✍️ سردبیر:
برخلاف برخی از همسنگران که این روزها علیه تدریس زبان محلی قلمفرسایی میکنند، لازم است متذکر شوم که اصلاً درباره قانون اساسی کشور نباید تخطی کرد، به نظرم بهجای هجوم به اصل موضوع باید دنبال راهکاری برای اجرای آن با کمترین هزینه بود و جلوی حاشیهسازی دشمنان این مرز و بوم را باید گرفت.
🔹 اتفاقاً ما معتقدیم، در مورد اینکه در مدارس ما علیرغم فارسی بودن کتابها معلمان به زبانهای محلی آن کتب را تدریس میکنند، نهتنها بد نیست بلکه پاسخ محکمی به دشمنان و پانترکیستهاست...
🔹 ما اگر بخواهیم تصویب نشدن تدریس زبانهای محلی را در کشور توجیه کنیم، همان مسئله اولویتسنجی و بودجه و مشکلات اقتصادی کافیست. و الا اصل موضوع که اجرای قانون اساسی کشور، لازمالاجراست. و در این مورد نباید نه حاشیهسازی کرد و نه حمله به قانون که طرح خود این رفتار، بازکردن راهی برای هنجارشکنیهای آتی خواهد بود.
🔹 افراط و تفریط در هیچ امری پسندیده نیست، تأمل کنیم که این قانون اساسی خیلی دقیق و حسابشده است و نباید دستاویز هجوم و سلایق افراد قرار بگیرد.
🔹 و اما در مورد شعرخوانی پزشکیان نیز نظر بنده خلاف برخی از دوستان بود و آن را عادی میدانستم و اتفاقاً فردی را که به او تذکر داد را مسئول حاشیههای بوجود آمده میدانستم...
جمهوری اسلامی ایران دست افراد را برای شعرخوانی به هر زبان محلی و قومی آزاد گذاشته است و اگر هم قرار است از پزشکیان انتقادی بشود، رعایت انصاف لازم است. (بنده خودم یکی از منتقدین دولت کنونی هستم ولی رعایت انصاف را حتی در مورد دشمن لازم و ضروری میدانم و این را نگرش مکتب اسلامی و ایرانی خود میدانم...)
🔹 در این موارد خاص، همان اندازه که با پانترکیسم مخالفم با این افراد حاشیهساز نیز مخالف هستم...
🔹 ما باید مواظب از دست رفتن هویت ایرانی ملت آذربایجان (چه آذربایجان آنسوی مرز یا آران و چه آذربایجان داخل کشور) باشیم و این امر با خطکشی و تاخت و تاز میسر نخواهد شد، همدلی و برادری خود را باید در میدان عمل به اثبات برسانیم...
خیلیها عاشق مکتب ما هستند، عاشق تمدن ما هستند، امیدشان را به یأس مبدل نسازیم...
🔹 و سخن آخر اینکه در همه مسائل شتابزده قلمفرسایی نکنیم و تأمل داشته باشیم...
....
پس سخن کوتاه باید والسلام
©️ #سردبیر_سایت_ضیاءالصالحین
┘◄🌐| سایت | بله | تلگرام | ایتا |
🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
🚨 ما با ادبیات اقوام مخالف نیستیم؛ با پانترکیسم مخالفیم
✍️ #رضا_شیبانی
🔻 با آموزش زبان استانبولی به فرزندان آذربایجان لای زرورق "زبان مادری" مخالفیم. با قالب کردن تحریفات باکو به فرزندان تبریز و اردبیل مخالفیم.
🔹 کسانی که اعضای ستادشان پرچم باکو به سینه میزنند و در اربعین زیر پرچم شورای کشورهای ترک مینشینند صلاحیت سخن گفتن از زبان مادری برای آذربایجان را ندارند. ما جلوی این انحراف و نفاق میایستیم و ترسی از افترا زنی اوباش و مزدوران این جریان نداریم.
