آتش بس تحمیلی بر لبنان شکست خورد / زبان بدن نبیه بری گویای اوضاع نبرد است
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
تو مجلسی که رییسش با ادعای انقلابیگری تو #وفاق باشه، باید هم چهرهای مثل تاجگردون که با ریاست کمیسیون برنامه و بودجه رسما خزانهدارش شده ادعای ریاست کنه…
آقایان نماینده حواستان را در انتخابات هیأت رییسه سال آینده جمع کنید، گاهی یک شخص حیثیت انقلابی تمام مجلس را به باد میدهد…
⭕️🖊تا پزشکیان ، قالی باف ،ظریف ، مرعشی ، تاج گردون. همتی و.....در این کشور هستند و اقامه قسط نمی کنند ، وضع دولت داری و سفره مردم همین است که می بینید .
خدا موارد تقابل با غرب و بنی اسراییل و جریان عربی را خودش حل می کند ولی ، درون را باید مردم بخواهند ، تا حل شود ، آخه کدام آدمی، دولت روحانی و عملکردش را دیده و بازهم میره بهش رای میده ، خوب اینجا ، جریان فوق که نام بردیم از خداشون است که سوار این عده بشوند و روال کشور داری و سفره مردم را همینطوری ادامه دهند .
حالا شاید بقول آقای ظهره وند گفتمان ترامپ باعث فشاری بشود که همه متوجه شوند برای در رفتن از این فشار باید همه سالم باشند و قانون حاکم باشد بر دولت ها نه الگارشی ها
حسین زاده
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
#فوری | اولین اقدام دولت پزشکیان خلاف قانون اقدام راهبردی مجلس. توقف غنی سازی 60 درصدی!
رویترز:
ایران به آژانس پیشنهاد داده غنی سازی با لای 60 درصد را در ازای عدم صدور قطعنامه در شورای حکام، متوقف میکند!
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
📚:#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_دوازدهم🎬: بعد از گذشت چند روز از نابود شدن خدایان شهرهای
📚:#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_دویست_چهاردهم🎬:
در این هنگام که ناله و تضرع حضرت جاماسب به آسمان بلند بود و با همین ناله ها روح بلندش عروج کرد و مردم کف و سوت می زدند و هلهله می کردند گویا صبر خداوند بر ظلم این قوم پایان یافته بود پس خداوند به جبرائیل فرمود: این قوم گمان می کنند که بر بنده و فرستاده ی من مکر کردند ولی از غضب و عذاب من در امان خواهند ماند؟
این قوم همانند برخی از اقوام پیشین نه تنها مسیر هدایت نبی شان را انکار کردند بلکه به ضد آن نیز عمل می کنند.
پس از این اتفاق عذاب الهی بر آن ها نازل شد عذاب این قوم بدین صورت بود که باد شدید قرمز رنگی شروع به وزیدن کرد، این باد آنقدر شدید بود که برخی به برخی دیگر می چسبیدند و سپس زمین شروع به داغ شدن کرد به گونه ای که بدن هایشان ذوب می شد و بر زمین می ریخت و تمام آن کسانی که همه بزرگان شهرهای دوازدهگانه بودند و تعدادی هم از مردم عادی در آنجا وجود داشت، همه از دم کشته شوند و به بدترین وجه و با آتش وحرارت و گرما کشته شدند.
این عذاب باعث شد تا اقتدار این قوم در منطقه ایران شکسته شود وشاید یکی از علت هایی که بعدها آریایی
توانستند به راحتی وارد این سرزمین شوند آن بود که نیروهای اصلی مقاومت کننده در برابر آن ها و بزرگان وحاکمان آنها در این عذاب از بین رفته بودند.
