eitaa logo
مجله میدان آزادی
78 دنبال‌کننده
275 عکس
22 ویدیو
0 فایل
هنر، میدان آزادی است. www.AzadiSq.com
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹فهرست: هشت سفرنامه خواندنی پیرامون زیارت و اماکن مذهبی همه‌ساله در حواشی رویداد-آیین بزرگ اربعین کتاب‌های بسیاری با عنوان «سفرنامه» منتشر می‌شود که چه برآمده از اهداف و علاقه‌های شخصی باشند چه برآمده از سفارش نهادها و ارگان‌ها و ناشران، کیفیت و ارزش ادبی و علمی والایی ندارند؛ این درحالیست که هم در سنت زبان فارسی هم در تاریخ فرهنگ اسلامی دیروز و امروز سفرنامه‌های درخشانی نوشته‌شده‌اند. حالا که در آستانه‌ی سفر گروه‌های بسیاری از مردم سرزمینمان به کشور عراق برای شرکت در زیارت اربعین حسینی هستیم، صفحه‌ی تازه‌ای از فهرست‌های مجله میدان آزادی را به رنگ سفرنامه‌ها درآوردیم. سفرنامه‌هایی که بعضی از جهت ارزش ادبی و هنری، بعضی از جهت ارزش علمی و فرهنگی و بعضی دیگر از هردو جهت برای مخاطب و مولف سفرنامه‌های امروز آموختنی‌ست. در طول زمان و از گذشته‌ها و روزگار قدیم سفرنامه‌نویسی یکی از گونه‌های ارزشمند ادبیات و ابزار رسانه‌ای تاثیرگذار بوده است. به‌خصوص در زمانی که دوربین‌های عکاسی و فیلم‌برداری اختراع نشده بودند یا مثل حالا رواج نداشتند، این سفرنامه‌ها نقش مهمی را در شناساندن دنیا ایفا می‌کردند. شاید سفرنامه را بتوان تصویری‌ترین گونه‌ی ادبیات قدیم دانست؛ زیرا در سفرنامه باید توصیف دقیق و بسیاری از فضاها و اتفاقات مهم و لحظات داشته باشیم. متن کامل فهرست هشت سفرنامه پیرامون زیارت را بخوانید. 3⃣0⃣4⃣ @Azadisqart
▪️پرده‌ی عاشورا، نقاشی ناطق، اثر صادق تبریزی، متعلق به دوره‌ی زندیه نگهداری در گالری 66، تهران 3⃣0⃣5⃣ @azadisqart
یکی از نقاط قوت اصلی «اوزارک» شخصیت‌پردازی عمیق و پیچیده‌ی کاراکترهاست. مارتی بیرد به‌عنوان شخصیت اصلی به‌خوبی نمایانگر فردی است که تحت فشار شدید، تصمیمات اخلاقی و غیراخلاقی اتخاذ می‌کند. شخصیت او نه‌تنها به‌عنوان یک مشاور مالی که مجبور به همکاری با کارتل است، بلکه به‌عنوان یک پدر و همسر که تلاش می‌کند خانواده‌اش را در شرایط دشوار حفظ کند، بسیار خوب پرداخت شده است. این تعارضات درونی و فشارهای خارجی باعث می‌شود مارتی به‌تدریج به فردی تبدیل شود که شاید در ابتدا هرگز فکر نمی‌کرد. مارتی همچون یک شطرنج‌باز عمل می‌کند. درست در لحظه‌ای که فکر می‌کنید مارتی و خانواده‌اش این بار می‌بازند، او چنان ماهرانه مهره‌ها را جابه‌جا می‌کند که همراه او می‌نشینی و موفقیتش را جشن می‌گیری. متن کامل ریویوی سریال اوزارک را در پرونده هزار و یک سریال بخوانید. 3⃣0️⃣6⃣ @azadisqart
داستان «زخم کاری» با روایت زندگی مالک مالکی شروع می‌شود. جواد عزتی با نقش‌آفرینی درست و باورپذیر و طراحی لباسی که کاملاً در خدمت نقش اوست، با زحمت بسیار خود را از حد یک نوچه تا یک بیزنس‌من در هلدینگ ریزآبادی بالا کشیده است. او که از بیرون فردی موفق به نظر می‌رسد به‌دستور همسرش سمیرا با بازی فوق‌العاده‌ی رعنا آزادی‌ور، خان‌عمو (سیاوش طهمورث)، رئیس هلدینگ را به قتل می‌رساند و جنگ بر سر پول و قدرت را آغاز می‌کند... . داستان سریال به گفته‌ی خود عوامل