🔹 ترکی آذربایجان یک میراث ایرانی و شیعی ست. این ترکی با هلال ترکیه و پرچم ضلالت باکو جمع نمیشود. پشت طرحی که آقایان به مجلس بردهاند زبان مادری آذربایجان نیست. یا بیدانشی امثال آقای منادیست که فرق ترکی ترکمنستان و استانبول و... را با ترکی آذربایجان نمیدانند. یا نفاق پانترک....هاییست که اتفاقاْ با تعمد میخواهند پای فرهنگ تحریف شده در باکو و استانبول را به اسم زبان مادری به مدارس ایران باز کنند.. همانطور که پای پانترکیسم را به استادیومهای فوتبال باز کردند....
یک عده هم از زبان مادری میخواهند استخوان لای زخم و کار و کاسبی رأی برای خود بسازند.
🔹 اگر اصل ۱۵ قانون اساسیست نیاز به طرح و لایحه ندارد. مگر قانون اساسی را به رأی دوباره میگذارند؟؟
شما اگر راست میگویید که دنبال آموزش ادبیات اقوام هستید، بیایید شعر ترکی" ۱۷ شهر ایرانی قفقاز" از شهریار را با ترجمه فارسی در کتابهای ادبیات همان دوره ابتدایی بگذارید. مملکت را هم تقسیمبندی نکنید. همه مردم ایران آن شعر را بخوانند. بر پدر هر کسی لعنت که مخالفت کند.
🔹 ...اما شما این کار را نمیکنید. چون بحثتان زبان مادری نیست. بحثتان دلبری با وطنفروشانیست که دل در گروی باکو و استانبول دارند. این کار را نمیکنید. چون روابط خاویاریتان با ولینعمتهای اقتصادیتان در آن سوی ارس به هم میخورد.
شما میخواهید به اسم زبان مادری پانترکیسم را در مغز کودکان ایرانی فرو کنید.... همانطور که به اسم اربعین پرچم باکو در مراسم اربعین میچرخانید و زیر پرچم شورای کشورهای ترک مینشینید. بیتعارف؛ شما منافقید.
💬 سردبیر:
برخی دوستان پانترکیسم را تقسیمبندی میکنند و قید «الله» را میزنند که به نظرم «پان»ها هیچ نسبتی با «الله» ندارند حتی اگر نمازشبخوان هم باشند و لذا این قید را صحیح نمیدانم.
©️ #سردبیر_سایت_ضیاءالصالحین
┘◄🌐| سایت | بله | تلگرام | ایتا |
🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
هدایت شده از نگار
34.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬حرف اصلی بیانات عصر امروز رهبر انقلاب در محفل انس با قرآن کریم در اولین روز از ماه مبارک رمضان. ۱۴۰۳/۱۲/۱۲
📲 @resane_negar
هدایت شده از حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی مدظله العالی
◼️دکتر محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی با ارسال پیامی ارتحال اخوی مرجع عالیقدر، حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی (مدظله العالی) را تسلیت گفت.
✍️متن پیام ایشان بدین شرح است:
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴾
محضر گرامی مرجع عالیقدر؛ حضرت آیتاللهالعظمی حاج شیخ حسین نوری همدانی (دامتتوفیقاته)
درگذشت اخوی بزرگوارتان، روحانی فاضل حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ رضا نوری همدانی موجب تأسف و تأثر گردید.
ضمن عرض تسلیت به جناب مستطاب عالی، بیت معزز، خاندان مکرم و سایر بستگان، برای آن عالم جلیلالقدر که عمر خویش را در نشر و ترویج معارف دینی و شعائر اهلبیت علیهالسلام صرف نمودند، علو درجات و رحمت واسعه الهی و برای بازماندگان صبر و اجر از درگاه خداوند متعال مسألت مینمایم.
محمدباقر قالیباف
رئیس مجلس شورای اسلامی
#تسلیت
#نوری_همدانی
https://eitaa.com/noorihamedani
هدایت شده از حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی مدظله العالی
🏴 پیام تسلیت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی «دامت برکاته» به مناسبت ارتحال حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ رضا نوری همدانی (رحمت الله علیه)
✍️متن پیام معظم له به شرح زیر است:
بسمه تعالی
حضور محترم حضرت آیت الله نوری همدانی «دامت توفیقاته»
با اهداء سلام و تحیت؛
خبر رحلت اخوی گرانقدرتان جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ رضا نوری همدانی موجب تأسف و تأثر گردید.