حضرت جاماسب تعالیم خود را بر روی هزار تکه پوست گاو نوشته بود ، پس از آن که آن حضرت کشته شد و عذاب بر قاتلان او نازل شد، عده ای دیگر از کادوسیان متنبه شدند و راه حق را یافتند و بسیاری از مردم که در شهر های دیگری قرار داشتند به تعالیم جاماسب روی آورده و از طریق همان تعالیم نوشته شده که از جاماسب بر جا مانده بود به دین او معتقد شدند، پس این پیامبر که پس از کشته شدنش مردم به او معتقد شدند به حضرت عیسی شباهت دارد که پس از عروجش به آسمان مردم از او تبعیت کردند.
مردم این منطقه ایران به دین جاماسب معتقد بوده اند و به همین خاطر هم به آن ها مجوس گفته میشده
است مجوس از واژه مجوبس یعنی منسوب به جاماسب گرفته شده که در گذر زمان به واژه مجوس تبدیل شده است.
پس دین مجوس هم که بعدها پیامبر زردتشت برای زنده کردن آن آمد، به ابراهیم نبی متصل است و برگرفته از دین حنیف است
این هم سرنوشت نماینده سوم ابراهیم و در قسمت آینده به سراغ نماینده چهارم یا نبی چهارم که به فرمان خدا از جانب ابراهیم نماینده او در سرزمین عربستان شد خواهیم رفت
ادامه دارد...
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_دویست_پانزدهم🎬:
پس از نابودی شهر سدوم که بر سر شاهراه مهمی قرار داشت حضرت ابراهیم مسیر هدایتی را خودش در شهر حبرون پیش گرفت.
از آن جایی که حضرت ابراهیم بنا داشت سنگ بنای یک تمدن الهی را از صفر پایه ریزی کند، در این منطقه
پیچیدگی های تمدنی که در بابل و بین النهرین گفته شد و بعدها در مصر گفته می شود، وجود ندارد.
در این منطقه روستاهای کوچکی تشکیل شده که بیشتر مشغول کشاورزی و دامپروری هستند.
به همین خاطر عده ای از فیلسوفان مدرن و مخصوصا امانوئل کانت با نگاه تمسخر آمیزی به این تمدن می نگرند و نام آن را تمدن شبانی می گذارد.
هدفشان از این نوع نگاه تمسخر آمیز آن است که بگویند آن خطی که توسط انبیاء مخصوصا حضرت ابراهیم دنبال شده است یک اتفاق ساده و کوچک است و دستگاه ایمان نتوانسته است از لحاظ شاخصه های تمدنی رشد کند.
همچنین می خواهند بگویند که این تمدن شبانی ساده، در مقایسه با تمدن هایی مثل مصر باستان که بعدها تاثیر بسیار جدی بر فلسفه یونان گذاشته است تمدنی ساده و پیش پا افتاده به حساب می آید این درحالی است که تمدنی که حضرت ابراهیم در این منطقه بنا می کند می خواهد تمدن ایمانی را از صفر پایه ریزی کند و هیچ استفاده ای از تمدن های شرق یا غرب خودش (بین النهرین و مصر) نکند به همین خاطر چند سال بعد یکی از نوادگان ابراهیم نبی به نام یوسف می تواند مبدأ میل تمدن کفر آمیز مصر را عوض کند.
این همان عظمتی است که تاریخ تمدن نویسان غربی نمی خواهند آن را ببینند؛ چرا که یکی از نوادگان ابراهیم
در یک حرکت کوچک می تواند تمام زیرساخت های مصر و مبدا میل کفرآمیز مصر را تغییر دهد.
این خط تمدنی در شام توسط حضرت اسحاق و یعقوب ادامه یافت اما یک خط تمدنی را هم اسماعیل و هاجر در حجاز دنبال می کنند.
حالا زمان این است که به سراغ نماینده چهارم حضرت ابراهیم برویم، نماینده ای که در قران اذعان شده نسل انبیاء و ائمه از این فرزند ابراهیم است.
