eitaa logo
بچه حزب اللهی
5.9هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
8.3هزار ویدیو
21 فایل
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 ⚜️کانال » بچه حِزبُ اللّٰهی 💛 فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ💛 خبر وتحلیل کم ولی خاص . سیاسی ونظامی . داخلی وخارجی . جبهه مقاومت. 🌹 ادمین: @Pirekharabat313 تبلیغات: @Amirshah315 لینک کانال: @BACHE_HEZBOLLAHI
مشاهده در ایتا
دانلود
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧩 یووال نوح هراری: وقتی سیل بیاید نخبگان کشتی می سازند و بقیه را رها می کنند تا غرق شوند. هراری، که نام میانی‌اش نوح است، سابقه طولانی در هشدار دادن درباره «کشتی نوح فناوری» دارد که معتقد است قرار است «نخبگان» را نجات دهد و در عین حال بقیه بشریت را در یک حادثه تلفات جمعی بمیراند @BACHE_HEZBOLLAHi
⚠️شیوع آبله میمون در ایران ⭕️وزیر بهداشت آماده باشد؛ مینو محرز: از مردم می‌خواهم که وحشت نکنند چرا که به زودی وزارت بهداشت تمامی دستورالعمل‌ها و احتیاط‌های لازم را رسما اعلام خواهد کرد. راه‌های پیشگیری اولیه این است که ماسک بزنند و دست‌هایشان را بشورند 🔔 سویه جدید جهش یافته از میمون‌پودکس با «پتانسیل همه‌گیری» در روستای کنگو کشف شد مقامات بهداشتی خواستار «اقدامات فوری» برای مهار آن هستند. ⭕️🖊چند وقت هی دارن مدلای مختلف بیماری اینور اونور هشدار میدن ، زمان رونمایی از اصلیه کی باشه الله اعلم ... @BACHE_HEZBOLLAHi
⭕️رئیس جبهه اصلاحات: وفاق ملی بدون رفع حصر ناکام خواهد ماند. 🔔واقعا فکر کردید عامل سرویس های اطلاعاتی متخاصم، آزاد میشن؟ هر جای دنیا بود یه بلایی سر اینا میاوردن که تو کتاب های تاریخ بنویسند، برید خدا رو شکر کنید رأفت اسلامی و رهبر ایران حاکم هست. @BACHE_HEZBOLLAHi
🔹️هم اکنون حمله رژیم صهیونیستی به مواضعی در لبنان، اخبار حاکی از هدف قرار گرفتن بعضی از مواضع حزب الله است @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹️در آن شب های سرد اردیبهشت ورزقان،عزیز و خادم ملت برای همیشه از پیش مون رفت، اما می‌دانم رفتن آقای رئیسی مانند رفتن شهید رجایی سال‌های بعد شفاف تر میشود. 🔹️حاج آقا میدونم حرف های دل مون رو میشنوی دلمان برایت تنگ شده @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🔹️در آن شب های سرد اردیبهشت ورزقان،عزیز و خادم ملت برای همیشه از پیش مون رفت، اما می‌دانم رفتن آقای
🔹️شواهد و قرائن و بررسی های تیم ستاد کل نیروهای مسلح به هیچ عنوان بحث خرابکاری رو تایید نمیکنه اما خب اسراییل داره روغن ریخته رو نذر امامزاده میکنه و ما هم با فورواد کردن ادعاهای پوچ اونا داریم عملا آب تو آسیاب دشمن می ریزیم. 🔹️اگر امروز یکی از فرماندهان ارشد ما خدایی نکرده سکته کند، صد درصد موساد برای اینکه خود را دست بالا نشان بدهد آن را به خودش منصوب می‌کند و اگر بخواهیم کارآگاه بازی در بیاریم و یا صرفاً صحبت‌های شاز برای جذب مخاطب بزنیم، پازل موساد را تکمیل کرده ایم 🔹️بدانید اگر ترور در کار باشد مانند انفجار دفتر نخست وزیری، عوامل آن دیر یا زود مشخص می‌شود، 🔹️اما در پایان این فرضیه هم وجود دارد که بسیاری از ترورهای شکل گرفته بعد از گذشت ۲۰ سال جزئیاتی از آن را منتشر می‌شود که باید صبر کرد. @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام شهید اطلاعات سپاه جواد محمدی به بی‌حجاب‌ها ⭕️🖊انتقام خون شما مدافعان وطن و حرم بهایش نابودی گروهک تکفیری است... رقص اندر خون خود مردان کنند @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 به ظهور حاکمیت دجّال خوش آمدید.. شاید در نگاه اول این پدیده را یک جهش و پیشرفت قابل توجه در علم و فناوری بدانید اما همین دو، ابزار و اسباب ظهور سلطه‌ی دجال در آخرالزمان است! ✖️ شخصی که در ویدیو مشاهده می‌کنید مهران مدیری نیست. بلکه توسط هوش مصنوعی چهره‌ی این شخص روی نوازنده قرار گرفته. بله خیلی جالب و جذاب به نظر می‌رسد اما آیا می‌توانیم از خطرات بسیار زیاد این فناوری چشم‌پوشی کنیم!؟ ⁉️ آیا نمی‌توان با همین فناوری هوش مصنوعی بسیاری از دروغ‌ها را حقیقت جلوه داد؟! 💢 حکومت جهانی دجال به‌زودی ادعاهای بسیاری را با همین ابزار مطرح کرده و سبب سلطه‌ی هر چه بیشتر بر مردم جهان خواهد شد. 🖊ایمان اکبر ابادی @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🔴 به ظهور حاکمیت دجّال خوش آمدید.. شاید در نگاه اول این پدیده را یک جهش و پیشرفت قابل توجه در علم و
داستان اینجاست که این چیزی که الان به عنوان هوش مصنوعی تو دسترس عموم هست تکنولوژی ده سال پیش سیستم جهانیه یعنی اونا تکنولوژی که الان دستشونه و مخفی از مردم حداقل ده سال جلوتر از چیزی که الان هست به زودی خیلی اتفاقات رو با همین هوش مصنوعی رقم میزنن که تشخیص حق و باطل واقعا سخت میشه خیلی سخت البته که همیشه خدا هست و کمک میکنه ولی خب اگه کمی ایمانمون ضعیف باشه به راحتی گول میخوریم همین الانشم میبینید که خیلیا با ساده ترین کلیپ ها و اخبار ها و حرفای سیاسی گول میخورن و دین ایمانشونو میبازن @BACHE_HEZBOLLAHi
🚨شرط بندی برای فرار از باخت در انتخابات 🔺🔻ایلان ماسک پست دولتی پیشنهادی ترامپ را پذیرفت ایلان ماسک با انتشار پستی در پلتفرم ایکس: 🔹"من حاضرم خدمت کنم"، پیشنهاد پست کابینه ترامپ را در صورت انتخاب شدن در انتخابات پذیرفت. @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
شاهزاده ای در خدمت قسمت نوزدهم🎬: روز به شب رسید و کاروان در جایی اتراق کرد، در کاروان شایعه شده بود
شاهزاده ای در خدمت قسمت بیست و یکم🎬: بالاخره کاروان بزرگ حبشی وارد یثرب شدند ، میمونه پرده محمل را بالا داده بود و می خواست از همین ابتدای ورود همه چیز را از نظر بگذراند . میمونه با تعجب به اطراف نگاه می کرد ، پیرامون کاروان دکان هایی از گل با سقفی پوشیده از شاخ و برگ نخلها وجود داشت و مشخص بود که هر کدام در پی کسب و کاری بنا شده ، یک جا خرما فروشی بود ، جای دیگر پارچه های رنگارنگ آویزان بود و کمی آن طرف تر ، شیر فروشی و در کنارش آهنگری و... اما چیزی که به نظر میمونه عجیب بود ، این بود که دکان ها با دربی باز و بدون اینکه صاحب دکان حضور داشته باشد به حال خود رهاشده بود ، انگار که صاحبان اینان ، خبری بس مسرت بخش شنیده بودند که اینچنین از مال و اموالشان دلکندن و معلوم نیست به کجا سرازیر شده اند... آن مرد جوان هم در کنار محمل نبود که میمونه ، باران سؤالاتش را بر سر او فرود آورد ، می خواست پرده محمل را فرو افکند که از دور صدایی بس زیبا که کلماتی زیباتر ادا می کرد به گوش او خورد«اشهدوان محمداً رسول الله» ... کسی که آن آواز را می خواند ، مشخص بود صاحب صدای زیبایی ست و انگار این شیرین ترین نغمه و شعری بود که تا به حال به گوش میمونه می رسید ، زیباترین آهنگی که انگار از ملکوت نشأت می گرفت. کاروانیان اندک اندک از کاروان جدا می شدند تا اینکه به جایی رسیدند که فقط بخش هدایا و اسرا باقی مانده بود. کنار دیوار بلندی در سایهٔ نخل های بارور ، دستور فرود دادند. سرباز جوان که صورتش از شوق برافروخته بود ، نزدیک میمونه که الان از شتر به زیر آمده بود شد و گفت : مژده بده که به مقصد رسیده ایم... میمونه که بوی خوشی از جانب سرباز می شنید ، نفسی عمیق کشید و‌گفت : به به چه عطر دل انگیزی... سرباز لبخندی زد و گفت : الان از محضر پیامبر می آیم ، به محض رسیدن کاروان به مدینه ، من زودتر راندم و خودم را به مسجدالنبی که الان کنارش هستید ، رساندم و این عطر ، عطر محمدی ست که بر جانم نشسته... میمونه با حالتی ناباورانه به دیوار بلند کنارش اشاره کرد و گفت : براستی این مسجدالنبی ست و اینک پیامبر در ورای این دیوار است ؟! مرد جوان حبشی چندبار سرش را تکان داد و سعی می کرد اشک شوقی را که از چشمانش سرازیر شده ، از دخترک اسیر مخفی کند... در همین زمان بود که از دور سواری با سرعت باد خود را به مسجد رساند و در طول آمدن با هیجانی زیاد فریاد میزد: خیبر را فتح کردیم....بگوش باشید حیدر کرار ، این اسدالله غالب ، این قهرمان عرب با یک ضرب دست ، درب قلعهٔ مستحکم خیبر را از جاکند...یهودیان تسلیم شدند.... میمونه که از هیجان آن مرد ،سراسر وجودش میلرزید ،گفت : می شود این سوار را به اینجا فراخوانی ، تا ببینیم چه می گوید؟! مرد جوان که انگار منتظر بود میمونه امر کند و او فی الفور اجرا کند ،دستی به روی چشم گذاشت و به طرف سوار که اینک به درب مسجد رسیده بود رفت... 🌺🌿🌺🌿🌺🌿 شاهزاده ای در خدمت قسمت بیست و‌دوم🎬: در چشم بهم زدنی سواری خاک آلود با مرد جوان حبشی جلوی میمونه بود. مرد حبشی نگاهی به میمونه که مشخص بود ، بسیار کنجکاو است انداخت و‌گفت : ای برادر ؛ می شود هرآنچه که برای دیگران گفتی ،اینجا هم بازگو کنی؟ مرد که از خستگی راه ، نفس نفس می زد اما سخنی که می خواست بگوید ، گوییا انرژی مضاعفی به او‌می داد ، گفت : چند روز است که سپاهیان اسلام در جنگ با یهودیان خیبر بودند ، هر روز یکی از سرداران مسلمان برای فتح قلعه های مستحکم خیبر اقدام می کردند ، اما هر بار، شکست خورده و ناکام بر می گشتند، چند روز که گذشت و خبری از پیروزی نشد، پیامبر در جمع یارانش حاضر شد و فرمود : فردا پرچم را به دست رادمردی می سپارم که خداوند بدست او پیروزی را نصیب ما می کند. آن شب بحث بین تمام یاران پیامبر این بود که آن پرچمدار پیروز که خواهد بود؟ و هرکس به خودش ظن می برد و دعا می کرد این بزرگمرد شجاع او باشد تا اینکه صبح روز بعد مردم حضور پیامبر جمع شدند و منتظر بودند ، دل توی دل ملت نبود و هر کس امیدوار بود که پیامبر ، پرچم را به او بسپارد، اما پیامبر در بین یارانش چشم گرداند و گرداند، گویا مقصودش را نیافته بود و سراغ علی را گرفت. به آن حضرت عرض کردیم که علی بر اثر درد چشم بستری است ،پیامبر امر کرد که علی را بیاورند. علی که آمد، پیامبر از آب دهان مبارکش بر چشم علی کشید و برای او دعا فرمود. چشم درد علی بلافاصله برطرف شد ،بطوریکه انگار اصلا آن چشم بیمار نبوده است. سپس پیامبر، پرچم را به او داد و از او خواست که به میدان نبرد بشتابد.