه میگوید که این شبها خانه خودم برایم از هر زندانی تنگتر شده بود، ولی در جوابش چیزی نگفتم و سکوتم نه از سرِ بیتفاوتی که از منتهای دردمندی بود و نمیدانستم با همین سکوت ساده با دل عاشقش چه میکنم که نفسهایش به تپش افتاد و با دلواپسی پرسید: «میخوای چی کار کنی الهه جان؟ عبدالله بهم گفت که بابا پاشو کرده تو یه کفش که باید طلاق بگیری...» شاید ترسیده بود که من قدم به جاده طلاق بگذارم که اینچنین صدایش از اضطراب از دست دادن الههاش به تب و تاب افتاده و باز باورش نمیشد چنین کاری کنم که صدایش سینه سپر کرد: «ولی من بهش گفتم الهه میاد پیش من. میای دیگه، مگه نه؟» و من با همه شبهای طولانی تنهاییام که به سختی سحر میشد، تصمیم دیگری گرفته بودم که آهسته پاسخ دادم: «مجید! من از این خونه جایی نمی رَم. من نمیتونم از خونوادهام جدا شم، اگه میخوای تو بیا!»و با همین چند کلمه چه آتشی به دلش زدم که خاکستر نفسهایش گوشم را پُر کرد: «یعنی چی الهه؟ یعنی چی که نمیای؟ من چجوری بیام؟ مگه نشنیدی اونشب چی گفتن؟ تو باید با من بیای یا اینکه از من جدا شی! یعنی چی که با من نمیای؟!!!» و من که منتظر همین لحظه بودم، جسورانه به میان حرفش آمدم: «نه! یه راه دیگه هم هست! تو میتونی سُنی بشی! اونوقت میتونیم تا هر وقت که میخوایم تو این خونه با هم زندگی کنیم!» شاید درخواستم به قدری سخت و گستاخانه بود که برای چند لحظه حتی صدای نفسهایش را هم نشنیدم و گمان کردم گوشی را قطع کرده که مردد صدایش کردم: «مجید! گوشی دستته؟» و او با صدایی که انگار در پیچ و خم احساسش گرفتار شده باشد، جواب داد: «آره...» و دیگر هیچ نگفت و شاید نمیدانست در پاسخ این همه فرصتطلبیام چه بگوید و خدا میداند که همه فرصتطلبیام تنها به خاطر هدایت خودش بود که قدمی جلوتر رفتم و پرسیدم: «مجید! تو راضی میشی من از خونوادهام طرد بشم؟!!! تو دلت میاد من رو از خونوادهام جدا کنی؟!!! یعنی تو میخوای که من تا آخر عمرم خونوادهام رو نبینم؟!!!» و دروغ نمیگفتم که اگر رفتن با مجیدِ شیعه را انتخاب میکردم، برای همیشه از دیدن خانوادهام محروم میشدم و نه فقط خانه و خاطرات مادرم که ارتباط با پدر و برادرانم را هم از دست میدادم، ولی اگر مجید مذهب اهل سنت را میپذیرفت، به هر دو خواسته قلبیام میرسیدم که هم همسرم به صراط مستقیم هدایت میشد و هم در حلقه گرم خانوادهام باقی میماندم و میدان فراخ سکوت سنگینش چه فرصت خوبی بود که بتوانم تا عمق دروازههای اعتقادیاش یکه تازی کنم و من بیخبر از خنجرهایی که یکی پس از دیگری بر قلبش میزدم، همچنان میتاختم: «اگه قرار باشه من با تو بیام، باید تا آخر عمر قید بابا و بردارهام رو بزنم! ولی تو فقط باید قبول کنی که یه سری کارها رو انجام بدی! مگه تو خودت نمیگی همه ما مسلمونیم و فقط یه سری اختلافات جزئی داریم؟ خُب از این اختلافات جزئی بگذر و مثل یه مسلمون سُنی زندگی کن! من که ازت چیز زیادی نمیخوام! اگه تو مذهب تسنن رو قبول کنی، دوباره بر میگردی تو همین خونه زندگی میکنی، مثل من!» چشمانش را نمیدیدم ولی رنگ رنجش نگاهش را از همان پشت تلفن احساس کردم که دیگر نتوانستم بیش از این زبان بچرخانم و او در برابر خطابههای عریض و طویلم، تنها یک سؤال ساده پرسید: «اگه نشم؟» و من همانطور که دستم روی تنم بود و حرکت نرم و آهسته حوریه را زیر انگشتان مادریام احساس میکردم، ایمان داشتم که مجید، چه شیعه و چه سُنی، تنها مرد زندگی من و پدر دخترم خواهد بود و باز نمیخواستم این فرصت طلایی را از دست بدهم که با لحنی گلهمندانه پرسیدم: «چرا نشی؟!!! یعنی من برای تو انقدر ارزش ندارم؟!!!» و میخواستم همینجا کار را تمام کنم و به بهای عشق الهه هم که شده، قلبش را به سمت مذهب اهل تسنن بکشانم که با سوزی که از عمق جانم بر میآمد، تیر خلاصم را زدم: «یعنی حاضری منو طلاق بدی، دخترت رو از دست بدی، زندگیات از هم بپاشه، ولی دست از مذهبت برنداری؟!!!» و هنوز شرارههای زبانم به پایان نرسیده، عاشقانه مقابلم قد علم کرد: «الهه! تو وقتی با من ازدواج کردی، قبول کردی با یه مرد شیعه زندگی کنی...
به قلــــم فاطمه ولی نژاد
تعجیلدرفرجآقا#امام_زمان صلوات
اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌸
🆔|➣@Ayande_Sazane_Iran