شرایط بگونه ای است که سیبل خوبی خواهد شد برای همه. کتک خور روحانی می شود. به احتمال بالای ۹۹ درصد ردصلاحیت می شود. اما همین مقدار که آمده از ته مانده اعتبار و شخصیتش کاسته شد. مثل بایدن پیر و خسته نشان داد. شاید بیش از اندازه به هوش و تدبیر مارمولک ببخشید جواد آذری جهرمی اعتماد کرده است. با طناب او به چاه عمیقی خواهد رفت که روحانی نرفت!
❌️این سند هم در فضای مجازی چند روزی هست که در حال انتشار است. صحت یا عدم صحت آن را نمی توانیم تایید کنیم. اما موارد داخل نامه بسیار صریح و جالب است و اگر نامه صحیح باشد و جعلی نباشد به نظر می رسد جناب اردشیره باید با اسنپ به منزل برگردند! و اسحاق خان جهانگیر شاه هم که نماینده پوششش وپوشالی اصلاح طلبان است سودای معاونت اقای لاریجانی را دارد که میتوان اورا به نعش کش تابوت در هم شکسته اصلاحات خطاب کرد .. از همینک در کمای مطلق قرار دارد
✅️لطفا فاتحه میت اصلاحات خوانده شود
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
کعبه آمال احمدینژاد و ارتباطش با چندین زن ( پرستوهای جاسوس )
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
آغاز امامت و ولایت امام خامنه ای عزیز بر عاشقان مبارک باد
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
#روایت_انسان #قسمت_شانزدهم🎬: قابیل به محض ورود به شهر، قسمتی را که از دید دیگران پنهان بود انتخاب
#روایت_انسان
#قسمت_هفدهم🎬:
قابیل، هابیل را همراه خود به بیرون شهر برد و در کنار درختی ایستادند، در این هنگام ابلیس به نزد آنان آمد در حالیکه سنگی در دست داشت، سنگ را به قابیل نشان داد و گفت: این را بر سر هابیل بکوب، او خواهد مرد و تو از دست او و سروری کردنش خلاص خواهی شد.
هابیل که تازه متوجه قصد و نیت برادرش شده بود، رو به او گفت: تو با کشتن من وصی پدر نخواهی شد،قربانی ات پذیرفته نشده و خداوند فقط از انسان های با تقوا قربانی می پذیرد.
هابیل می خواست نکته ای را به قابیل گوشزد کند که او از آن غافل مانده بود، همانا قابیل درک نکرده بود که قربانی کردن بهانه ای بیش نبود، بهانه ای که خداوند می خواست با تقواترین بندگانش را بیازماید.
قابیل سنگ را در دست گرفت و هابیل بار دیگر فرمود: اگر تو اراده کنی مرا بکشی، همانا من اراده کشتن تو را ندارم چرا که من از خداوند میترسم.
زیرا اگر بمانم پیغمبر خدا می شوم و اگر کشته شوم در راه اطاعت فرمان خدا شهید شده ام.
هابیل می خواست با کلامش کمال گرایی را در قابیل بیدار کند اما او تحت تاثیر حسادت و القائات ابلیس، انگار چشم حقیقت بینش کور شده بود و سنگ را به شدت بر سر هابیل فرود آورد و هابیل بر زمین افتاد و برای اولین بار خون فرزند آدم بر زمین ریخت و اولین قتل در روی زمین اتفاق افتاد.
قابیل با دیدن خون برادر و جسم بی جان او پشیمان از کاری که کرده بود، مانند مجنون ها در بیابان می دوید و فریاد میکشید و ابلیس که به هدف خودش رسیده بود در حالیکه قهقهٔ بلندی میزد از او دور شد و او را ترک کرد.
قابیل انگار به هر کجا که می نگرید جسم بی جان برادر را می دید، او باید کاری می کرد، چون فطرت انسان اینچنین است که جسم بی جان متوفی را روی زمین به حال خود رها نکند، گرچه تاریخ شاهد بود حیواناتی آدم نما با جسم عزیز آل الله چه کردند.
قابیل نمی دانست چه کند؟! نه می توانست جسم هابیل را روی زمین رها کند و نه علم آن را داشت که بفهمد با این پیکر چه کند..
در این هنگام خداوند که مهربانی بی همتاست حتی بر بندگان خطاکارش، دو کلاغ را به سوی درختی فرستاد که پیکر بی جان هابیل در آنجا بود.
آن دو کلاغ با هم به نزاع پرداختند و یکی دیگری را کشت و سپس با چنگال هایش در زمین چاله ای حفر کرد و کلاغ مرده را دفن کرد.
قابیل که شاهد این صحنه بود، همان کرد که از کلاغ یاد گرفته بود، زمین را حفر کرد و اولین قبر فرزند آدم در دل زمین بوجود آمد و هابیل را درون آن دفن نمود و با حالی زار و پریشان به سمت شهر حرکت کرد.
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
#روایت_انسان #قسمت_هفدهم🎬: قابیل، هابیل را همراه خود به بیرون شهر برد و در کنار درختی ایستادند، در
#روایت_انسان
#قسمت_هجدهم🎬:
قابیل بعد از دفن هابیل با احساس تألمی شدید به سوی شهر آمد، او پشیمان از کاری که انجام داده بود، اما او قبل از انجام این کار تصمیم داشت پس از کشتن هابیل، به درگاه خدا پناه ببرد و توبه کند و بعد وصی پدرش شود.
ابلیس که شاهد حال نزار قابیل بود و میترسید هر آن او از خطایش پشیمان و به درگاه خدا برگردد و توبه کند، خود را به او رساند و رو به قابیل گفت: چرا ناراحتی؟! تو الان می بایست خوشحال باشی چرا که دیگر رقیبی در روی زمین نداری!
