°•○●﷽●○
#نـاحلــه🌸
#قسمت_صد_و_بیست_و_هشت
گل تو دست راستش بود و کتاب و تو دست دیگه اش گرفته بود.
با همون دستش چند بار کتابه رو بالا پایین برد که نامه و دید.
دوباره تو خیابون به اطرافش نگاه کرد.
ماشین و استارت زدم که برگشت سمتم.
چندثانیه چشم تو چشم شدیم.
لبخندش رو با لبخند جواب دادم
چند ثانیه بدون حرکت بهم نگاه کردیم.
خواستم حرکت کنم که متوجه شدم خیره به لباس هام اشک میریزه. دلم نمیخواست اشک هاش و ببینم.نگاهم و ازش گرفتم و پام رو روی گاز فشردم.
____
فاطمه
نگاهم به اسم روی کتاب افتاد
(هبوط در کویر)
گل و بو کردم و از عطرش لبخند زدم
با تعجب یک دور صفحه هاش و باز کردم
یه پاکت توش بود .
به اطرافم نگاه کردم .
عجیب بود .
نرگس گفت بیام دم در ولی چرا کسی نبود ؟
نگاهم به ماشین محمد افتاد
سرم و که بالاتر گرفتم دیدمش.
یه لبخند رو لب هاش بود
باورم نمیشد این ادم همونی باشه که تا قبل از این فکر میکردم از دماغ فیل افتاده وممکن نیست لب هاش واسه خنده باز شن.
بی اراده بهش لبخند زدم همزمان یه قطره اشکم رو گونم سر خورد.
حس میکردم مغزم هنوزهم نتونسته این اتفاق و باور کنه.
این محمدی که الان میدیدم همون آدمی بود که یه روزی هیچ توجه ای بهم نداشت وحتی بزور بهم سلام میکرد.
این ادمی که الان بهم لبخند میزنه همونیه که تا نگاهش به من می افتاد اخم میکرد و روش و برمیگردوند.
همونیه که باتمام رفتارهای عجیبش عاشقش شده بودم و آرزو میکردم حداقل از من بدش نیاد.نگاهم به لباس هاش افتاد .لباس فرم تنش بود.
مردد بودم ولی دلم میگفت سمتش برم.
تا خواستم قدیمی بردارم به سرعت از جلوی چشمام دور شد.
انتظار نداشتم اینجوری بره
بی سلام بی خداحافظی!
الان از قبل دلنازک تر شده بودم.
در و بستم و پشت در نشستم.
نامه رو از پاکت در اوردم
بارون چشم هام بند نمیومد.
کنترلی روی اشک هامنداشتم.
میترسیدم !از اینکه از این خواب شیرین بیدارم کنن وحشت داشتم.
از اینکه دوباره همه چیز مثل سابق شه میترسیدم.
از اینکه محمد مثله قبل شه وحتی نگام هم نکنه میترسیدم.
دلم میخواست زودتر همچی تموم شه و از این استرسی که افتاده بود به جونم راحت شم
بازم باید صبر میکردم .
مثل همیشه به گوشه اتاقم پناه بردم و شروع کردم به خوندن نامه که با خط خوش نوشته شده بود.
( بِسـمِــ ربِ روزی که دیدَم تو را و دل سپردم به دستت!
دست به قلم برده ام که روایت کنم ضمیر تُ را!
تا کی توان چیزی نگفت؟
تا كِى توان به مصلحت عقل كار كرد؟
آخر در گلو می شکند ناله ام از رِقت دل
قصه ها هست ولی طاقت ابرازم نیست...
سخن بسیار است ...
اما !
تُ را گفتن کم!
چگونه توان تُ را گفتن ....
چگونه توان عشق را تعریف کرد ...!
چگونه توان تُ را جستن!؟
بآری عشق چیست!؟
یا چیست فلسفه ی دادنِ دل؟؟!
تمنا یا خواهشیست
تاابد بمآن کنارِ دلم !
مصلحت بود به بهانه ی نبودن زمانی ز حآل و هوآیتان دور بمانیم!
مدتی به بهانه ی ماموریت نیستیم
اما، عهدی بود میانِ ما،بینِ خودمان بماند...!
کس نستاندم به هیچ ار تو برانی از درم
مقبل هر دو عالمم گر تو قبول میکنی
صبر به طاقت آمد از بار کشیدن غمت
چند مقاومت کند حبه و سنگ صد منی
به بارَم بکش مرا...!
خودمآنی تر بگویم
برای من بمان!
التماس دعا،یاعلی!
|از محمد دهقان فرد به فاطمه موحد|
قبل از اینکه نامه رو بخونم از ترس و دلتنگی اشک میریختم،بعد خوندن نامه از شدت ذوق گریه میکردم.خدا صدای دلم و شنید و اتفاقی که فکر میکردم هیچ وقت نمیافته ،افتاد
مهر من به دل محمد که خیلی باهام تفاوت داره افتاد.محمد کجا و من کجا ؟!
با اینکه حس میکردم به مغزم شوک وارد شده و چیزی نمیفهمم،یه چیزی و خوب میدونستم
اینکه واسه رسیدن بهش و تموم شدن کابوس هام حاضر بودم هر کاری کنم.
الان برای من صبر آسون ترین کار بود!
___
بیست روز و به سختی گذروندم
سعی کردم خودم رو با درس و دانشگاه و کلاس های مختلف سرگرم کنم ولی هیچکدومشون فایده ای نداشت وتمام مدت فکرم پیش محمد بود.
ازش هیچ خبری نداشتم و داشتم تو این بیخبری هلاک میشدم.طعنه های پدرم هم به این عذاب اضافه کرده بود.
به ناچار زنگ زدم به ریحانه ،با اینکه حدس میزدم جوابم رو نده .ریحانه خیلی تغییر کرده بود.
از بعد فوت پدرش کلا یه آدم دیگه ای شده بود و هر چقدر که میگذشت بیشتر از قبل تغییر میکرد و رفتارش سرد تر میشد.
چندتا بوق خورد و قطع شد
دوبار دیگه زنگ زدم
داشتم از جواب دادنش نا امید میشدم که صداش رو شنیدم
+الو
_سلام
+سلاام چطوریی؟
_قربونت ریحانه جون .خوبه حالت ؟ کجایی؟کم پیدایی! بی معرفت شدی!
+خوبم منم خداروشکر.مشهدم
_مشهدد؟کی رفتی؟
+دیروز رسیدیم . با روح الله و مامان و باباش اومدیم
_آها به سلامتی واس منم دعا کن
+حتما .چه خبر از داداشم ؟
_داداشت ؟
+اره آقا محمدتون*
ادامـہدارد...
نویسنده✍
#غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل💚
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است❌
🔴 پخش زنده مستند #لشکر_زینبی
📺 بخش زنده مناجات خوانی در ماه مبارک رمضان و گزیده مستند لشکر زینبی ، دیدار خانواده معظم شهدا با مقام معظم رهبری
🕐ساعت ۱۳:۱۵
👨👩👧👧 دانش آموزان عزیز از خانواده هم دعوت کنید این برنامه را ببینند.
👨👩👧👧📺👨👩👧👧📺👨👩👧👧📺👨👩👧👧📺👨👩👧👧📺👨👩👧👧📺
دارالقرآن الزهرا سلام الله علیها
@Daralquranhazratzahra
بنام مرد 🇵🇸
🔴 پخش زنده مستند #لشکر_زینبی 📺 بخش زنده مناجات خوانی در ماه مبارک رمضان و گزیده مستند لشکر زینبی
🔴هم اکنون در کانال دارالقران الزهرا سلام الله علیها در #شاد
😍 زادروز تان مبارک حضرت دلبر
*رهبر من، آقاے من...*
*بهار۸۲ سالگیتان مبارڪ *
*👌🏻 ۲۴ تیر ماه تاریخ شناسنامه اے*
*تولد حضرت آیت الله خامنهای (حفظه الله) است و تاریخ دقیق تولد ایشان، ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ هست .*
*به بهانه سالروز تولد حضرت آقا:❤️*
هر چند همه دوست دارند
شما را "آقا" صدا کنند ولے ...
🖊به جمع دانشجویان که می رسی، قامتــ "استاد" برازنده شماست❤️
🖊در میان نظامیان ڪه می آیے، هیبتــ "فرماندهی" تان دل دوستان را شاد و دل دشمنانتان را می لرزاند
🖊روز پدر که میآید میشوید
مهربانترین "بابا" ی دنیا 💚
🖊روز جانباز که میشود، همه دست "جانباز" شما را به هم نشان میدهند ...
*🌤 راستی اصلا مهم نیست تاریخ تولدتان ۲۹ فروردین است یا ۲۴ تیر؛ همه اینها بهانه است آقاجان!*
*بهانهایست ڪه ما یادمان نرود خدا نعمتی چون شما را داده است، خدا را برای این نعمتــ شکر میگوییم...*
#اللهم_احفظ
#قائدنا_الخامنه_اے 🙏🏼
*سلامتی وجود نازنینشان صلوات🌺*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+چه وضعیه واقعا؟!
.
واینستاد جواب بده؟🤓
باورم نمیشه😐
پ.ن. سعید چقدر بیجنبهست واقعا اگه جای رسول بود چیکار میکرد؟😂😒
.
#گاندو
۲۹ فروردین، سالروز ولادت خوش تیپترین رئیس جمهور تاریخ ایران و باهوشترین رهبر دنیاست☺️
آنقدر باهوش که دشمن بیست سال از سی و دو سال سال زمان رهبری ایشون، منطقه رو آتش زده، اما نتونسته این آتش رو به داخل ایران بکشونه!
شخصی که کاندولیزا رایس (وزیر سابق امور خارجه آمریکا و مشاور ارشد جرج بوش) درباره ایشون گفته بود "رهبر ایران میتواند نقشههایی را که بهترین ذهنها، با صرف بیشترین بودجهها، در زمانی بسیار طولانی کشیده و مجریانی ماهر اجرای آن را به عهده گرفتهاند، با یک سخنرانی یکساعته خنثی کند."
امروز ۲۹ فروردین ماه، مصادف با سالروز تولد حضرت آیت الله خامنهای، رهبر انقلاب است. البته تاریخ تولد رهبر انقلاب در شناسنامه روز ۲۴ تیر ثبت شده، اما ایشان در یکی از دیدارهایشان فرمودند که تاریخ تولد صحیحشان روز ۲۹ فروردین است. حضرت آیت الله خامنهای در تاریخ ۲۹ فروردین سال ۱۳۱۸ در مشهد به دنیا آمدند
🆔 @ghasem_girls
••🧔🏻🌱••
میدونیدچیہ؟!🤩💕
ماجذابترین خوشپوش ترین
رهبروداریم:)
بخاطرِهمینہکہخیــلیاحسودیشون
میشہبہمردموکشورایران
چونسیدعلــ💚ـــےرهبرایرانہ
عزیزایرانہ•💪🏻•
فردیہکہماکفدستمون مینویسم..
سیدعلی لبترکندجانمرافدایش میکنم🖐🏻✨
بمانےبرایماننائبامامزمانمان👀❤️
----------------------------------------🦋^-^
∞↞❄️| #ࢪهبࢪانھ
🆔 @ghasem_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تولد آقای ایراݩ مبارڪا♥️🎉
🆔@ghasem_girls