براساس رمان «بیست زخم کاری» نوشته‌ی محمود حسینی‌زاد و با نگاهی به تراژدی مکبث، اثر جاودان شکسپیر نوشته شده است. این سریال توانست با شروعی متفاوت و قدرتمند ذهن مخاطب را به‌خوبی درگیر کند. موسیقی این سریال مخاطب را میخکوب می‌کند و حس و حال جنایی و رمزآلود فیلم به‌درستی القا می‌شود. تیتراژ کار نیز با موسیقی دلهره‌آورش در راستای محتوای اثر در ذهن مخاطب می‌نشیند متن کامل ریویوی سریال زخم کاری را در پرونده هزار و یک سریال بخوانید. 3⃣0⃣7⃣ @azadisqart
در عصری که یک خبر در عرض یک ثانیه جا‌به‌جا می‌شود، تأثیر شگرفت رسانه حتی در بانفوذترین خاندان سلطنتی آثار مخرب می‌گذارد. پس چه بهتر که با ساخت سریالی، تمام این اخبار و حقایق تاریخی به‌شکلی دلخواه مدیریت شود تا دیگر کنجکاوی‌های پاپاراتزی کار دست خاندان سلطنتی ندهد. انگلیس در عصر حاضر دریافته است که دیگر تاریخ را فاتحان نمی‌نویسند، تاریخ را رسانه و هنر می‌نویسد! پس چه بهتر که با به راه انداختن یک نمایش سلطنتی، صفحات تاریخ را به نفع خود رقم بزنند. جالب توجه است که بدانیم پیتر مورگان کارگردان اثر همان کسی است که ده سال قبل از این در سال ۲۰۰۶ فیلم «ملکه» را ساخته است و سابقه هنری و سینمایی‌اش سرشار از آثاری در خدمت به خاندان‌های پادشاهی است، او حتی در یکی از ازدواج‌هایش هم با یک شاهزاده خانم ازدواج کرده بود و در سال ۲۰۰۶ به دلیل خدمات هنری و دراماتیکش به خاندان سلطنتی «نشان فرمانده والامقام امپراتوری بریتانیا» را از پادشاهی انگلستان دریافت کرده است! متن کامل نقد و بررسی سریال تاج را در پرونده هزار و یک سریال بخوانید. 3⃣0⃣8⃣ @Azadisqart
40.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سرمقاله تصویری پرونده «هزار و یک سریال» در پرونده «هزار و یک سریال» از بین بهترین و بدترین‌ و البته مطرح‌ترین‌ سریال‌های ایرانی و خارجی سکوها، تعدادی را انتخاب کرده‌ایم تا به نقد و بررسی‌شان بپردازیم و به راحت‌تر شدن انتخاب‌تان کمک کنیم و البته در این پرونده به جز نقد و بررسی مطرح‌ترین سریال‌ها و مینی‌سریال‌ها، مطالب متنوع دیگری در قالب گزارش، تحلیل و... در نظر گرفته‌ایم.  اسم پرونده را «هزار و یک سریال» گذاشتیم به پاس «شهرزاد»، قصه‌گوی «هزار و یک شب» که بنیاد قصه‌گویی سریالی را بنا نهاد. ویدئو با کیفیت اصلی را اینجا ببینید. 3⃣0⃣9⃣ @Azadisqart
صمد که روحیه‌اش با کودکان سازگارتر بود در نامه‌ای از مسئول مربوطه خواست که اجازه بدهند در کلاس اول دبستان بماند چراکه احساس می‌کند در این سمت تأثیرگذارتر است و می‌تواند یک معلم کلاس اول به تمام معنا باشد. او می‌گفت وقتی به خودش مراجعه می‌کند می‌بیند که اگر دبیرش بکنند به‌یقین دبیر بدی خواهد بود و از آن‌ها خواست که نگذارند او آموزگار خوبی نباشد. اما اداره‌ی فرهنگ تصمیم گرفت او را از بچه‌دبستانی‌ها جدا کند و با درخواستش موافقت نشد. شاید چون صمد قبل از این با اعتراضاتی که در ادامه می‌خوانیم خسته‌شان کرده بود. او در یکی از نامه‌هایش می‌نویسد: «یک عده‌ی دیگر که در تهران نشسته‌اند برای بچه‌ی آذربایجانی کتاب اول می‌نویسند و در آن آذر و دارایی تصویر می‌کنند که مبل‌نشین هستند. (برای غالب شاگردان من لفظ مبل مفهوم نیست.) و در روی میز با کارد و چنگال غذا می‌خورند. اگرچه کلامم نارساست ولی گمان دارم تا اندازه‌ای منظورم را روشن کرده‌ام.» در نهایت صمد در دبیرستان ماندگار می‌شود. اما همچنان دست از نامه نوشتن و اعتراض کردن برنمی‌دارد. مثلاً در نامه‌ی دیگری از کم بودن سهمیه‌ی‌ نفت کلاسش شکایت می‌کند و می‌گوید کلاس به‌قدر کافی گرم نمی‌شود و ناچارند در کلاس پالتو بپوشند که عده‌ی زیادی از بچه‌ها توانایی تهیه‌ی آن را ندارند. متن کامل تک‌نگاری صمد بهرنگی را در سالروز مرگ این نویسنده بخوانید. 3⃣1⃣0⃣ @Azadisqart
سوگمندانه با خبر شدیم بزرگ شاعر سرزمینمان و پرچم‌دار غزل ایرانی روزگارمان استاد محمدعلی بهمنی ساعتی پیش در بیمارستان درگذشت. محمدعلی بهمنی، شاعر، ترانه‌سرا، مدیر فرهنگی و هنرمندی بود که بسیاری از ایرانیان و فارسی‌زبانان با غزل‌های شورانگیز، روان و عاشقانه او زندگی کرده بودند. جزئیات بیشتر و متن کامل خبر را در این صفحه بخوانید. 3⃣1️⃣1⃣ @Azadisqart
امروز دهم شهریور ماه است و سالروز تولد حسن فتحی، کارگردان سرشناس و محبوبی که بسیاری از آثارش علاوه بر اینکه جزوی از خاطرات جمعی ما هستند، در جریان سریال‌سازی تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی هم موج تازه‌ای به راه انداختند. او که در سال ۱۳۳۸ در تهران به دنیا آمده است امروز شصت و پنج ساله می‌شود. به همین مناسبت، تمام مطالبی که در مجله‌ی میدان آزادی درباره این هنرمند گران‌قدر و آثارش منتشر کرده‌ایم را در این مطلب گرد آورده‌ایم و شما را به مطالعه آن‌ها دعوت می‌کنیم: ۱. یادداشت: نقد و بررسی سریال «شب دهم»، ساخته «حسن فتحی» ۲. ریویو: نقد و بررسی سریال «شهرزاد» ساخته «حسن فتحی» ۳. ریویو: نقد و بررسی فیلم «مست عشق» ساخته «حسن فتحی» 3⃣1⃣2⃣ @Azadisqart
سریال «دندون‌طلا» را می‌توان درامی اجتماعی‌هنری دانست با درونمایه‌ی نمایش بومی روحوضی و سیاه‌بازی و قهوه‌خانه‌ای؛ یک سریال شبه‌موزیکال که رد هویت نمایش ایرانی و موسیقی روحوضی را دنبال می‌کند. میرباقری در آثار قبلی خود هم به‌نوعی از این نمایش‌ها استفاده کرده بود. مثلاً در «آدم‌برفی» نقش زن‌پوش را از این نمایش‌ها الگو گرفته بود یا در «مختارنامه» صحنه‌ی نمایش خیابانی در کوفه یا نوع آوازخوانی در نزاع رنگرزان ایرانی و کوفیان بی‌شباهت به این نوع نمایش‌های عمومی نیست. بعضی صفحات در معرفی این سریال آن را در ژانر کمدی قرار داده‌اند که عجیب‌ترین و نارساترین تعریف از این سریال است. اگرچه در قسمت‌هایی از سریال فضای بسیار مفرحی وجود دارد و سریال به شیوه‌ی‌ نمایش‌های کهن فارسی که انتقادات را گاهی در قالب طنز، گاهی به زبان تلخک و گاهی در روپوش خنده پنهان می‌کردند تا زهر اثر را بگیرند، لحظات فرح‌بخش یا دل‌نشین کم ندارد؛ خصوصاً در قسمت‌های میانی. اما بار تراژیک آن به‌خصوص در قسمت‌های آخر، آن‌قدر بر فضای کلی سریال حاکم است که جز سوگواره، به‌سختی بتوان نام دیگری بر آن نهاد. نقد و بررسی سریال دندون طلا اثر داود میرباقری را بخوانید. 3⃣1⃣3⃣ @Azadisqart
تا گل غربت نرویاند بهار از خاک جانم با خزانت نیز خواهم ساخت خاکِ بی‌خزانم! گرچه خشتی از تو را حتی به رویا هم ندارم زیر سقف آشنایی‌هات می‌خواهم بمانم بی‌گمان زیباست آزادی ولی من چون قناری دوست دارم در قفس باشم که زیباتر بخوانم محمد علی بهمنی در زمانه‌ای که بعضی دوران غزل را تمام شده عنوان می‌کردند، در کنار حسین منزوی، هوشنگ ابتهاج و سیمین بهبهانی و کسانی دیگر، پای غزل ماند تا آن را چون ودیعه‌ای الهی به آیندگان بسپارد، او کوشید تا در زمانه‌ی بی‌های‌و‌هویِ لال‌پرست، لحظه‌لحظه‌ی خود را شاعرانه شرح دهد. در این زمانه‌ی بی‌های‌و‌هوی لال‌پرست خوشا به حال کلاغان قیل‌و‌قال‌پرست چگونه شرح دهم لحظه‌لحظه‌ی خود را برای این همه ناباور خیال‌پرست؟ به شب‌نشینی خرچنگ‌های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال‌پرست؟ بهمنی از تبار غزل‌های سهل و ممتنع بود و شعرهایش رستاخیزهایی در زبان امروز: من از تبار غزل‌های سهل و ممتنعم که هر که گوش سپرده ست از برم کرده ست   من زنده‌ام هنوز ... در ادامه با اندوهی که در غم از دست دادن استاد محمدعلی بهمنی، قلبمان را در مشتش گرفته و می‌فشارد و با زمزمه‌ی این مصرع تسکین‌دهنده از او که «من زنده‌ام هنوز و غزل فکر می‌کنم» ده غزل عاشقانه‌ی برتر محمدعلی بهمنی را مرور می‌کنیم. متن کامل فهرست بهترین عاشقانه‌های محمدعلی بهمنی را بخوانید. 3⃣1⃣4⃣ @Azadisqart
🔹سرمقاله: «من زنده‌ام هنوز و غزل ...» پرونده‌پرتره‌ای برای محمدعلی بهمنی ۹ شهریور با درگذشت اندوه‌بار محمدعلی بهمنی، آخرین حلقه‌ی سلسلۀ طلایی غزل معاصر هم گسست. نسلی طلایی که با محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار آغاز شد و با شاعرانی چون هوشنگ ابتهاج (سایه)، حسین منزوی، منوچهر نیستانی، نوذر پرنگ، سیمین بهبهانی و نیز محمدعلی بهمنی ادامه پیدا کرد. بهمنی هشتاد و دو سال عمر کرد و از این روی شاید رفتنش نباید چندان حس دریغ و حسرت برای ما داشته باشد، حال آنکه هر شاعر و شعردوست و غزل‌آشنایی از این واقعه اندوهناک و متاثر است، پس علت اصلی دریغ و حسرت در به پایان رسیدن آن نسل و سلسله‌ی طلایی و آن شاعرانگی اصیل و کم‌نظیر است. با درگذشت زنده‌یاد استاد محمدعلی بهمنی در تحریریه مجله میدان آزادی تصمیم گرفتیم مطالب قبلی‌ای که در گذشته درباره ایشان و شعرشان منتشر کرده بودیم را با افزودن مطالبی تازه تبدیل به یک پرونده مفید و مختصر کنیم تا ادای دینی کرده باشیم به غزل‌سرای بزرگ سرزمینمان و پنجره‌ای باشیم برای مخاطبانی که می‌خواهند درباره او بیشتر و کامل‌تر بدانند. متن کامل سرمقاله‌ی پرونده پرتره‌ محمدعلی بهمنی را بخوانید. 3⃣1⃣5⃣ @azadisqart
بهمنی در کتاب «گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود»، آینه‌ی تمام‌نمای یک انسان با تمام وجوه گوناگون زندگی‌ست که حرف‌های برآمده از عمق وجودش را با زبانی به سادگی سخن‌گفتن با آدم‌های ساده و غیرشاعر، بیان می‌کند. او تمام زندگی را با تمام ابعاد و مناظرش می‌بیند. تفکر و تدبر در خویشتن، رویکردی به گذشته و خاطرات کودکی، نگاه اجتماعی و انسانی، عشق، رنج، تنهایی، غم، شادی، امید و ناامیدی... و در قلب این کتاب عاشقانه‌ای به یادماندنی از او درج شده که بیت مطلع آن زبان‌حال بسیاری از عاشقان است: لبت نه گوید و پیداست می‌گوید دلت آری که این‌سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری این کتاب وزین و اثرگذار که در سالِ پایانی دهه‌ی شصت به دنیای کم‌رنگ غزل، جلوه و جلایی دوباره بخشید، با هفتادویک غزل و چهار مثنوی کوتاه، به غزلی در داغ‌یاد مهدی اخوان ثالث ختم می‌شود: ابرهای خبر، این بار چه بارانی بود سخت سردم شده، این سوز، زمستانی بود اما شگفتا از «من زنده‌ام هنوز و غزل فکر می‌کنم» که با غزلی کوتاه در تأکید روی «زندگی» آغاز می‌شود و پس از بیست وهشت غزل، خطاب به «مرگ» خاتمه می‌یابد: خلاصه‌تر بکن ای مرگ داستانم را که خسته‌تر نکنم گوش دوستانم را متن کامل یادداشت میراث محمدعلی بهمنی برای غزل و غزل نو را بخوانید. 3⃣1⃣6⃣ @azasisqart
نویسنده خدای داستان خود است. اگر با این قاعده بخواهیم قضاوت کنیم، تالکین باید ارو ایلوواتار باشد. خدای یگانه‌ای که جهان آردا را از نغمه‌ای عمیق آفرید. نغمه‌ای که مانند عقول ده‌گانه‌ی سهروردی از مجرای آینور (مقدسان) پایین چکید تا به آردا رسید. خلقت در جهان تالکین این‌گونه است؛ پر از استعاره و اشاره به چیزی فراتر از داستان. او کتاب‌های مهمی نوشت و میراث عظیمی بر جا گذاشت. هرچند دستاوردهای او تنها به کتاب‌هایش محدود نمی‌شود، اما پل میان ما و او همین کتاب‌ها هستند. پیش از همه، کتاب «هابیت» منتشر شد. داستان هابیت کوچکی که اولین بار از گودال گرم ‌و نرمش بیرون جهید و به کشف جهان پرداخت. چنان جسارتی که همه‌ی هم‌نوعانش او را دیوانه می‌پنداشتند، یا دست‌کم عجیب می‌دیدندش. هم اوست که حلقه‌ی قدرت را از گودال‌های عمیق بیرون می‌کشد و آغاز تمام ماجراها می‌شود. متن کامل تک‌نگاری جان رونالد رول تالکین را در سالروز درگذشت این نویسنده بخوانید. 3⃣1⃣7⃣ @Azadisqart
این تقابل‌ها ریشه‌ی فکری هم داشت؛ گرچه تورگنیف با انتشار «شکارچی در سایه‌روشن» از خودش تصویری از یک انسان‌دوست وطن‌پرست ساخت، اما آنچه از یک نگاه کلی به زندگی و خط فکری او مشخص می‌شود این است که او تقریباً از دوران جوانی دیگر روسیه را دوست نداشته است. گرچه مدت خیلی کوتاهی به‌خاطر مقاله‌ای که درباره‌ی گوگول نوشته بود زندانی شد، اما مثل تمام اپوزیسیون‌هایی که جلای وطن می‌کنند و از دور بر آتش خشم ناشی از ناکامی هموطنان‌شان می‌دمند، باقی سال‌های عمرش را در فرانسه گذراند، به زبان فرانسوی داستان نوشت، با نویسنده‌های فرانسوی دوستی صادقانه‌ای به هم زد و از مفاخر ادبی وطن خودش انتقاد کرد و البته از روسیه و مردمانش بد گفت. این در حالی است که داستایفسکی که صرفاً بابت حضور در محفل پتراشفسکی (یک جمع ادبی‌سیاسی)، از جانب حکومت تزاری به مجازاتی سخت (یعنی چند سال تبعید به اردوگاه کار اجباری در سیبری) محکوم شد و از سیبری بیماری صرع را با خودش به سوغات آورد، تا آخر عمر عاشق روسیه ماند و کلید قفل زندگی انسان روس را در دست همان انسان روس دید و حتی در سفرهایی که به اروپا داشت محو تماشای شرایط بهتر زندگی انسان اروپایی نشد. می‌گویند زمانی در بادن آلمان، تورگنیف و داستایفسکی با هم ملاقاتی داشتند و بحث به رمان «دود»، جدیدترین اثر تورگنیف کشیده شد. او جایی در این رمان نوشته بود: «اگر روسیه از روی کره‌ی زمین محو شود، هیچ‌گونه زیانی به جایی نخواهد رسید.» متن کامل تک‌نگاری ایوان تورگنیف را در سالروز درگذشت این نویسنده بخوانید. 3⃣1⃣8⃣ @Azadisqart
🔹فهرست: ماندگارترین ترانه‌های محمدعلی بهمنی شاید آسان‌ترین معیار شناخت یک ترانه‌ی ماندگار، زیست ادامه‌دار آن ترانه در حافظه‌ی جمعی مخاطبان موسیقی باشد. ترانه‌ای که بتواند نبض عواطف چند نسل را در دست بگیرد و همگام با موسیقی و البته فراتر و پیشگام‌تر از آن خود را به رخ بکشد. البته گاهی نیز یک غزل آن‌قدر در خود تازگی و ترانگی دارد که تلفیقش با موسیقی به زاده شدن یک غزل‌ترانه می‌انجامد. در این زمینه برخی آثار حسین منزوی، سیمین بهبهانی، قیصر امین‌پور و محمدعلی بهمنی گواه روشنی هستند. همین موضوع سبب می‌شود در آثار اجراشده‌ی محمدعلی بهمنی مرزگذاری‌های میان شعر و ترانه به هم بخورد تا به این بهانه ذهن مخاطب خاص را به بازتعریف و آشتی میان این تعاریف دعوت کند. در این یادداشت ماندگارترین ترانه‌ها و غزل‌ترانه‌های محمدعلی بهمنی در نزدیک به پنجاه سال گذشته را مرور خواهیم کرد. آثار محمدعلی بهمنی علاوه‌بر شکل غزل، در شکل‌هایی چون مثنوی و نیمایی نیز اجرا شده‌اند. لازم به یادآوری است که ‌بیشتر این همکاری‌های موفق با خواننده‌ی فقید معاصر، ناصر عبداللهی شکل گرفته و البته جلوه‌ی تمام و کمال این همکاری موفق را باید در آلبوم پرطرفدار و بی‌تکرارِ «عشق است» مشاهده کرد. متن کامل فهرست بهترین ترانه‌های محمدعلی بهمنی را در پرونده پرتره محمدعلی بهمنی بخوانید‌. 3⃣1⃣9⃣ @azadisqart
🔹گفتگوی مجله میدان آزادی با «محمد سلمانی» درباره شعر و شخصیت محمدعلی بهمنی یافتن چهره‌های متعددی برای مصاحبه درباره زیست اخلاقی و شعری زنده‌یاد بهمنی چندان دشوار نبود اما پیدا کردن شاعری که خود از موسپیدکرده‌های غزل و غزل نو باشد و هم از دوستان نزدیک استادمحمدعلی بهمنی، کار را برای ما سخت کرد. ما کسی را انتخاب کرده بودیم که سخت مصاحبه می‌کند، گزیده گوست و برای گفتگو با او که در مقام استادی است کمی باید دست و دلمان بلرزد؛ کمااینکه در این زمان و در سوگ محمدعلی بهمنی، حال و حوصله‌ی چندان مساعدی برای مصاحبه نداشت اما از آنجا که او خود سروده بود «پاسخ آیینه سنگ نیست» با تمام خستگی به سوالات ما پاسخ داد و توانستیم مختصر اما مغتنم با او به گفتگو بنشینیم. متن کامل این گفتگو را در پرونده‌ پرتره‌ محمدعلی بهمنی بخوانید. 3⃣2️⃣0️⃣ @azadisqart
45.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 در سالروز شهادت امام هشتم و پناه ایرانیان، شما را به تماشای سکانس‌های خاطره‌انگیز سینما و تلویزیون ایران با موضوع سفر به مشهد و زیارت «آستان» امام رضا علیه السلام دعوت می‌کنیم. ویدئو با کیفیت اصلی اینجاست. 3⃣2️⃣1️⃣ @azadisqart
🔹شعر زنده‌یاد برای امام رضا شرمنده‌ام که همت آهو نداشتم شصت‌و‌سه‌سال راه به این سو نداشتم اقرار می‌کنم که من -این های و هوی گنگ- ها داشتم همیشه ولی هو نداشتم جسمی معطر از نفسی گاه داشتم روحی به هیچ رایحه خوشبو نداشتم فانوس بخت گم‌شدگان همیشه‌ام حتی برای دیدن خود سو نداشتم وایا به من که با همه‌ی هم‌زبانی‌ام در خانواده نیز دعاگو نداشتم شعرم صراحتی‌ست دل‌آزار، راستش راهی به این زمانه‌ی نه‌تو نداشتم نیشم همیشه بیشتر از نوش بوده است باور نمی‌کنید که کندو نداشتم؟! می‌شد که بندگی کنم و زندگی کنم اما من اعتقاد به تابو نداشتم «آقا شما که از همه‌کس باخبرترید من جز سری نهاده به زانو نداشتم خوانده و یا نخوانده به پابوس آمدم؟» دیگر سوال دیگری از او نداشتم پرونده‌ پرتره‌ محمدعلی بهمنی 3⃣2️⃣2️⃣ @azadisqart
درون‌مایه‌ی «فرار از زندان» از مضامینی بهره می‌گیرد که باب سلیقه‌ی تماشاگران آمریکایی و جهانی است؛ همان نبرد خیر و شر ازلی و ابدی. مایکل در مقام قهرمانی که قرار است تماشاگر با او هم‌ذات‌پنداری کند ممکن است خودش ماشه را نکشد اما برای نجات برادرش حاضر است هر کاری بکند. موضوع شورش فرد علیه سیستم‌های سلطه‌گر و مبارزه با فساد سازمان‌یافته نیز همیشه برای تماشاگران جذابیت داشته است. مردم دوست دارند از مافیای پشت پرده‌ی قدرت باخبر شوند و قهرمان‌شان موفق شود همه‌ی دست‌های پشت پرده را نابود کند و صلح و عدالت را برقرار سازد. مایکل می‌تواند نماد آمریکا باشد که باید با یک سیستم مخوف قدرت‌گرفته در ساختار دموکراسی آمریکا مبارزه می‌کند. متن قصه به جدال شهروندان با سیستم امنیتی‌قضایی پیچیده و هزارلایه‌ی ایالات متحده می‌پردازد و نقد بسیار صریحی را ارائه می‌دهد که لایه‌های مختلف سیستم را آلوده تصویر می‌کند. اما در نهایت مثل بیشتر فیلم‌ها و سریال‌های آمریکایی کلیت سیستم زیر سؤال نمی‌رود، بلکه جریانی انحرافی افشا می‌شود که باید نابود شود تا دموکراسی مقدس آمریکایی سالم بماند. موضوع تهدید دائمی در جامعه‌ی آمریکا یک مسئله‌ی حیاتی است. متن کامل ریویوی سریال فرار از زندان را در پرونده هزار و یک سریال بخوانید. 3⃣2⃣4⃣ @azadisqart
هوشنگ یا آنطور که در بچگی صدایش می‌کردند، هوشو، سال ۱۳۲۳ در روستای سیرچ به دنیا آمده. جایی از توابع کرمان. کودکی‌اش به اندازه کافی قصه پرغصه است، مادرش را در همان ابتدا از دست می‌دهد، پدرش اختلال روانی داشته و «کاظم دیوونه» صدایش می‌کردند، پدربزرگ و مادربزرگی که سرپرستی او را به عهده گرفته بودند را هم در فاصله کمی از یکدیگر در سال‌های مدرسه ازدست می‌دهد. عموی معلمش چه بسا مهمترین شانس زندگی‌اش بوده، همان کسی که نام هوشنگ را برایش پیشنهاد داده و بعدها هم او را به کرمان می‌برد و در یک مدرسه شبانه‌روزی می‌گذارد. اینکه هوشنگ جوان اول شیفته بازیگری بوده، بعد شروع به نوشتن می‌کند، نوشته‌هایش اولش چندان دیده نمی‌شود، با رادیو همکاری می‌کند و بعد کم‌کم مشهور و معروف می‌شود، مال بخش دوم زندگی‌اش است. برای من نقطه درخشان مرادی کرمانی همان بخش اول است، بخشی آنقدر تلخ و سخت که آن را آن‌طور شیرین و جذاب در کتاب «شما که غریبه نیستید» تعریف می‌کند. عصاره‌ی نوع نگاه مرادی کرمانی به زندگی در همین خودزندگینامه‌ای است که نوشته. او قادر است از واقعیت فاصله بگیرد، آن را از بالا نگاه کند و همزمان که شرح رنج می‌دهد، به آن نیشخند بزند. این سبک یگانه‌ی اوست. متن کامل تک‌نگاری هوشنگ مرادی کرمانی را بخوانید. 3⃣2️⃣5️⃣ @azadisqart
هوشنگ مرادی کرمانی امروز در حالی وارد هشتاد سالگی می‌شود که ۵ سال پیش با انتشار آخرین کتابش، «قاشق چایخوری»، اعلام کرد: «این کتاب آخرین کارم است و بعد از آن می‌خواهم قلم را ببوسم و کنار بگذارم.»   به مناسبت تولد هوشنگ مرادی کرمانی، تمام مطالبی را که درباره‌ی این هنرمند صاحب‌قلم در مجله میدان آزادی منتشر کرده‌ایم در این صفحه برای شما گردآورده‌ایم. تا کنون در شش مطلب به زندگی و آثار هوشنگ مرادی کرمانی پرداخته‌ایم و در ادامه، شما را به مطالعه این مطالب دعوت می‌کنیم: ۱. تک‌نگاری: نگاهی به زندگی و آثار «هوشنگ مرادی کرمانی» ۲. ریویو: نقد و بررسی سریال «قصه‌های مجید»، ساخته «کیومرث پوراحمد» ۳. معلم‌های به‌یادماندنی سینمای ایران: آقا معلم در «خمره» ساخته ابراهیم فروزش   ۴. یک صفحه داستان: از ادبیات کارگری ایران: «بچه‌های قالی‌باف‌خانه»   ۵. کتاب‌های پیشنهادی ادبیات کودک و نوجوان برای خرید از نمایشگاه کتاب ۶. کتاب‌های پیشنهادی برای نوروز از ادبیات ایران و جهان 3⃣2⃣6⃣ @Azadisqart
گر تو مجذوب كجا آباد دنیایی، من اما جذبه‌ای دارم كه دنیا را به اینجا می‌كشانم مجله میدان آزادی در قالب یک نظر سنجی ادبی، دیدگاه شاعران را درباره‌ی زیباترین بیت وی جویا شد. از شعرای حاضر در این نظرسنجی خواسته شد تک‌بیتی که زیباترین سروده‌ی مرحوم بهمنی از نظر ایشان است را انتخاب کنند. معلوم است که انتخاب چند شعر از میان همه‌ی اشعار زنده‌یاد بهمنی به اذعان این شعرا، سخت بود چرا که «در این چمن که ز گل‌های برگزیده پر است/ برای چیدن گل انتخاب لازم نیست» اما آنچه پیش روی شماست، انتخاب شاعرانه‌ی دوستانی است که خود با عالم شعر مانوس‌اند و با نگاهی آگاهانه دست به انتخاب زده‌اند. یک عمر می شد آری در ذره‌ای بگنجم از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم * نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت بیهوده می‌کوشی بمانی مهربان ای دوست در این نظرسنجی شاعرانی چون افسانه شعبان‌نژاد، محمدرضا ترکی، محمدکاظم کاظمی، قربان ولیئی، مصطفی محدثی خراسانی، امید مهدی نژاد، سیدعلی میرافضلی و سید احمد نادمی شرکت کرده‌اند. متن کامل فهرست بهترین بیت‌های محمدعلی بهمنی به انتخاب شاعران را بخوانید. 3⃣2⃣7⃣ @Azadisqart
🔹گفتگوی اختصاصی و منتشرنشده مجله میدان آزادی با استاد محمدعلی بهمنی آیا می‌شود ترانه را از شعر جدا دانست؟ ما کار آزاد و عامیانه‌مان فقط این سوی انقلاب انجام نشده؛ بلکه آن‌سوی انقلاب هم کارهای خوب بسیاری داشته‌ایم. اصلاً کار عامیانه گاهی از کار رسمی ما قوی‌تر است. چون مسائل را درونی‌تر بازگو می‌کند. ما وقتی می‌خواهیم کودکانمان را بزرگ کنیم مگر با کلام رسمی بزرگ می‌کنیم؟ قصه‌ها و شعرها همه عامیانه‌اند و از گذشته هم وجود داشته‌اند. اما چیزی که واقعاً انسان از آن رنج می‌برد این است که این‌ها کار محاوره را از کسانی دریافت می‌کنند که شاعرانگی‌ای نمی‌شناسند؛ اگرنه کسی که شاعر باشد چه محاوره بگوید، چه به زبان معیار و رسمی از نظر زیبایی و مفهوم فرقی نمی‌کند. تازه آن شعر محاوره مثل یک قصه زودتر هم به گوش می‌رود. پس ایراد بر سر این است که شرکت‌ها نباید این کارهای ضعیف و مسخره فعلی را تولید کنند. تازه‌ترین صفحه پرونده میدان آزادی اختصاص پیدا می‌کند به مصاحبه‌ای منتشرنشده با محمدعلی بهمنی، اختصاصا در موضوع ترانه و ترانه‌سرایی. متن کامل گفتگوی منتشر نشده با استاد محمدعلی بهمنی درباره ترانه را بخوانید. 3⃣2⃣8⃣ @azadisqart