حضرت ابراهیم در حبرون روزگار می گذرانید و رهبری مردم این خطه را بر عهده داشت و اینک موسم حج بود و چون از همان زمان آفریده شدن حضرت آدم، یکی از تکالیف آدم و تمام بنی بشر برپایی نماز وحج بود و اینک ماه ذالحجه بود، ابراهیم برای انجام این فریضه از ساره و اسحاق جدا شد و مانند همیشه با استفاده از طی الارض خود را به سرزمین
بچه حزب اللهی
📚:#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_دوازدهم🎬: بعد از گذشت چند روز از نابود شدن خدایان شهرهای
حجاز رسانید و این زمانی ست که حضرت اسماعیل در عنفوان جوانی ست و اطراف کوه صفا و مروه آبادی های زیادی به وجود آمده و حضرت اسماعیل نور چشم تمام ساکنان حجاز است، جوانی بلند بالا با چهره ای جذاب و پهلوانی که در انتظار آمدن پدر است تا با هم حج را به جا آورند.
حالا چندین روز از ذی الحجه می گذشت و ابراهیم به همراه فرزندش اسماعیل مناسک حج را به جا می آورد و روز عرفه بود و دم دم های غروب بود که ابراهیم و اسماعیل به خانه آمدند و ساعتی را با حضرت هاجر به گفتگو نشستندو سپس ابراهیم برای استراحت به رختخواب رفت، چشمانش تازه گرم شده بود که خوابی عجیب دید
ادامه دارد.
📝به قلم:ط، حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید سرنوشت هشتاد و پنج میلیون ایرانی در دستان چه کسانی بوده در این سالها
از برداشتن تحریم با سلام و علیک روحانی - ترامپ، تا جلوگیری از جنگ با نقاشی بچهها✍️ امیررضا آل حبیب
📌مرعشی دست چپ و راستش را هم بلد نیست ، ولی چون به منبع بیت المال در زمان هاشمی وصل بود ، سرمایه کثیف بدست آورد و یک سری جوان بافکر را استخدام کردند و باز هم از رانت کاری استفاده کردند و مدیران خودرو را درست کردند و کارهای دیگر .
از باب تیپ شناسی بر اساس هیکل. ایشان جزء کودنها می باشد ، و گفتم که فامیل زن هاشمی بود و در جوانی هاشمی ایشان را رئیس دفترش کرده بود کرده بود و زمانی هم استاندار فکر کنم کرمان .
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
-
در حالیکه اقای عراقچی میگفت «ابراز علاقه از سمتِ کشورهایِ اروپایی برای انجامِ مذاکرات وجود دارد» اتحادیهٔ اروپا کشتیرانیِ ایران را تحریم میکند. این یعنی در هیچ سطحی؛ تمایل طرفِ مقابل برایِ مذاکره، بیطمع نیست و هیچ حُسنِنیتی در طرفهایِ مذاکره وجود ندارد. آنها اگر نتوانند به لحاظِ نظامی ما را خلعسلاح کنند؛ به گزینههایِ دیگر رو میآورند. البته سوءنیتِ طرفین غربی و اروپایی از روز روشنتر است و در همین یکسالهٔ نسلکشی در غزه هم ریاکاریِ مدعیان حقوقبشر عیانتر شد؛ اما همچنان در داخل روزنامههایِ طیفِ غربگرا معتقدند مذاکره -که برجام و FATF به پیوستِ آن است- تنها راهِ نجات ماست!
