eitaa logo
- از سرنوشت -
1.5هزار دنبال‌کننده
745 عکس
57 ویدیو
0 فایل
[ وایب؟ کلاسیک؛ ] « اینجا؟ بوی بهارنارنج شیراز. » ″ سخت نگیر، قهوه‌ت رو بنوش. ″ | کپی؟ فور زیباتره.‌ | { تولد : ¹⁴⁰²,⁰⁴,¹¹ } 'گاه در رگ یک حرف، خیمه باید زد‌.'
مشاهده در ایتا
دانلود
تناقض فقط اونجا که حواسِ به تو پرتم به تو جمعِ!@AzzSarNevesht
‏تا میام از تو بنویسم چشام میشه انبار پیاز@AzzSarNevesht
به جای آهنگ بی‌کلام، آغوش بی‌کلام میخوام. 『 @AzzSarNevesht
بگیر بخواب، رسیدیم بیدارت میکنم.@AzzSarNevesht
اگر ما همزمان یه آهنگ رو گوش بدیم چی؟@AzzSarNevesht
«‏در آغوشم بگیر، بدون آنکه بخواهی اندوهم را برایت توضیح بدهم.»@AzzSarNevesht
آقای صائب تبریزی، واقعاً اینجوریه که شما میگی؟! «آرامش است عاقبتِ تمامِ اضطراب‌ها»؟! پس تمامِ اون شب‌هایی ‌که نخوابیدیم، فکر کردیم، لِه شدیم، نابود شدیم و صبح یه آدمِ دیگه شده بودیم چی؟! اون آرامش دیگه چه لذتی داره؟!@AzzSarNevesht
در اتاقی که به اندازهٔ یک تنهائیست دل من که به اندازهٔ یک عشقست به بهانه‌های سادهٔ خوشبختی خود می نگرد به زوال زیبای گل‌ها در گلدان به نهالی که تو در باغچهٔ خانه‌مان کاشته‌ای و به آواز قناری‌هاکه به اندازهٔ یک پنجره می خوانند. فروغ‌فرخزاد.@AzzSarNevesht
- از سرنوشت -
در اتاقی که به اندازهٔ یک تنهائیست دل من که به اندازهٔ یک عشقست به بهانه‌های سادهٔ خوشبختی خود می نگ
و چمدانی را که به اندازه‌ی پیراهن تنهایی من جا دارد ، بردارم ، و به سمتی بروم... سهراب‌سپهری.@AzzSarNevesht
«بعد از تو!؟ جالب است! بعد از تو دیگر هیچ چیز باقی نمی‌ماند.»@AzzSarNevesht
When the big bang happened, all the atoms in the universe, they were all smashed together into one little dot that exploded outward. So, my atoms and your atoms were certainly together then, and, who knows, probably smashed together several times in the last 13.7 billion years.  So, my atoms have known your atoms, and they've always known your atoms. My atoms have always loved your atoms. — I origins@AzzSarNevesht
ولی خب اونایی که با هیولای درونیم کنار امدن یه جور دیگه برام خاص و مهمن که حتی خودشونم نمیتونن تصور بکنن…!@AzzSarNevesht
بعضیام هستن که حتی یک قدمم تو زندگی برات بر نداشتن ولی توقع دارن براشون صد قدم برداری...@AzzSarNevesht
آدم های قوی انسان های عجیبین، مثلا دلداری دادن و آروم کردنشون کار هرکسی نیست، اونا میتونن ساعت ها لبخند بزنن، بگن و بخندونن و شاد به نظر برسن، ولی هیچکس حتی متوجه غمی که تو دلشونه نشه.@AzzSarNevesht
حال که من منتظر مانده‌ام، تو پای آمدن نداری دورت بگردم؟@AzzSarNevesht
مثلا بتونی ساعت ها لبخند بزنی و شاد باشی، بگی بخندی،بخندونی ولی هیچکس حتی متوجه غمی که تو دلته نباشه...! آره این منم، یه آدم عجیب، یه آدمی که هنوز درست کشف نشده،یابهتره بگم هیچکس هیچ تلاشی برای کشف کردنم انجام نداده.. همیشه منو مثل یه ابر تصور کردن،چون براشون خیلی آسون تر بود، اینکه تو ذهنشون ازم شکل های مختلفی درست کنن خیلی بهتره تا بخوان منو بشناسن برای همین ترجیح میدن قضاوتم کنن تا منو به درستی کشف کنن‌‌ اره من دقیقا همون کافه خالی از مشتری وسط شلوغ ترین نقطه این شهرم.. همونقدر عجیب،همونقدر غیر قابل درک...@AzzSarNevesht
یه بزرگی میگفت: هوا که سرد میشه درخت هایی که سایه میندازن فراموش میشن!@AzzSarNevesht
شایدم دلیل تغییر رفتار ناگهانی آدما اینه که یا به چیزی که ازت میخواستن رسیدن یا مطمئن شدن دیگه نمیرسن.@AzzSarNevesht
هیچکس اندوهی را از دلم در نیاورد،من همیشه تک و تنها،در گوشه کناری همه را بخشیدم.@AzzSarNevesht
من از سلاله ى درختانم تنفس هواى مانده ملولم مى كند پرنده اى كه مرده بود به من پند داد كه پرواز را بخاطر بسپارم. فروغ‌فرخزاد .@AzzSarNevesht
تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی تو نه بر آنی که منم من نه بر آنم که تویی - مولانا@AzzSarNevesht
تو از یاد من نرفتی، اورثینک شدی رفتی توی مغزم، غم شدی لابلای نوشته هام، دود شدی رفتی تو ریم. درد شدی نشستی روی قلبم و چشمام. شک شدی رفتی توی وجودم. تنهایی ای شدی که هیچوقت منو تنها نمی‌ذاشت. ولی در نهایت، تو درس شدی برای زندگی من. اعتماد به نفسی که الان دارم، جوری که قدر خودمو می‌دونم، جوری که به بقیه راحت اعتماد نمی‌کنم، جوری که برای خودمو ایندم تلاش می‌کنم، جوری که به خودم میرسم. جوری که یاد گرفتم از پس غم و درد و افسردگی و تنهایی بربیام. همشو مدیون توام. مرسی که بودی. مرسی که با رنج موجب شکفتن من شدی.@AzzSarNevesht
﮼جان‌ببر‌آنجا‌که‌دل‌برده‌ای.@AzzSarNevesht
اگر زنده ماندی و یک روزی بی من در خانه‌ات چای خوردی، برای کودکت تعریف کن که این‌ روزها چقدر امیدوار ماندن بزرگ و دشوار بود.@AzzSarNevesht
از «دست‌‌هات» که می‌نویسم، واژه‌ها از ناتوانی گریه سر می‌دهند.@AzzSarNevesht
ناگهان حس کردم که من به هیچ وجه از مکنونات قلب او خبر نداشتم و هیچ رابطه ای بین ما وجود ندارد. - هدایت@AzzSarNevesht
امید می‌تونست پناه‌گاه خیلی‌ها باشه، مثل کسایی که حقشونو از زندگی نگرفتن.@AzzSarNevesht
از لحاظ روحی توی این سکانسه بین راس و ریچلم. از لحاظ روحی راس توی این سکانسم. I don't get a goodbye?! - What? Everyone gets a goodbye but me? What have I got to do to get a goodbye, huh? Be best friends with you? Uh, go out with you? have a baby with you? Oh wait a minute,wait a minute,I did all those things! - Ross.. Oh no, maybe it's me, I'm just not giving you enough credit. Uh, I mean it is difficult to say goodbye to 5 people. Uh, goodbye,goodbye,goodbye, goodbye, good ...(makes choking noises) It's physically impossible! You know what? After all we've been through, I can't believe this is how you want to leave things between us.@AzzSarNevesht
من ممکنه ساکت باشم ،اما چیز های زیادی توی ذهنم دارم.@AzzSarNevesht
«در هر وداعی، اندکی مرگ هست در هر وصالی، انبوهی فراق.»@AzzSarNevesht