eitaa logo
مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه
3.6هزار دنبال‌کننده
973 عکس
147 ویدیو
69 فایل
❇️ مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه مجموعه ای‌ است که سعی دارد در عرصه ترویج گفتمان تحول علوم انسانی قدم بردارد. ◽️آدرس سایت: http://www.nsayeh.com ◻️مدیر مسئول: @hamedshams ◽️معاونت علمی و آموزشی: @saeed_karimdadashi ◽️ادمین: @Mahdiniksefat
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 💢 هر نظریه دارای اصولی موضوعی هست که برخی از این اصول، اصول هستی‌شناختی‌اند، برخی انسان‌ شناختی‌اند و برخی شناختی. بعضی‌ تصور می‌کنند که نظریه‌ی علمی، مستقل از همه‌ی حوزه‌های معرفتی است و مستقیماً به حس باز می‌گردد. خود همین فکر یک مبنای معرفت‌شناختی دارد که می‌گوید: «علم آن است که از راه حس به دست می‌آید.». این‌ ، قبل از اینکه توسط نظریه وارد بشود و با انسان و شخصیت وجودی او بازی بکند و بر آن دو تأثیر بگذارد و یا وارد بشود و بر رفتارهای اثر بگذارد، خودِ نظریه است که این روابط را دارد؛ یعنی مربوط به ساختار درونی خود نظریه است و قبل از اینکه عالِم بداند، این روابط وجود دارد و بعد از اینکه عالِم به نظریه علم پیدا می‌کند، باز هم این روابط وجود خواهد داشت. ولو اینکه عالِم آن را نداند، ولو اینکه جامعه متوجه آن نباشد. بر همین مبناست که در هندسه‌ی اقلیدس، ما مسطح داریم و فضای دو بعدی داریم؛ اگر این مبنا زیر سؤال برود، اقلیدس زیر سؤال خواهد رفت. این مبنا پیامدهایی هم دارد؛ وقتی که شما قواعد هندسه‌ی را دانستید، می‌توانید و ‌سازها و پیش‌بینی‌های خودتان را راجع به خطوط و شکل‌ها داشته باشید و این قدرت را در پیش‌بینی مسائل پیدا‌کنید، چون به لحاظ منطقی آن لوازم را دارید. بر این اساس اگر نظریه به لحاظ منطقی یک‌سری مبانی داشته باشد و بخواهد در ی موجود بشود، باید مبانی منطقی آن نظریه از جهان اول و نفس‌الامر به حوزه‌ی فرهنگ وارد شده باشد. اگر مبانی منطقی نظریه در قلمرو نیامده باشد، نظریه متولد نمی‌شود. نظریه‌هایی که در علم وجود دارند، یک‌سری مبانی دارند و برای اینکه این نظریات متولد شوند، باید آن مبانی وارد عرصه‌ی شده باشند و جامعه‌ی علمی آن‌ها را پذیرفته باشد. ⭕️ جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می گردد: 📙 کتاب ” منزلت عقل در معرفت دینی ” نوشته آیت الله جوادی آملی 📙 مقاله “بهره گیری از روش شناسی اجتهادی لازمه تولید علم دینی” نوشته 📗مقاله ” سنت، و علم” نوشته 📃 مقاله ” بازسازی علم مدرن و بازخوانی علم دینی ” نوشته حمید پارسانیا لینک کانال ↙️↙️ 🆔 @olum_ensani_eslami
📌 💢 در زمینه میتوان ادعا کرد که چیزی که امروز به عنوان علم جامعه شناسی می شناسیم نتیجه اندیشه و است ‌، بدون هگل به این گونه وجود نمی داشت من اینجا مایلم به نگاه نسبت به بپردازم که مکمل بحثهای ما درباره (اگو) یا آزادی است میدانیم که جامعه یک کل برساخته از افراد است اما هگل در سطح تعریف فردگرایانه از جامعه نمی ماند وی در نهایت جامعه را چیزی بیش از افراد می داند و برای آن اصالتی قائل است. البته این اتهام مرسوم را نیز نمیدتوان به هگل وارد کرد که وی افراد را فدای کل می کند زیرا هر چند کل چیزی بیش از جمع جبری افراد است اما در نهایت چیزی ورای افراد نیست در حقیقت کل محصول رابطه دیالکتیکی افراد یا اجزاء است همین امر باعث می شود که هگل اصالت را نه به فرد مجزا و تک افتاده بدهد و نه به یک کل صُلب و پیشینی بلکه مسأله بر سر رابطه میان این دو است که را بر می سازد این نکته هگلی که جامعه چیزی نیست جز نسبتها پس از او توسط جامعه شناسان و متفکران آگاهانه یا ناآگاهانه به اشکال مختلفی تکرار میشود برای مثال همین تعریف در به حقیقت زیر بنایی جامعه در مقام مناسبات تولید بدل میشود؛ یا در به اراده معطوف به بدل میشود و در به نسبت اجزاء با «قدرت» در مقام نیروی بر سازنده وضعیت بدل میشود در نتیجه ایده جامعه در مقام کلیت دیالکتیکی یکی از میراثهای هگل برای متفکران پس از اوست. لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
📌 💢 در زمینه میتوان ادعا کرد که چیزی که امروز به عنوان علم جامعه شناسی می شناسیم نتیجه اندیشه و است ‌، بدون هگل به این گونه وجود نمی داشت من اینجا مایلم به نگاه نسبت به بپردازم که مکمل بحثهای ما درباره (اگو) یا آزادی است میدانیم که جامعه یک کل برساخته از افراد است اما هگل در سطح تعریف فردگرایانه از جامعه نمی ماند وی در نهایت جامعه را چیزی بیش از افراد می داند و برای آن اصالتی قائل است. البته این اتهام مرسوم را نیز نمیدتوان به هگل وارد کرد که وی افراد را فدای کل می کند زیرا هر چند کل چیزی بیش از جمع جبری افراد است اما در نهایت چیزی ورای افراد نیست در حقیقت کل محصول رابطه دیالکتیکی افراد یا اجزاء است همین امر باعث می شود که هگل اصالت را نه به فرد مجزا و تک افتاده بدهد و نه به یک کل صُلب و پیشینی بلکه مسأله بر سر رابطه میان این دو است که را بر می سازد این نکته هگلی که جامعه چیزی نیست جز نسبتها پس از او توسط جامعه شناسان و متفکران آگاهانه یا ناآگاهانه به اشکال مختلفی تکرار میشود برای مثال همین تعریف در به حقیقت زیر بنایی جامعه در مقام مناسبات تولید بدل میشود؛ یا در به اراده معطوف به بدل میشود و در به نسبت اجزاء با «قدرت» در مقام نیروی بر سازنده وضعیت بدل میشود در نتیجه ایده جامعه در مقام کلیت دیالکتیکی یکی از میراثهای هگل برای متفکران پس از اوست. لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b