پ.ن:
من در این مدت فکر میکنم آنچه اقای عراقچی در پیش گرفته با آنچه که به تفکّرِ «بدیم بره» مشهور است؛ تا حدی فاصله دارد. گرچه نگرانیهایی وجود داشت و کماکان وجود دارد. اما تفاوتهایی هم وجود دارد؛ مثلاً اقای عراقچی برخلافِ وزیر امور خارجهٔ اسبق به چالههای بحرانیِ برجام که بطور پیشفرض در آینده هم دست از سرمان برنمیدارد-اسنپبک و مکانیسمِ ماشه- اذعان میکند؛ اما اقای ظریف در یک گفتگوی ویژهٔ خبری سال ۹۹ میگفت اصلا چیزی بنام مکانیسم ماشه و اسنپبک نداریم! مثلاً اقای عراقچی بعد از خروجِ امریکا از برجام گفت «رهبر انقلاب هیچگاه نسبت به مذاکره و نیتِ طرفهایِ مقابل خوشبین نبودند. مشخص هم شد که حق با ایشان بود و در همهٔ موارد این مسئله روشن شد.» اما اقای ظریف کماکان از برجام -با چنین چالههایی- بعنوانِ دستاورد بیبدیلِ دیپلماسی یاد میکند! مثلاً اقای ظریف معتقد است روزی توییتهایش مانعِ جنگ شد اما اقای عراقچی در جمعِ فرماندهانِ سپاه گفته «آنچه جلوی جنگ را میگیرد، آمادگی برایِ جنگ است. اگر میخواهید از جنگ جلوگیری کنید؛ باید با قدرت آمادگی خود برای جنگ و دفاع را اعلام کنید و نشان دهید.»
با اینحال؛ تجدیدنظر دربارهٔ «تنها چارهٔ نجاتِ ما، مذاکره با امریکا و اروپا» بعنوانِ آنچه که از دولتِ چهاردهم به افکارِ عمومی منتقل میشود؛ مستلزمِ پذیرشِ این واقعیت است که عشق به مذاکراتِ بینتیجهای که بهجز تعهداتِ یکطرفه و امتیاز دادنهایِ یکطرفه؛ عایدی نداشته، عشقی یکطرفهست!
👤داود 🇮🇷
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
ببینید سرنوشت هشتاد و پنج میلیون ایرانی در دستان چه کسانی بوده در این سالها از برداشتن تحریم با سل
ما سرنوشت کشورمون افتاده دست کسی که فکر میکنه خیلی شخصیت مهمی هستش (دون کیشوت )با توییت میشه جلوی جنگ رو گرفت،🤣
و یا با توهم سنتی وشیمیاییش میگه آمریکا با یه دکمه سیستم دفاعی ما رو از کار میندازه، آمریکا نمیتونه از برجام خارج بشه، بایدن میخواد برگرده، قانون مجلس و میدان مقصره، ...
حقمون نیست که رشد اقتصادی دهه نود صفر بشه؟!
#ظریف
#دنکیشوت
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
♦️آژانس اتمی: گروسی برای توقف غنی سازی اورانیوم ۶۰ درصد با مقامات ایران گفتگو داشته / ذخایر اورانیوم ایران افزایش یافته است
🔹گزارش جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میدهد که ذخایر اورانیوم غنی شده ایران از آخرین گزارش فصلی با افزایش ۸۵۲.۶ کیلوگرم به ۶۶۰۴.۴ کیلوگرم تا ۲۶ اکتبر رسیده است.
🔹این گزارش همچنین نشان میدهد که ایران توافق کرده تا تعیین ۴ بازرس مجرب دیگر آژانس را بررسی کند.
🔹گزارش آژانس میافزاید که در جریان سفر گروسی به تهران، در مورد امکان عدم افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده ایران به ۶۰ درصد گفتگو انجام شد.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🌹:«روز کوروش» #قسمت_نهم 🎬: کوروش کبیر جلو رفت و پیش چشمش، مردی به سجده رفته بود و اینچنین میگفت: با
🌹:«روز کوروش»
#قسمت_یازدهم 🎬:
بیرون شهر گودالی بزرگ حفر شده. بود داخل گودال، ببر و شیر و گرگ و روباه و کفتار و پلنگ و.. از هرکدام چند عدد حیوان به چشم می خورد، حیواناتی که هر کدام از گرسنگی به دنبال طعمه بودند، آفتاب در حال غروب بود که گروهی از سربازان، دانیال را جلو آوردند، مردم دور تا دور گودال عریض را گرفته بودند و به این صحنه چشم دوخته بودند و کاهنان معبد مردوک در حالیکه نیشخند میزدند، منتظر رفتن دانیال به داخل گودال بودند. نردبان بلندی که با ریسمانی ضخیم بافته شده بود را داخل گودال انداختند
کوروش شاه از اسب به زیر آمد، نزدیک دانیال شد، نگاهی به چهرهٔ ملکوتی دانیال انداخت و گفت: اگر بخواهی می توانم با یک فرمان حکومتی این معرکه را منحل نمایم، نمی دانم در نگاهت چه هست اما چیزی ست که مرا به شدت جذب خود کرده...
