میتوانم بگویم من هرگز تمام و کمال خوشحال نبودهام. همیشه غم ناشناسی در انتهای شادیهای من تهنشین شدهاست.
عزیزمن، نمیدانی ابرِ سیاهه افکار و اضطراب چگونه روحم را درهم میفشارند و با چه شدتی مرا به سمت نابودی میکشانند.
چه کردهام من با خودم،که حتی برای مردنم هم پیش از خودم به عزیزانم فکر میکنم.