قابیل سری تکان داد و گفت: انگار سراسر وجودم را دردی شدید فرا گرفته، کاش به حرف تو گوش نمی کردم و بعد فکری کرد و گفت: درست است پشیمانی سودی ندارد و هابیل را زنده نمی کند، اما شاید خدا با توبه ای سخت، مرا ببخشد.
ابلیس سری تکان داد و گفت: چه می گویی؟! توبه از چه؟! تو گناهی بزرگ مرتکب شدی که راه بازگشتی ندارد، پس حالا که این کار را کردی و راه جانشینی پدر، برایت هموار شده ناگزیری که به همین مسیر ادامه دهی، زیرا امیدی به پذیرش توبه ات نیست، اما وقتی پدرت بداند که در این امر مصمم هستی، عاقبت کوتاه می آید و تو را وصی خود قرار می دهد چرا که چاره ای ندارد و جز تو کسی را ندارد که به جانشینی برگزیند.
قابیل که انگار سخنان ابلیس بر مذاقش نشسته بود آهانی کرد و گفت: پس همین کنم...
ابلیس به هدفش که همان ناامیدی قابیل از توبه و بازگشت به درگاه خدا، رسیده بود قهقه ای زد و او را تنها گذاشت.
قابیل وارد شهر شد و از آن طرف حضرت آدم که حسی بسیار ناخوشایند بر جانش نشسته بود و نمی دانست این احساس غم انگیز برای چیست، دربه در دنبال هابیل می گشت، چرا که فکر می کرد این حس بی ربط به پسر عزیز کرده اش، همان که خدا قربانی اش را پذیرفت و قرار بود جانشین او در روی زمین شود، نبود.
آدم به هر خانه ای سر میزد و سراغ هابیل را می گرفت تا اینکه یکی از فرزندان هابیل به او گفت که هابیل همراه برادرش قابیل به بیرون از شهر رفته است.
حضرت آدم راه خروج شهر را در پیش گرفت و کمی جلوتر به قابیل رسید و چون او را تنها یافت با نگرانی گفت: قابیل پسرم! برادرت هابیل کجاست؟! انگار آتشی درون دلم شعله می کشد و از درون مرا می سوزاند و من فکر می کنم برای هابیل پیشامدی ناگوار به وقوع پیوسته.
قابیل شانه ای بالا انداخت و گفت: من نمیدانم هابیل کجاست! مگر او را به من سپردی که حال از من طلبش می کنی؟!
حضرت آدم که نگرانی سراسر وجودش را گرفته بود و حسی مبهم به جانش افتاده بود، از کنار قابیل گذشت و همانطور که از شهر خارج میشد رو به آسمان نمود و فرمود: خداوندا خودت یاری ام نما و این آتش درونم را خاموش فرما...
در این هنگام دعایش به اجابت رسید و جبرئیل بر او نازل شد و فرمود: همراه من بیا تا تو را به هابیل برسانم..
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
نبرد در #سودان بین این دو مرد است
البرهان 65 ساله کودتاچی که با کودتای نظامی عمر البشیر را سرنگون کرد و قریب به 4 سال است که حاکم نه رسمی اما بلامنازع سودان است، و محمد حمدان داگلو 46 ساله ملقب به حمیدتی فرمانده یگان های واکنش سریع و معاون سابق شورای انتقال سودان، که چندی پیش کودتا در سودان را اشتباه دانسته بود و مخالف عادی سازی روابط با اسرائیل است.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #حزب_الله لبنان، شمال #اسرائیل را تبدیل به جهنم با آتش خروشان کرد!
🔻حملات گسترده حزب الله به شمال اسرائیل، و رخداد آتشسوزیهای گسترده، شرایط بسیار وخیمی را در شمال بوجود آورده است.
🔻بنگویر، وزیر امنیت داخلی هم پیام داده که «حالا وقت به آتش کشیدن لبنان است». کانالهای صهیونیستی هم تصاویر بیروت را آوردهاند، تا مخاطبین اخرین عکس قبل از شخم زدن آن را داشته باشند.
🔻دادههای میدانی و سیاسی(دیپلماتیک) حاکی از احتمال حماقت و دیوانگی رژیم صهیونیستی در لبنان با توجه به شکستهای زنجیرهای راهبردی، تاکتیکی و عملیاتی این رژیم در جبهه شمال در روزهای اخیر است.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🔴 #حزب_الله لبنان، شمال #اسرائیل را تبدیل به جهنم با آتش خروشان کرد! 🔻حملات گسترده حزب الله به شمال
27.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش جذاب نظامی خبرنگار صهیونیست از گسترش وسیع اتش سوزی در بخش اعظم بلندی های الجلیل شمال فلسطین اشغالی در پی اصابت حدود 30 موشک حزب الله از جنوب لبنان در عصر روز دوشنبه... روزگاری که آتش میزدید و کسی نمیتوانست یا جرأت نمیکرد خانههای غصبی را به به آتش بکشد، گذشت.
حزبالله فقط دارد گوشهای از جهنمی که با شروع حمله احتمالی به لبنان شکل میگیرد را به صهیونیستها نشان میدهد، دارد به آنها میگوید که این فقط ترقه بازی است و این همه به هم ریختهاید؛ اگر بخواهید دست از پا درازتر کنید، چیزی باقی نخواهد ماند. اگر روزهای اول با گلولههای فسفری جنگلها و مزارع جنوب لبنان را به آتش میکشیدند، حالا باید مزه به آتش کشیدن خانه مردم را کمی بچشند هر چند خانههای این مهاجران چند ملیتی همه غصبی است.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi