eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
960 دنبال‌کننده
74 عکس
10 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با بنده/سوالات، اشکالات و نقدها: @Hagh110110 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 جمع بندی علت ترس پیامبر 1️⃣ ترس پیامبر به خاطر خودش نبود: سیره پیامبر نشان میدهد که ایشان از آن چیزی که مرتبط با خودش باشد، هرگز ترس و هراسی به دل راه نمیدهد چه اینکه دوران ده ساله مکه همین را نشان میدهد. هرگونه که پیامبر را و و آزار میکنند، حضرت کنار نمیکشد و لذاست که قرآن میفرماید: «اَلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسٰالاٰتِ اللّٰهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لاٰ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللّٰهَ وَ كَفىٰ بِاللّٰهِ حَسِيباً.» یعنی رسولان الهی فقط از خدا میترسند و غیر از خدا از هیچ کس دیگری بیم ندارند. ریشه این عدم ترس نیز آنهاست.
2️⃣ ترس پیامبر به خاطر امت و آینده اسلام بود: مسئله و سرّ مطلب، آسیب خوردن خودِ ابلاغ است و حضرت با توجه به وجود قرائنی، یک ترس و بیمی پیدا میکنند که نکند و حتی غیرمنافقینی که و به دلایل مختلفی پایین است با این ابلاغ، جوّ و فضایی را درست کنند که مسئله ابلاغ ولایت متزلزل بشود. در واقع حضرت، از منافقینی است که میداند اینها قشقلکی در این مسئله بپا خواهند کرد. پیامبر (ص) از نقشه های منافقان آگاه و از پیمان هایی که بین خود بسته بودند خبر داشت. آن حضرت نگران دشمنان برای ضربه به اسلام بود لذا برای جلوگیری از آن اجازه خواست تا این ماموریت به تاخیر بیفتد.
3️⃣ ترکیب جامعه اسلامی در آن عصر: اگر به ترکیب جامعه اسلامی نگاه بیندازیم شاید این مسئله را بهتر درک کنیم: 1. که طرحی برای گرفتن حکومت ریخته بودند 2. که با مسلمان شده بودند لذا او را به دل داشتند 3. تازه مسلمانانی که شناختی از اسلام نداشتند و تازه از به در آمده بودند لذا هنوز گرفتار و چشم و هم چشمی و حسادت بودند. 4. کسانی که فکر میکردند پیامبر هم مثل خودشان به دنبال تقویت خودش هست لذا میگفتند او پسر عموی خودش را میخواهد حاکم کند.
4️⃣ لذا این ترس، یک است مانند ترس یک مادر از آینده بچه اش لذا پیامبر هم نگران امت اسلامی است. از این جهت که نکند به این ابلاغ خدشه کرده و و بلوایی بپا کنند و آیندگان از ولایت محروم بشوند. لذا منشا این ترس، «» است. اما بالاخره منافقین بستری را ایجاد کرده اند که حضرت در مقابل کنش آنها، چنین واکنشی همراه با ترس و نگرانی از خود بروز میدهند. اینجاست که وحی نازل شده و به پیامبر اطمینان میدهد و فرماید: «وَ اللّٰهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّٰاس» خداوند تو را از مردم حفظ میکند. و بعد پیامبر در غدیرخم ابلاغ را انجام میدهند.
آیات و روایات اجتماعی
4️⃣ لذا این ترس، یک #ترس_عقلائی است مانند ترس یک مادر از آینده بچه اش لذا پیامبر هم نگران #آینده امت
💠 پیامدها و دلالت های اجتماعی از این ماجرا، می توان دو استفاده ناظر به امروز داشت. یعنی این ماجرا دو پیامد و دلالت اجتماعی دارد: 1️⃣ ایجاد بستر برای پیشبرد اراده ولیّ 2️⃣ راهبرد ایجاد رعب و وحشت .
آیات و روایات اجتماعی
💠 پیامدها و دلالت های اجتماعی از این ماجرا، می توان دو استفاده ناظر به امروز داشت. یعنی این ماجرا د
1️⃣ ایجاد بستر برای پیشبرد اراده ولیّ: همانگونه که در این ماجرا، بر این است که ولایت امیرالمومنین را اعلام کند اما شرایط اجتماعی منجر میشود تا رهبر جامعه برای تحقق آن، دچار تردید شود و چیز دیگری بشود اما سپس وحی نازل شده و امر میکند که ابلاغ صورت بگیرد و خداوند حافظ خواهد بود. دلالت اجتماعی این ماجرا این است که: امت، و حزب الله نباید بگذارند جو و به نحوی سنگین بشود که امام جامعه نتواند به راحتی خود را در جامعه تحقق بخشد. گاهی امام و رهبر جامعه، نظری دارد و اراده و تصمیم او بر این است که این نگاه در جامعه تحقق یابد اما جو اجتماعی به نحوی است که امام جامعه، نمیداند که نظر خود را در عمل نیز تحقق بخشد و در واقع مجبور میشود که از نظر خود تنزل کند. اینجا وظیفه تا فضای اجتماعی را برای محیا کنند.
حالا این متن که در ادامه می آید را ناظر به همین مسئله، مجدد با دقت و تامل بخوانید:👇👇 ▪️این متن مربوط به قبل از وعده صادق ۲ است▪️
💠 تفاوت و تفکیک بین نظر امام و تصمیم ایشان 🔺 نقل میکند بن ابى سرح، اسلام که آورد، به نحوی بود و حضرت، قرآن را به او املاء میکرد. بعد میگوید: پيامبر به او «الكافرين» املا مى‌كرد اما او به جاى آن، «الظالمين» مى‌نوشت. به او «عزيز حكيم» املا مى‌كرد اما او «عليم حكيم» مى‌نوشت و مانند اين موارد. 🔺وقتی به عبدالله بن سعد میگفتند چرا چنین میکنی، در پاسخ میگفت: من هم مانند آنچه محمّد مى‌گويد، مى‌گويم و مانند آنچه ‌محمّد مى‌آورد، مى‌آورم. یعنی به نحوی کرد. اینجا بود که خداوند آیه93 انعام را درباره او نازل کرد: ➕«و كيست‌ ستمكارتر از آن كس‌كه بر خدا دروغ بست؟ يا گفت: «به من وحى شده!»، در حالى كه چيزى به او وحى نشده؟ و يا آن كه گفت: «به زودى مانند آنچه خدا نازل كرد، نازل مى‌كنم»؟». 🔺عبدالله بن سعد عملا شد و به فرار کرد. لذا پيامبر به كشتن او فرمان داد اما چون او برادر رضاعی(شيرىِ) بن عفّان بود، به همین دلیل عثمان شروع کرد به اصرار و خواهش و التماس کردن از پیامبر و آنقدر این کار را ادامه داد تا پيامبر از عبدالله بن سعد دست كشيد. 🔺سپس پيامبر فرمود: «آيا كسى در ميان شما نبود كه به سوى اين (عبدالله بن سعد) برخيزد و پيش از آن كه دهم، او را بكشد؟». گفت: اگر با چشم به ما اشاره مى‌كردى، او را مى‌كشتيم. پيامبر فرمود: ➕من، كسى را با نمى‌كشم؛ چون پيامبران، چشم خيانتكار ندارند. این را دیگر شما باید متوجه میشدید و کار او را پیش از امان من، تمام میکردید. ➕: «قالَ‌: أما كانَ فيكُم مَن يَقومُ إلى هذَا الكَلبِ قَبلَ أن اؤَمِّنَهُ فَيَقتُلُهُ‌!!» 📌پ.ن: ▫️از این گزارش و موارد مشابه آن، برداشت میشود نباید بین و خلط کرد. اینگونه نیست که هر نظر امام تبدیل به تصمیم ایشان بشود. اینگونه نیست که هر تصمیم امام نیز مبتنی بر نظرشان باشد. این مسئله هم نسبت به است و هم نسبت به امام و . ▫️نسبت به امام معصوم، موارد متعدد داریم که حضرت نظرشان یک چیزی بوده اما تصمیم شان چیز دیگری شده است. به عنوان نمونه نظر این نبود که والی مصر بشود اما با اصرار خواص خصوصا تصمیمش انتخاب او شد. یا در نظر پیامبر بر دفاع در شهر بود اما به خاطر برخی نکات، تصمیم شان چیز دیگری شد. یا نظر امیرالمومنین ردّ بود اما به خاطر مخالفت اصحاب، تصمیم شان چیز دیگری شد. و موارد متعدد دیگر. ▫️وقتی نسبت به امام معصوم این نکته صادق است، نسبت به امام غیر معصوم نیز به طریق اولی این مسئله صادق است. این است که تصمیم شان در یک فرآیندی شکل میگیرد که عامل ، به شدت در آن اثرگذار است. ▫️البته نظر خواص تنها عامل نیست بلکه در مواردی داریم که نظر خواص چیزی بوده اما امام جامعه، تصمیمی غیر از نظر خواص گرفته اند یعنی نظر خود را تبدیل به تصمیم کرده اند مانند موارد حساسی مثل عدم پذیرش به عنوان والی شام یا ماجرای ورود به ، اما در اینجا میخواهیم بگوییم نظر خواص در شکل گیری تصمیم امام، کم اثر نیست. ▫️رهبران انقلاب، نه اند و نه ! لذا تصمیمات شان صرفا برخاسته از نظر خودشان نیست. بلکه بر اساس «و شاوِرهُم فی الأمر» ناظر به و نهادهای رسمی و همینطور و نیز هست. چه اینکه حتی امام معصوم نیز در چنین بستری تصمیم گیری میکند. ▫️بنابراین نسبت دادن هر تصمیمی به نظر رهبری و یا منتظر ماندن برای ابلاغ تصمیم رهبر در هر امری، کار صحیحی نیست. چرا که تصمیم امام و رهبر در ظرف ، ، و ما سمت و سو پیدا میکند، بلکه گاهی اوقات، برخی خواص به خاطر غفلت مؤمنین از همین امر، راحت تر امام و رهبر را مجبور به تصمیم خاصی کرده یا تصمیم خاصی را به نظر رهبری منتسب میکنند. ▫️به عنوان نمونه مسئله ، پدیده ای بود که نظر رهبر انقلاب بر آن نبود و ایشان موافق این پدیده نبود اما برخی و ایشان را مجبور به گرفتن این تصمیم کرد. لذا تحقق برجام نبود اما ایشان بود. ‼️ البته این متن به دنبال تطبیق این مسئله بر نیست، اینکه بخواهیم بگوییم نظر رهبری با تصمیم شان در این مسئله متفاوت بوده است محل بحث این متن نیست، چه اینکه صحبت رهبر انقلاب در خطبه تاریخی دیروز، کمک بسیاری در فهم این نکته میکند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماهنگ خونه نو.mp3
5.45M
▪️راحت بخواب برای همیشه دیگه هیچکی مزاحمت نمیشه میخواهم که تدفین تو دیر تموم شه با پشت دست روی تو خاک میریزم خونه من که خیلی اذیت شدی خونه نو مبارکه عزیزم▪️
آیات و روایات اجتماعی
💠 پیامدها و دلالت های اجتماعی از این ماجرا، می توان دو استفاده ناظر به امروز داشت. یعنی این ماجرا د
2️⃣ راهبرد ایجاد رعب و وحشت این جوّ و فضای ترس آلود، هم پیش از ماجرای سقیفه و در ماجرای غدیر وجود دارد و هم به نحو بیشتری بعد ادامه پیدا میکند. سوال مهم این است که چه کسانی پشت صحنه این ماجرا هستند؟ پشت صحنه، گروهی است که در روایات تحت عنوان «» به آنها اشاره شده است. عده از اصحاب پیامبر که مخالف به حکومت رسیدن حضرت امیر بودند، دو بار با یکدیگر جلسه گذاشته و هم قسم شده و عهد بستند تا نگذارند حکومت به علی(ع) برسد. یک بار قبل از غدیر و یک بار بعد از غدیر، اینها حتی به دنبال خود حضرت رسول هم بودند. این هسته، همان هسته مرکزی طراح است.
در غدیر، همه این افراد با حضرت امیر بیعت کردند. از بزرگ تا کوچک، از زن تا مرد. اما پس از ماجرای غدیر، این گروه یک عده از را به انحا مختلف با خود همراه کردند، حتی برخی افراد حاضر در مانند ، خادم پیامبر. اما همچنان یک عده از ، مخالف آنها بودند. هم که به تازگی در غدیر با حضرت امیر بیعت کرده اند. اینجاست که این گروه، با استفاده از مجموعه ای از ها به دنبال غصب خلافت است: از مطرح کردن اندیشه گرفته تا و . یکی از مهمترین حربه هایی که آنها دست روی آن گذاشته و از آن برای رسیدن به هدفشان استفاده میکنند، همین مسئله ایجاد و ارعاب بود تا کسی جرئت نکند با آنها به مخالفت بپردازد.
آیات و روایات اجتماعی
2️⃣ راهبرد ایجاد رعب و وحشت این جوّ و فضای ترس آلود، هم پیش از ماجرای سقیفه و در ماجرای غدیر وجود د
، همان شیوه ای است که در طول تاریخ از همین روش استفاده کرده: «وَ قٰالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْباً إِنَّكُمْ إِذاً لَخٰاسِرُون» اگر از پیروی کنید، پدر شما را در خواهیم آورد
امروز نیز همین شیوه شدیدا دنبال میشود. را خاطرتان هست. یادتان هست چه میگفتند؟ «اگه در های ما شرکت نکنید، مغازه تان را به آتش میکشیم، اگر با ما همراهی نکنید، تحریم تان میکنیم» خاطرتان هست چه بلایی سر آن آوردند که مثلا چرا به رئیس جمهور وقت یک شکلات تعارف کرده؟ با او کاری کردن که طرف از ترس، به غلط کردن افتاد. خاطرتان هست در که یک خانم شد، با او چه کردند؟ یا فلان بازیگری که خیلی هم مذهبی نبود اما چون مدالش را به هدیه کرده بود، چگونه او را بایکوت کرده و او را کنار زدند؟ روحانییون را خاطرتان هست؟ هدفشان چه بود؟ هدف شان از چه بود؟ هدف این بود که فضا و جو جامعه باید به نحوی باشد که اینها دیگر جرئت نکنند اینگونه عمل کنند و باید از ترس، آنگونه که ما میگوییم باشند وگرنه از خانه شان بیرون نیایند.
شیوه شیطان این همان شیوه ای است که شیطان، اول بار استفاده کرد: «إِنَّمٰا ذٰلِكُمُ الشَّيْطٰانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيٰاءَهُ فَلاٰ تَخٰافُوهُمْ وَ خٰافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِين.» اين است كه دوستانش را مى‌ترساند. پس اگر مؤمنيد، از آنان ، و از من بترسيد. چرا؟ چون باطل، مثل است. قرآن میفرماید: ای مومنان اگر شما بترسید و از دین تان برگردید، کسانی خواهند آمد که اینگونه نیستند و نخواهند ترسید: «يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّٰهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكٰافِرِينَ يُجٰاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّٰهِ وَ لاٰ يَخٰافُونَ لَوْمَةَ لاٰئِمٍ ذٰلِكَ فَضْلُ اللّٰهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشٰاءُ وَ اللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِيمٌ‌.» اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هر كس از شما كه از دين خود برگردد، به زودى، خدا گروهى [ديگر] را مى‌آورد كه آنان را دوست مى‌دارد و آنان [نيز] او را دوست دارند. [اينان] با ، فروتن، و بر ، محکم و سرفرازند. در راه خدا جهاد مى‌كنند و از هيچ نمى‌ترسند. اين، فضل خداست. آن را به هر كه بخواهد، مى‌دهد، و خدا گشايشگر داناست.
حالا برویم ببینیم آیا مدینه پس از سقیفه نیز فضایش همینگونه بود؟👇
فضایِ «کودتاگونه»یِ مدینه و «شعبان بی مُخ» های آن فضای مدینه پس از سقیفه، فضای است. در کتاب ، در گزارش مهمی از نقل میکند: «كان جماعة من الأعراب قد دخلوا المدينة ليمتاروا منها فشغل الناس عنهم بموت رسول الله ص فشهدوا البيعة و حضروا الأمر فأنفذ إليهم عمر و استدعاهم و قال لهم خذوا بالحظ و المعونة على بيعة خليفة رسول الله ص و اخرجوا إلى الناس و احشروهم ليبايعوا فمن امتنع فاضربوا رأسه و جبينه قال فو الله لقد رأيت الأعراب قد تحزموا و اتشحوا بالأزر الصنعانية و أخذوا بأيديهم الخشب و خرجوا حتى خبطوا الناس خبطا و جاءوا بهم مكرهين إلى البيعة» جماعتى از اعراب براى خريد غذا وارد مدينه شدند. مردم گرفتار مصيبت رحلت پيامبر (ص) بودند و توجهی به این جماعت نداشتند. این جماعت هم سرگرم مسئله بيعت شده و در آن حضور یافتند. به آن جماعت پيام فرستاد تا پيش او آيند. چون آمدند، به آنها گفت: از فرصت استفاده کنید و هرچه بخواهید من به شما میدهم و شما در قبال آن، برای با خلیفه پیامبر خدا کمک کنید و به میان مردم بروید و آنها را جمع کنید تا بیعت کنند، و هر کس کرد، بر سر و پیشانی‌اش بزنید. راوی میگوید: به خدا قسم، دیدم که این اعراب، شال‌ها را محکم به کمر بسته و خود را با لباس‌های صنعا پوشانده بودند و چوب‌ها و ها را در دست گرفته و بیرون رفتند و به جان مردم افتادند تا آنها را به و جمع کرده و برای بیعت بیاورند. در ادامه جناب شیخ مفید میگوید: امثال اين اخبار كه در مورد بر بيعت با ابوبكر آمده، بسيار است و اگر بخواهيم همه را بياوريم اين كتاب را گنجايش آن نيست. (و أمثال ما ذكرناه من الأخبار في قهر الناس على بيعة أبي بكر و حملهم عليها بالاضطرار كثيرة و لو رمنا إيرادها لم يتسع لهذا الكتاب‏) چه بسا بتوان این جماعت را همان «» های این کودتا نامید، همان کسانی که به زور شمشیر مردم را ترسانده و آنها را مجبور به بیعت با ابوبکر کردند.
آیات و روایات اجتماعی
فضایِ «کودتاگونه»یِ مدینه و «شعبان بی مُخ» های آن فضای مدینه پس از سقیفه، فضای #کودتا است. #شیخ_مفی
سعی میکنم این بخش از بحث را امشب جمع بندی کنم و وارد بخش جدید یعنی راهبردهای حضرت امیر برای مقابله با آنها بشویم. اما پیش از آن، به مناسبت بزرگداشت علامه طباطبایی(ره)، متن زیر را با دقت بخوانید.👇
💠 ماجرای انقلابی یا ضد انقلاب بودن علامه طباطبایی و تفاوت مشی او با حضرت امام (بخش اول) 🔺این روزها به مناسبت رحلت و بزرگداشت (ره) باز بحث انقلابی بودن یا نبودن ایشان و نسبتشان با انقلاب مطرح شده و هر کس استفاده خودش را میکند، انقلابی او را میداند و مخالف جمهوری اسلامی هم او را . اما واقعیت ماجرا چیست؟ 🔺در اینکه علامه طباطبایی عمیقا معتقد به و است هیچ شکی وجود ندارد؛ ایشان بزرگترین شاهد بر این مطلب است. براساس گزارشی که از دیدارش با علامه نقل میکند، روشن میشود که علامه عمیقا معتقد به اصل و کم کاری شیعه در این زمینه بوده است: ➕«در سالهاى حدود 46 يا 47 ...در مشهد جلسه‌اى با مرحوم علّامه‌ى طباطبايى داشتيم... موضوعِ مورد بحث در جلسه، قضاياى مبارزات و بزرگوار بود... ▫️در مقطعى از بحث، ايشان نكته‌اى ايراد فرمودند كه من آن را يادداشت كردم و حتّى در سالهاى 56 و 57 كه بنده در تبعيد بودم، در نامه‌هايى كه به بعضى از جاها مى‌نوشتم، آن نكته را بدون ذكر نام مبارك علّامه مى‌آوردم. آن نكته اين است كه ايشان بعد از ساعتهاى طولانى كه بحث شده بود فرمودند: ▫️«جاى شك نيست كه انجام گرفته است.» آن تقصير، همين بود؛ و اداره‌ى كشور و مسأله‌ى و و غيره.» 18/12/1375 🔺سوال مهم این است که اگر ایشان معتقد به اسلام اجتماعی و سیاسی است، پس چرا از ایشان هیچ جدی ای نمیبینیم؟ چرا با همراهی ندارد؟ 🔺مسئله مهم در تفاوت ایشان با حضرت امام است. علامه معتقد بود با سبک و مشی امام، این حرکت به نتیجه نخواهد رسید و انقلابی رخ نمیدهد بلکه فشار بر شیعه بیشتر خواهد شد. خب مگر سبک امام چه بود؟ 🔺، بود، اینکه مردم بیدار شده و علیه استبداد و استکبار قیام کنند. ریشه این راهبرد در و بود. امام اعتقاد عجیبی به داشت. 🔺مشکل حضرت علامه دقیقا همینجا بود، شواهد و تجربه های تاریخی مانند و و حتی اتفاقات و بی وفایی مردم نسبت به اهل بیت، به ایشان اجازه نمیداد که به اعتماد کند لذا با حرکت امام همراهی نمیکند چون اعتقاد داشت به نتیجه نخواهد رسید. البته بسیاری از شخصیت های بزرگ در آن عصر چنین نگاهی داشتند. آیت الله خامنه ای نقل میکنند: ➕«پدرم با مرحوم علامه طباطبایی خیلی دوست بودند، ساعت ها در منزل پدرم می‌نشستند و با یکدیگر صحبت می‌کردند… من به عنوان یک طلبه جوان، درباره مسایل مبارزه با ایشان بحث می‌کردم و می‌گفتم: شما چرا در این فضای مبارزه وارد نمی‌شوید؟▫️ایشان می‌گفتند:… ما در برهه‌ای از زمان می‌توانستیم تأثیر بگذاریم -مرادشان زمان و بدو ورود بود- ولی واقع شد که آن وقت، این کار تعقیب نشد؛ اما دیگر حالا وقت گذشته است و فایده‌ای ندارد… این به نتیجه‌ای نخواهد رسید و این نظامی که ما می‌بینیم بر سر کار است، با این حرفها و با این یک ذره و دو ‌ذره، از بین نخواهد رفت. ▫️شما ببینید، عالم روشن بینی مثل علامه طباطبایی –که دیگر در مورد روشن بینی و آگاهی ایشان، هیچ‌کس شک ندارد– تعبیرش از ، این طوری بود که می‌گفت !» حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری،ج1،ص56 ➕«در دوران مبارزات قبل از پيروزى انقلاب، به بعضى كسان میگفتيم: «شما كه به حكومت اسلامى و نظام اسلامى عقيده داريد و قبول داريد كه اسلام از ما يك جامعه اسلامى میخواهد، پس چرا اقدام نمیكنيد؟ ▫️وظيفه‏ ما كه فقط عمل فردى و نماز و روزه و طهارت و نجاست نيست!» میگفتند: «فايده ‏اى ندارد. چه فايده ‏اى دارد؟ نمیبينيد دشمن چطور مسلط است!»26/5/1371 🔺البته در ابتدای نهضت تا پیش از تبعید حضرت امام در سال 43 که بیشتر حاکم بود، بروزاتی اجتماعی از علامه دیده میشود مثلا در برخی جلسات که حضرت امام ترتیب میداد شرکت داشت یا برخی جلسات در منزل ایشان برگذار میشد و برخی ها توسط ایشان نیز به امضا میرسید 🔺اما از سال 43 به بعد که امام تبعید شد و طیف زیادی از روحانیون و انقلابی ها دستگیر شدند و عملا مبارزه وارد فضای جدیدی شده بود، تقریبا یا اثری از بروز اجتماعی علامه دیده نمیشود یا بروزات ایشان قابل توجه نیست چرا که ایشان اگر امیدی به نتیجه دادن این حرکت تا اینجا داشت، از اینجا به بعد دیگر امیدش ناامید شده لذا خود را کنار میکشد. 💢 اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان👇 https://eitaa.com/joinchat/1389690894C341de0b3be
خب برویم به سراغ ادامه بحث خودمان👇
آیات و روایات اجتماعی
فضایِ «کودتاگونه»یِ مدینه و «شعبان بی مُخ» های آن فضای مدینه پس از سقیفه، فضای #کودتا است. #شیخ_مفی
ماجرای تبعید بلال حبشی به شام شاید برای شما هم سوال باشد که مگر در مدینه آدم خوب کم بود؟ چرا کم اند افرادی که وسط میدان حاضر باشند و عملا از حق امیرالمومنین دفاع کنند؟ در مدینه کم نبود، اما چون جوّ حاکم بر مدینه، چنان رعب و وحشتی به خود گرفته بود که حتی وقتی حضرت امیر با زهرای مرضیه شبانه به درب خانه میروند، حتی برخی از انصار درب خانه خود را هم بروی حضرت باز نمیکنند. راهبرد و ترس، کار خودش را کرده بود. البته عوامل دیگری هم بود اما یکی از عوامل مهم، همین بود. نقل است: از بیعت با خودداری کرد، از این رو او را سرزنش کرد و گفت: این گونه پاداش ابوبکر را می دهی که تو را از بردگی آزاد کرد و اکنون تو با او بیعت نمی کنی؟! بلال پاسخ داد: اگر ابوبکر مرا بخاطر خدا آزاد ساخته است، مرا به خدا واگذار کند؛ ولی اگر از آزاد کردن من هدفی جز این داشته است، آگاه باش که من همین هستم که می بینی. من با کسی که رسول خدا او را خلیفه قرار نداده است، بیعت نمی کنم؛ اما بیعت آن کسی که رسول خدا او را خلیفه قرار داده است، تا روز رستاخیز بر گردن ماست. عمر عصبانی شد و به او گفت مدینه را ترک کند، بلال نیز به رفت. بلال، آنقدر است که نمیگذارد، خلفا از او، سو استفاده کنند. بلال حتی یک اذان هم برای آنها نخواند درحالی که اذان بلال میتوانست برای آنها آبرو کسب کند. بلال پس از پیامبر، فقط یک بار اذان خوانده و آن هم برای (س) بوده است. افرادی مانند بلال در مدینه کم نیستند. کسانی که بسیار افراد خوبی هستند اما به هر دلیل، برای جمع کردن مردم و عوض کردن فضا را ندارند. نیز به آن افزوده شده لذا همه غلاف کرده اند.
اقدام برای ترور حضرت امیر حتی برای خود حضرت امیر و حضرت زهرا نیز ارعاب و ترس ایجاد کردند. پیش از شهادت حضرت زهرا، دو باز پشت درب خانه حضرت آمده و اهل خانه را تهدید و ارعاب کرده بودند. فقط سه چهار بار را برای حضرت فرستادند. در یکی از این موارد، حضرت دستش را گرفت و پیچاند. گفت: «». از درد، حضرت را امیرالمومنین خطاب کرد. به پسرش گفته بود نبینم به علی بگویی امیرالمومنین، پُرپُرش، او را خطاب کن. جالب اینکه اینجا خالد، حضرت را امیرالمومین خطاب میکند. شبیه به آنهایی که در ماجرای اغتشاشات 1401 دستگیر شده و از ترس میخواندند. همین یک ماجرا را خود دنبال کنید تا ببینید حضرت چه بلایی سر خالد آورد که شده بود و آخر سر هم خود حضرت او را نجات داد. فَجَذَبَ خَالِداً إِلَيْهِ وَ جَعَلَ يَجْذِبُ مِنَ الطَّوْقِ قِطْعَةً قِطْعَةً وَ يُفَتِّتُهَا فِي يَدِهِ فَيَنْفَتِلُ كَالشَّمْعِ ثُمَّ ضَرَبَ بِالْأُولَى رَأْسَ خَالِدٍ ثُمَّ الثَّانِيَةَ فَقَالَ‏ آهِ‏ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ لَهُ قُلْتَهَا عَلَى كُرْهٍ مِنْكَ وَ لَوْ لَمْ تَقُلْهَا لَأَخْرَجْتُ الثَّالِثَةَ مِنْ أَسْفَلِكَ وَ لَمْ يَزَلْ يَقْطَعُ الْحَدِيدَ جَمِيعَهُ إِلَى أَنْ أَزَالَهُ مِنْ عُنُقِهِ وَ جَعَلَ الْجَمَاعَةُ يُكَبِّرُونَ لِذَلِكَ وَ يُهَلِّلُونَ وَ يَتَعَجَّبُونَ مِنَ الْقُوَّةِ الَّتِي أَعْطَاهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ انْصَرَفُوا شَاكِرِينَ لِذَلِكَ. این حربه دشمن آنقدر سنگین است که گاهی اوقات، را نیز نگران و ناامید میکند، چون انبیا هم دارای مراتب هستند: «حَتَّىٰ إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا» آیه 110 یوسف. [مردم با انبیاء چنان ضدیت کردند] تا آنجا که رسولان مأیوس و نگران شده و گمان کردند که وعده نصرت خدا خلاف خواهد شد
آیات و روایات اجتماعی
💠 ایجاد ترس و ارعاب، راهبرد کارآمد باطل و شیطان 🔺آخرین فتنه ای که #حضرت_امیر در حکومتش با آن درگیر
این متن را هم بخوانید که پیش از نماز جمعه نصر رهبر انقلاب نوشتیم.👆 عبارتی مهم از معاویه و انگیزه او در مسئله غارات و شبیخون به مرزهای حضرت امیر
💠 تفاوت دو دستگاه فکری و محاسباتی: عقلانیت انقلابی | عقلانیت ترسو و محافظه کار 🔰 سوره یک ماجرای جالبی را نقل میکند که برای امروز ما درسی بس بزرگ است. در این ماجرا، با یک صحنه اما دو تحلیل مواجه هستیم، چون اساسا در تحلیل حوادث، افراد دارای دو دستگاه فکری هستند: 🔺ای اهل ایمان، به یاد آورید را که خدا به شما عطا کرد: وقتی که لشکر بسیاری از ، بر شما حمله‌ور شدند، پس ما و از فرشتگان که به چشم نمی‌دیدید فرستادیم، و خدا خود به اعمال شما بینا بود. [يًّـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنُوا اذكُروا نِعمَةَ اللهِ عَلَيكُم: اِذ جاِّءَتكُم جُنودٌ فَاَرسَلنا عَلَيهِم ريحًا وَ جُنودًا