✨🌱✨
#ناحله
#پارت_18
یک دو سه نشد که ماشین از جاش کنده شد .
پشت چشمم و نازک کردم و رفتم سمت سالن.
اه اه اه
اخه چرا این پسره غیر عادیه؟
چرا انقد رفتارش رو من تاثیر داره ؟
چرا
کل تایمِ کلاسارو با همین افکار گذروندم .
چقدر دلم برای ریحانه میسوخت .
دختر تک و تنها بیچاره
داداششم که ، باید خداروشکر کرد تا حالا نکشتش .
دلم میخواست تو زندگیشون فضولی کنم.
نمیدونم چرا ولی یه جورایی جذاب بود برام .
تو همین افکار بودم که زنگ مدرسه خورد .
وسایلامو مثه هیولا ریختم تو کیفو سمت حیاط حمله ور شدم .
با دیدن سرویسم رفتم سمتش و سوار ماشینش شدم .
____
مشغول تستای ادبیات بودم که صدای قارو قور شکمم منو سمت اشپزخونه کشید .
به محض ورود به اشپزخونه با خنده ی کش دار مامانم مواجه شدم
+دختر چقد درس میخونی نترکی یه وقت ؟
_الان این تیکه بود یا ...؟
+تیکه چیه ؟؟بیا بریم بازار یه خورده لباس بخریم.نزدیک عیده ها .
_مامااااانننن!!! عید دیگه چه صیغه ایهه؟؟
مگه من نگفتم اسم اینکارا رو الان پیش من نیار.
من الان درگیر درساممم. درسسسسااااامممم
+اه فاطمه دیگه شورشو در اوردیا .
بسه دیگه دختر.
خودتو نابود کردی .
من نمیزارم مصطفی رو به خاطر ....
دستمو گذاشتم رو بینیم و به معنای سکوت نچ نچ کردم و نزاشتم ادامه بده.
_مامان من حرفمو گفتم .
بین من و مصطفی هیچ حسی نیست
حداقل از طرف من.
من جز به چشم برادری بهش نگاه نکردم .
این مسئله از نظر من تموم شدست .
خواهش میکنم دیگه حرف نزنیم راجبش .
اینو گفتمو رفتم سمت اتاقم .
وای من واقعا بین این همه فشار باید چیکار کنم. وای !
تلفن خونه رو تو راه اتاقم برداشتم و شماره ی ریحانه رو گرفتم .
یه دور زنگ زدم جواب نداد .
برا بار دوم گرفتم شماره رو . منتظر شنیدن صدای ریحانه بودم که با شنیدن صدای مردونه ترسیدم و تلفنو قطع کردم.
ینی اشتباه گرفتم شماره رو؟
دوباره از رو گوشیم شماره رو خوندمو گرفتم .
بعدِ سه تا بوق تلفن برداشته شد .
دوباره صدا مردونه هه بود .
+سلام
با شنیدن صدای محمد دستپاچه شدم . نمیدونستم باید چی بگم. به خودم فشار اوردم تا نطقم باز شه .با عجله گفتم :
_الو بفرمایین ؟!
دیگه صدایی نشنیدم .
فک کنم بدبخت کف اسفالت پودر شد
کم مونده بود از سوتی ای ک دادم پشت تلفن اشکم در اد.
بلند گفتم
_دوست ریحان جونم . ممنون میشم گوشیشو بهش پس بدین و تلفن دیگران و جواب ندین !!!
اینو گفتمو دوباره تلفنو قطع کردم
از حرص دلم میخواست مشت بزنم به دیوار .
چند بار فاصله ی بین دستشویی و اتاقمو طی کردم که موبایلم زنگ خورد
شماره ناشناس بود . برداشتم .
جواب ندادم تا ببینم کیه که صدای ریحانه و شنیدم .
+الو سلام . فاطمه جان !
بعد از اینکه مطمئن شدم صدای ریحانه است شروع کردم به حرف زدن
_سلام عزیزم . چیشد ؟ بابات حالش خوبه ؟
چرا خودت تلفنتو جواب نمیدی ؟
+خوبه فعلا بهتره.ببخشید دیگه حسابی شرمندت شدم .
شماره خونتونو نداشتم .
بعد داداشمم ک ....
سکوت کرد .
رفتم جلو اینه و تو اینه برا خودم چش غره رفتم .
ادامه داد .
+داداشمم که نمیزاره به شماره نا آشنا جواب بدم .
سعی کردم در کمال خونسردی باهاش حرف بزنم
_خب ان شالله که حال پدرتون زودتر خوب میشه .
زنگ زده بودم حالشونو بپرسم .
راستی ریحانه جان ! جزوه رو فرستادم برات .
+دستت درد نکنع فاطمه.
ممنون بابت محبتت . لطف کردی .
_خواهش میکنم . خب دیگه مزاحمت نمیشم . فعلا خدانگهدار
+خداحافظ.
سریع تلفنو قطع کردم و پریدم رو تخت ...
نويسندگان: فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور
- رمان برای شما:)
🪴|#رمان
▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃
@BABONAH💕🌱
سمتِ دلتنگیِ ما
چند قدم راهی نیست..
حالِ ما خوب
فقط، طاقتمان طاق..!
@BABONAH🌱💕
« وَ لا ينكَشِفُ مِنها إلّا ما كَشَفْتَ »
و هیچ اندوهی
برطرف نشود
مگر تو
آن را از دل برانی..!
'ربّی:)'
@BABONAH🌱💕
_@BABONAH🌱💕
و همه ى چشم هايى که تو را میبینند
کاش چشـم هاى من بودند...
@BABONAH🌱💕
چشمهایت
پر از عاشقانههای پاییز است؛
نگاهم که میکنی
خشکم میزند
زرد میشوم...میریزم🍂
علیرضا_اسفندیاری
@BABONAH🌱💕
Taher Ghoreishi - Porteghale Man (320).mp3
9.41M
دلم تنگه پرتقالِ من:)🍊
@BABONAH🌱💕
دسـتم نمیرسد که در آغـوش گیرمت
ای ماه با که دست در آغوش میکنی؟
هوشنگ_ابتهاج
@BABONAH🌱💕
رفقا.. ۱۹۰ تایی بشیم؟😁❤️
#فوووررر
جهت ارسال تگ:
@simple_87
سورپرایز داریمااا🙈🌸
حال بحران زده ام ، معجزه میخواهد
و بس ..💛
@BABONAH🌱💕
#بکگراند🦩⃟⿻
@BABONAH🌱💕
آنچه که هیچ چارهای نباشد باید
از یاد برد . .🌱
@BABONAH🌱💕
🌸🌷
@BABONAH🌱💕
«هُوَالَّذِ؎أَنْزَلَالسَّكِينَةَفِۍقُلُوبِالْمُؤْمِنِينَ
«اۅستکَسۍڪهآرٰامِشرٰادَر،دِلھٰاۍ مۅمنٰاننٰازلڪَرد»🤍-!
@BABONAH🌱💕
#پروفایل_دخترون🦋
@BABONAH🌱💕
#پروفایل_دخترونه🦋
@BABONAH🌱💕
#پروفایل_دخترونه🦋
@BABONAH🌱💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و توفیق شد در #محفل_اشک آقا امام رضا؏ شرکت کنیم ...❤️🩹🥲
#روزمرگی
#کپی_ممنوع🙅♀
🌱|@BABONAH🌱💕