دانیال لبخندی زد و گفت: نگران نباشید، من خودم را به پروردگار یکتا سپرده ام، همو که آتش نمرود را بر ابراهیم نبی گلستان کرد، وعدهٔ خداوند زمین و آسمان حق است و همه باید بر این حقانیت صحه بگذارند.
کوروش دو طرف بازوهای دانیال را که پیرمردی ورزیده و سفید موی بود در دست گرفت و گفت: از ابراهیم نبی می خواهم بدانم، چگونه آتش بر او گلستان شد، پس اینک با من بیا...
لبخند دانیال پررنگ تر شد و گفت: می دانم نگران من هستید و می خواهید به هر ترتیب شده من وارد گودال نشوم از شما سپاسگزارم، اما اراده خداست که چنین کنم و با زدن این حرف به سمت نردبان رفت و شروع به پایین رفتن از آن کرد.
کوروش کبیر طاقت دیدن این صحنه را نداشت، به سمت اسبش رفت و به سربازها دستور داد که به قصر برگردند.
شب بود و ماه در آسمان تلالؤ می کرد
کاساندان، ملکه دربار ایران و تنها همسر کوروش، شاهد بی قراری پادشاه بود، از روی تخت خواب بلند شد، جلو آمد و رو به کوروش در حالیکه با بی قراری طول و عرض خوابگاه را می پیمود کرد و گفت: سرورم! تو را چه شده که حالتان اینگونه دگرگون است؟! آیا خبر بدی به شما رسیده؟! یا این حالت فقط به خاطر...
کوروش چند قدم جلو آمد، دستان ظریف و سفید ملکه را در دست گرفت و گفت: کاساندان! مهری عجیب از دانیال بر دلم افتاده و اینک عذاب وجدان مرا رها نمی کند، اگر اتفاقی ناگوار برای این پیرمرد نورانی بیافتد من هرگز خود را نمی بخشم.
امشب به درگاه اهورا مزدا سخن گفتم و اگر دانیال جان سالم به در برد، من می خواهم به پروردگار یکتا ایمان بیاورم و خدایی را بپرستم که دانیال می گوید، همان خدایی که آب و باد و خاک و آتش را آفرید، همانکه من و تو و ایران و این جهان را خلق نموده، امشب خواب را برخود حرام کرده ام تا دوباره دانیال را به چشم خویش نبینم ارام نمی گیرم...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
«روز کوروش»
#قسمت_دوازدهم 🎬:
سپیده سحری دمیده بود، دیگر طاقت کوروش کبیر طاق شده بود، دستور داد تا اسبش را زین کنند و به خارج از شهر بروند.
کوروش به سرعت می تاخت و کوچه پس کوچه های شهر را می پیمود به طوریکه ملازمانش از او جاماندند.
بالاخره به گودال رسید، گوادلی که هنوز جمعیت در اطرافش موج میزد و مردم بلند بلند حرف میزدند و گویا خبری شده و غوغایی به پا بود.
کوروش به سرعت خود را به جایگاه سلطنتی رسانید از اسب به زیر آمد، داخل گودال را نگاهی انداخت و در پرتو نورهای طلایی خورشید که تازه از پشت کوه های سر به فلک کشیده بابل سر زده بود، دانیال را دید که به سجده رفته و مشغول راز و نیاز با پروردگار است و حیوانات درندهٔ داخل گودال چنان پشت سر دانیال نشسته بودند و به او زل زده بودند که بیننده خیال می کرد آنها هم همراه دانیال دارند ستایش خدایشان را می کنند.