لَم تَرَوهاۚ وَ كانَ اللهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرًا (9)] 🔺به یاد آرید وقتی که در ، لشکر کفار از بالا و پایین بر شما حمله‌ور شدند و مدینه را با ده هزار نفر محاصره کردند و شما تنها هزار نفر بودید. اینجا بود که چشم ها از شدت ، شد و جان ها به لب رسید و شما به خدا میبردید و سوظن ها به خدا آغاز شد. [اِذ جاِّءوكُم مِن فَوقِكُم وَ مِن اَسفَلَ مِنكُم وَ اِذ زاغَتِ الاَبصارُ وَ بَلَغَتِ القُلوبُ الحَناجِرَ وَ تَظُنّونَ بِاللهِ الظُّنونَا(10)] 🔺اینجا بود که مؤمنان شدند و تکانی سخت خوردند و ضعیفان در ایمان، سخت متزلزل گردیدند. [هُنالِكَ ابتُلِيَ المُؤمِنونَ وَ زُلزِلوا زِلزالًا شَديدًا (11)] 1️⃣ : ▫️آنجا بود که و آنان که در دل هایشان بود، با یکدیگر می‌گفتند: آن و فتحی که خدا و رسول به ما داده بودند، و فریبی بیش نبود. [وَ اِذ يَقولُ المُنّْفِقونَ وَ الَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ: ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهِّۥ اِلّا غُرورًا(12)] ▫️آنجا بود که طایفه‌ای از آنها گفتند: ای اهل یثرب، شما دیگر ندارید و اینجا دیگر جای ماندن نیست چون همه کشته خواهید شد لذا از دور پیامبر متفرق شده و به مدینه باز گردید. [وَ اِذ قالَت طاِّئِفَةٌ مِنهُم: يًّـاَهلَ يَثرِبَ لامُقامَ لَكُم فَارجِعوا] ▫️گروه دیگری از آنها برای بازگشت به مدینه از پیامبر اجازه خواستند و گفتند: چون خانه‌های ما دیوار و حفاظی ندارد، پس اجازه بده تا بازگردیم. این درحالی بود که آنها می‌گفتند و خانه‌هایشان بی‌حفاظ نبود، بلکه مقصود آنها جز نبود. خلاصه به بهانه مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی به دنبال فرار بودند، اما اسم این ترسشان را «» گذاشته بودند. [وَ يَستَأذِنُ فَريقٌ مِنهُمُ النَّبِيَّ يَقولونَ: اِنَّ بُيوتَنا عَورَةٌ وَ ماهِيَ بِعَورَةٍ ؗ اِن يُريدونَ اِلّا فِرارًا(13)] 2️⃣ : ▫️امّا مؤمنان وقتى لشكر دشمن را ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده بودند و چقدر راست و گفتند!» و اين موضوع، علاوه بر اینکه آنها را دچار ترس نکرد بلکه بر و آنان نیز افزود. [وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا: هّْذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ ما زادَهُم اِلّاِّ ايمانًا وَ تَسليمًا(22)] ▫️در ميان مؤمنان، مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستاده ‏اند؛ بعضى پيمان خود را به آخر بردند و در راه او، شربت نوشيدند، و بعضى ديگر در انتظارند؛ و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند. [مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيهِ ؗ فَمِنهُم مَن قَضيّْ نَحبَهۥ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبديلًا (23)] 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9