در مستند «پرتره» در پاسخ به سوالِ «آقای منزوی کیه؟» میگوید: «آقای منزوی کیه؟ این رو از خود من میپرسی؟ بهتر نبود از دیگران میپرسیدی؟»
مصاحبهگر میگوید: «پرسیدیم. به جواب قانعکنندهای نرسیدیم. نگفتند.» منزوی با لحنی تمامکننده جواب میدهد: «از خود من هم جوابی نخواهید شنید که قانع بشید.»
اما به گواهی مصرعی که بر سنگ مزارش حک شده است، نام او عشق است و به شهادت کلماتش و دوستداران شعرش، عشق قویترین ستون بنایی است که او با کنار هم چیدن استادانهی واژگان بنیان نهاده است؛ بنایی عظیمتر از معابد مشرقزمین. حتی شعرهای سیاسی و اجتماعیاش رنگ اندوهی عاشقانه دارند؛ اندوهی که از عشق به انسان و سرنوشت انسان حکایت میکنند.
ما خویش ندانستیم، بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید، گفتیم که بیداریم!
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست، وقتی همه دیواریم
متن کامل تکنگاری حسین منزوی را بخوانید.
#حسین_منزوی
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات
#شعر
1⃣6⃣0⃣
@azadisqart
شانزدهم اردیبهشت سالروز مرگ حسین منزوی غزلپرداز بزرگ معاصر است. مردی که از اول مهر ۱۳۲۵ تا زمان خداحافظیاش از دنیا، پنجاه و هشت سال عاشقانه و شاعرانه زیست. او در غلیان دوبارهی غزل در روزگاری که عدهای آن را مرده میپنداشتند نقشی پررنگ ایفا کرد؛ با قلمی از تیشه و دفتری از سنگ. شاعری که چون نام خانوادگیاش منزوی زیست اما هرچه زمان میگذرد قدرش آشکارتر میشود.
ای بیتو دل تنگم، بازیچهی توفانها
چشمان تبآلودم، باریکهی بارانها
مجنون بیابانها، افسانهی مهجوری است
لیلای من اینک من: مجنون خیابانها
آویختهی دردم، آمیختهی مردم
تا گم شوم از خود گم، در جمع پریشانها
تا به حال نشنیده بودم کسی مجنون خیابانها باشد. با خودم میگفتم مجنون خیابانها حتماً خیلی مجنونتر از مجنون بیابانهاست. مجنون بیابانها خیالش راحت است که کسی دیوانگیهایش را نمیبیند اما مجنون خیابانها خیلی باید عاشقتر باشد که نگاه آدمهای پشت فرمان و آدمهای پیادهرو از مجنون بودن منصرفش نکند.
متن کامل فهرست ۱۰ غزل از بهترین غزلهای عاشقانههای حسین منزوی را بخوانید.
#حسین_منزوی
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات
#شعر
1⃣6⃣1⃣
@azadisqart
تازگی در غزلهای منزوی تاریخدار نشد و شد یک ویژگی همیشگی و بدون تاریخ مصرف. این تازگی نه با غزلهای «از کهربا و کافور» که از غزلهای «حنجرهی زخمی تغزل» شروع شده بود؛ شعرهایی که در سالهای جوانی شاعر سروده و چاپ شد و منزوی در مقدمهای که در بازنشر این کتاب حدود سی سال بعد نوشته، دربارهی چند غزلِ افزوده بر آن، گفته است که اینها پارههایی از جوانی مرا با خود حفظ کردهاند و من امروز جوانی خودم را بسیار دوست میدارم و یادگارهایش را نیز هم.
هیچ دورخیزی نکرده بودم برای اینکه یک شعر جدید بنویسم؛ یک غزلی که تازه باشد و مثلاً ربطی به غزلهای گذشتگان نداشته باشد؛ اصلاً چنین چیزی در ذهنم نبود. اگر در این غزل یک تازگی هست که هست، به نظرم در دو سه عامل میتوان این را جستوجو کرد: یکی اینکه احتمالاً ذهنیت من یک عنصر تجددطلب و تازهجو بود یا حداقل چنین چیزی در ذهنیت من بود. دوم اینکه...
متن کامل غزلهای منزوی؛ تازگی نگاه؛ تازگی کلام را بخوانید.
#حسین_منزوی
#مجله_میدان_آزادی
#ادبیات
#شعر
3⃣5⃣4⃣
@azadisqarr