سالها خدمت در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و سربازی حضرت ولیعصر (اروحنا له الفداه) ذخیره یوم المعاد وی خواهد بود انشاء الله.
اینجانب این ضایعه مؤلمه را به جناب عالی و دیگر وابستگان و علاقهمندان تسلیت عرض نموده، علو درجات ایشان و صبر و اجر بازماندگان را از درگاه خداوند متعال مسألت دارم.
والسلام علیکم و رحمة الله
قم ـ ناصر مکارم شیرازی
۱۴۰۳/۱۲/۱۲
#تسلیت
#نوری_همدانی
https://eitaa.com/noorihamedani
هدایت شده از موکب و حسینیه قشقایی ها در کربلا عمود۸۲۲
🌙رمضان المبارک ۱۴۴۶
🔰مشارکت در تهیه و توریع توزیع بسته های معیشتی در سفره مهربانی قشقایی های ایران
💳شماره کارت
۶۰۳۷۹۹۱۸۷۴۵۵۵۵۶۲
♨️بانک ملی به نام یحیی پروین
#سفرهمهربانیقشقاییها
#نوحهترکیقشقایی
#شعرترکیقشقایی
#تبلیغعشایری
#موکبقشقاییهایایران
🙏 اطلاع و مشارکت در برنامه های موکب فقط با عضویت در کانال موکب و حسینیه قشقایی ها در کربلا
https://eitaa.com/QASHQAImokeb
هدایت شده از کانون بیت القرآن و العترت بناب
🌺#ویژه_برنامه_ماه_مبارک_رمضان🌺
🍃✨#رمضان_ماه_بهار_قرآن✨🍃
🔰برنامه های قرآنی «کانون فرهنگی بیت القرآن و العترت شهرستان بناب»، ایام ماه مبارک رمضان به شرح زیر میباشد:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♨️#محفل_جزء_خوانی_قرآن_کریم «با حضور قاریان ممتاز شهرستان»
🗓زمان: همه روزه بعد از نماز ظهر و عصر
🕌مکان: مصلی اعظم شهرستان بناب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♨️#دوره_انسان_شناسی_در_قرآن_کریم «ویژه نوجوانان و جوانان پسر و دختر»
🗓زمان: همه روزه از اول تا پایان ماه مبارک رمضان، ساعت 16 الی 18
🕌مکان: کانون فرهنگی بیت القرآن و العترت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♨️#محافل_انس_با_قرآن_کریم «با حضور قاریان و حافظان ممتاز شهرستان بناب» و اجرای گروه تواشیح بیّنات بناب
🗓زمان: بعد از نماز مغرب و عشاء
🕌مکان: مساجد سطح شهر و روستاها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📍ویژه برادران و خواهران📍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅کانون بیت القرآن والعترت بناب
🆔@bonabquran
هدایت شده از سرداران شهید باکری
*روزی که....*
گردان حرّ از لشکر ۳۱ عاشورا به فرماندهی شهید حسن زنده دل سازماندهی شد
در ادامه عملیات والفجر۸، شبی که قرار بود سیل بند دوم بعد از کارخانه نمکِ فاو، توسط این گردان فتح بشود، حدود ساعت یازده شب، گردان، داخل کارخانه مستقر شد و شهید زنده دل، برای گردان صحبت کوتاهی کرد و مضمون و خلاصه آن این بود که:
*اطاعت از فرمانده، اطاعت از امام است، گوش به فرمانِ فرماندهانتان باشید و طبق نقشهای که قبلا توضیح داده شده، به لطف خدا دو سه ساعت دیگر، عملیات را شروع میکنیم لذا در این مدت خوب استراحت کنید.*
حدود ساعت یک بامداد مورخ دوازدهم اسفند۱۳۶۴ آرام آرام حرکت کرده و در سینهیِ سیل بند اول، به صف و مستقر شدیم.
حدّ فاصلِ بینِ سیل بند اول تا سیل بند دوم(هدف عملیات) شاید حدود سیصد، چهارصد متر فاصله داشتیم و این فاصله، دریاچهیِ نمک و شورزاری به عمق سی، چهل، سانتیمتر بود.
دستور حمله صادر شد.
بی سرو صدا وارد دریاچه شدیم و نفرات گروهانها، پشت سر نفر اولِ تیمها و دستهها، پخش شده و آرام آرام حرکت کردیم (طبق دستور فرمانده).
اما در همان ابتدای عملیات، تعدادی از دوستان ناخود آگاه ندای الله اکبر سردادند و لذا بعثیها با خبر شده و با دو تیربار از دو طرف، تقریبًا به فاصله دویست، سیصد متر با گلوله های رسّام تیر اندازی کردند رسّام ها از فاصله بسیار نزدیک و کنار گوش هامون رد میشدند و ما فقط با کلاش و گاها با آرپیچی هفت به طرف سنگرهای آنها تیر اندازی نموده وبه حرکت و حمله میدادیم، ولی برخی از گلوله به رزمندگان اصابت میکرد ، تعدادی هم زخمی شدند.
هیچ گاه فراموش نمیکنم، یکی از این گلوله های رسّام به گردن شهید عبدالرحمــن خدابخشی که فرماندهی گروهان ما را بر عهده داشت ، اصابت کرد و صدا زد: یا صاحب الزمان! و افتاد
روحش شاد.
البته تیربار هم داشتیم اما تیر اندازی با تیربار داخل دریاچه نمک و شور زار عملی نبود.
اگر این ماموریّت به کماندوها و چریکهای دوره دیده یِ ارتشهای جهان داده میشد احتمالاحتی یک قدم نمیتوانستد حرکت کنند.
اما به حول و قوهیِ الهی و به برکت خون همین شهدا توانستیم به سیل بند مورد نظر برسیم و حتی با مهمّات جا مانده یِ خودشان تا طلوع آفتاب به نبرد ادامه داده و مقاومت کنیم و دوام بیاوریم.
آرپی چی، نارنجک، تیربار، هر چه داشتیم به کار گرفتیم.
چیزی که عذابم میداد صدای ناله های زخمیهای داخل نمک زار بود که هنوز هم که هنوز است در گوشم مانده است و تا عمر دارم عذابم میدهد.
آیا نمک، با زخم سازگاری دارد؟! آن هم زخم گلوله و خونپاره!
گفتن این نکته برایم تلخ است ولی ناگفته نماند تعدادی، شب عملیات منصرف شده برگشته بودند.
تعدادی زخمی شده و نتوانستند ادامه بدهند و تعدادی مثل :
شهید رحمن خدابخشی،
شهید مرتضی صالح نیا
شهید ابراهیم کریمی
شهید محمد محمد حسنلو
شهید ولی الله عدالت فر
شهید کمال حاج آقارضالو
شهید بایرامعلی نقیلو
شهید عبدالرضا حیدر پور
و. . . . . . .
به لقاءالله پیوستند و آسمانی شدند
بعد از نماز صبح، از یک گروهان، پنج نفر مانده بودیم بدون هیچ پشتیبانیِ پیش بینی شده.
برادر جعفر طجرلو کنارم بود و محمد افشائی برایم خشابِ نصفهیِ شهداء و خشابِ بعثیهای به درک واصل شده را می آورد، برادر محبوب زارع و برادر حسین اشرفی هم زخمی بودند.
تاریکی شب روبه زوال بود و آفتاب روز دوازدهم اسفند۱۳۶۴ قصد طلوع کردن داشت، که خُمپاره شصتی بی سرو صدا، کنارِ پای برادر طجرلو افتاد و پایش شدیدًا زخمی شد و زخمش را بستم.
بنوعی تیراندازی میکردیم که بعثیها تصور کنند تعدادِ ما بیش از چهل، پنجاه نفر باشد . لذا جرأت نمیکردن جلو بیایند، و هر موقع هم بلندمیشدند که به طرف ما بیایند، ده، پانزده نفری بلند میشدند و بنده از این پنج نفر باز مانده یِ گروهانِیک، رزمندهیِ سالم بودم و سنگر گرفته و با کلاشینکف و به برکت آیهیِ شریفهیِ"وَمَا رَمَیتُ اِذ رَمَیتُ" بسوی آنها تیر اندازی میکردم . یک نفرشان را که میزدم ببخشید صدای الاغ میدادند و می افتادند و به درک واصل می شدند و بقیه، عقب میکشیدند، در لحظات آخر، دیگر نصف خشاب گلوله داشتم
به برادر طجرلو که فرمانده دسته ما بود گفتم الان چکار کنیم با لحن بسیار آرامبخش گفت: *مقاومت دیگر فایده ندارد چون حتی یک وجب از سیل بند را نمیتوانیم تا شب نگه داریم، من زخمی هستم بلند میشوم، اگه مرا زدند تو هم نصف خشاب باقی مانده رو خالی کن و اگه مرا اسیر گرفتند شماهم تسلیم بشوید.*
آخرین کلام شهید طجرلو همین بود
و داشتیم سخت ترین تصمیم رو میگرفتیم
هر چه به طلوع آفتاب نزدیک میشدیم هم، مهمّات رو به اتمام بود و هم اینکه رسیدنِ نیروی کمکی ناممکن.
و تنها چیزی که به ذهنمان خطور نمیکرد اسارت بود، که به گزینه های احتمالیِ فرجام شرکت در دفاع مقدس، اضافه میشد.
آفتاب داشت طلوع می کرد و
هدایت شده از سرداران شهید باکری
بعثیها نزدیک شدند، جعفر بلند شد و با سر و صدای عجیب و غریب که آن روز نمیفهمیدیم چه میگفتند، جعفر را گرفتند و دستهایش را بستند.
این شد که ما هم اسلحه های خالی را جلو بعثیها انداختیم و تسلیم شدیم.
با ایما و اشاره، ما را به ستون یک حرکت دادند و من نفر جلو ستون بودم در حالی که حرکت میکردیم و هنوز چشمهایمون را نبسته بودند هر از گاهی به عقب نگاه میکردم، افشائی و زارع و اشرفی را میدیدم ولی از برادر طجرلو خبری نبود وتا آخرین روز اسارت هر موقع این خاطره را با دوستان، مرور میکردیم و هر گاه اسیر جدیدی می آوردند همه، دنبال برادر طجرلو بودیم تا اینکه بعد از آزادی متوجه شدیم که ایشان همان روز به شهادت رسیده بود.
خدا میداند به دلیل زخمی بودنش و مشکل انتقال به عقبه، تیر خلاص زده بودند یا هر احتمال دیگر، الله اعلم.
تاعمر داریم یادش را گرامی میداریم
از اینکه شما و احیانًا اگر در هر مقطع زمانی، از خانوادهیِ ایشان، با خواندن این خاطره آزرده خاطر شوند عذر خواهی میکنم.
راوی آزاده دلاور مختار یکانی
سلام علیکم:
شعله:آلاز
آلازلانئپ یعنی شعله گرفته است،معمولا به ریش و مو اطلاق میشود.
سلام علیکم:
تایلار:
دیرقالار:حیوانات
توغای:ببر
تونقا:بچه ببر
قافلان:پلنگ
قوفلا:بچه پلنگ
یاغان:فیل،در برخی مقالات موجود است
یاغو:بچه فیل
دَوَه:شتر
بوغور:شتر جوان،این خیلی معروفه.
دایلاق:بچه شتر
ارسلان:شیر
اَرسئل:بچه شیر
داوار:گوسفند
قوزو:بچه گوسفند
جیران:آهو
جویور:بچه آهو
اِینئک:گاو
بیزو:گوساله
گِچئ:بز
اولاق:بچه بز