کوروش نفس راحتی کشید و لبخندی صورتش را پوشانید و دستور داد تا دانیال را بیرون آورند.
در بین بهت و حیرت همگان، دانیال با نوری در چهره صحیح و سالم از گودال بیرون آمد.
کوروش جلو رفت و دانیال را محکم در آغوش کشید و سپس به کاهنان معبد که کاهن اعظم از همه پیشتر بود، اشاره کرد تا جلو بیایند.
کاهن اعظم و در پی آن کاهنان دیگر جلوآمدند، کوروش همانطور که دستش دور شانه های دانیال بود رو به کاهنان گفت: دیدید که خدای دانیال قوی ترین و برحق ترین خداست، او جان پیغمبرش را حفظ کرد، حالا به وعده ای که دادید عمل کنید و اقرار کنید که مردوک بتی سنگی بیش نیست و دانیال و پروردگار یکتا بر حق هستند.
کاهن اعظم خرناسی کشید و گفت: من هرگز چنین اقراری نمی کنم و تا جان در بدن دارم به مردوک خدا خدایان اعتقادی راسخ دارم و کاهنان دیگر، با ندای آری آری درست است حرف کاهن اعظم را تایید کردند.
بچه حزب اللهی
🌹:«روز کوروش» #قسمت_نهم 🎬: کوروش کبیر جلو رفت و پیش چشمش، مردی به سجده رفته بود و اینچنین میگفت: با
کوروش که از این همه پستی و ناراستی خونش به جوش امده بود دستور داد تمام کاهنان را همراه خدایشان مردوک به داخل گودال بیاندازند.
کاهنان یکی یکی به داخل گودال می افتادند تا اینکه نوبت به کاهن اعظم رسید و فریاد براورد: تو بی دینی، تو به نفرین خدایان گرفتار میشوی، حیف از ما که روزها وقتمان را گذاردیم تا منشوری گلی و ماندگار برایت نوشتیم تا تقدیم تو پادشاه ناچیز کنیم...
کاهن اعظم در حال سخنرانی بود که با ضربت نیزه سربازی به داخل گودال افتاد،کوروش همانطور که خیره به او بود زیر لب گفت: نه تو را می خواهم و نه خدایت را و نه منشوری را که دست نوشته تو و دیگر کاهنان است و نظر و اعتقاد من در او راه ندارد..
و سپس در یک چشم بهم زدن حیوانات درنده هر کدام به سمت یکی از کاهنان حمله بردند و هر کدام با خوردن کاهنی چاق و پروار دلی از عزا درآوردند و اینچنین بود که بساط بت و بت پرستی در مملکت تحت فرمان کوروش برچیده شد.
کوروش همراه با دانیال به قصر مراجعه کردند و همان روز جارچیان دربار در تمام کوی و برزن اعلام کردند که کوروش یکتاپرست شده و خدای احد و واحد را میپرستد
دانیال از ستم هایی که دیگر پادشاهان بر مردم و علی الخصوص یهودیان روا داشتند گفت و کوروش با شفقتی که مختص بزرگان است دستور داد تا تمام یهودیان اسیر و دربند را آزاد سازند.
فریاد هلهله و شادی در بابل به پا بود، یهودیان این روز را هرگز فراموش نمیکردند و تصمیم گرفتند که نام این روز را«روز کوروش» نهند و از ان در کتاب تلمود سخن ها راندند.
چند روز بعد از اعلام آزادی یهودیان، تعداد بیشماری از انها به جلوی قصر کوروش آمدند و خواستار ملاقات با پادشاه شدند و پادشاه درخواست انان را پذیرفت و می خواست بداند چه خواسته ای دارند.
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi