فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 صحبت های شنیده نشده حاج قاسم در مورد مقام معظم رهبری
∞♡@BAMBenamemard♡∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سرلشکر باقری:
شبیهسـازی حمله به دشمـن
یک نمایش نبود...💪🇮🇷✌️
🔹در رزمایش سپاه یکی از اهداف اساسی که در صورت حمله دشمن، به آن حمله خواهیم کرد طراحی شد. این اقدام شبیهسازی کامل واقعیت و بیانگر این بود که با تعداد فراوان شلیکِ همزمان میشود از مسیرهای مختلف گنبدآهنین را بیاثر و اهداف را منهدم کرد. /فارس
∞♡@BAMBenamemard♡∞
9.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴تصاویر با کیفیت از
حمله شـبیه سازی شده
به دیمـونا اســرائیل😁
✌️🇮🇷📖💪😌
∞♡@BAMBenamemard♡∞
🔴 از حومه جنوبی بيروت، سلیمانی یکی از ما مردم لبنان است وهمه ما قاسم هستيم...♥️
🇱🇧 🤝 🇮🇷📖💪💪✌️
#قهرمان_ملی
#عـزیـز_ملـت
#دلتنگ_فرمانده
∞♡@BAMBenamemard♡∞
وصیتنامه سردار شهیدمان مملو از جملات حکیمانه و درس است...👌
آغاز وصیتنامه با #شکر خداوند است!
شکر که در عصر خمینی زیستم
شکر که خامنهای را درک کردم
شکر که شیعه هستم
شکر که پدر و مادری متدین داشتم
شکر که تمام عمرم با مجاهدان و رزمندگان به سر شد.
سلام خدا بر روح پاک تو سردار قلبها💞
#مکتب_سلیمانی
بنام مرد 🇵🇸
#برایمردیکهشهادترامیپرستید😍 اگر کسے . . . میخواهد مرا یاد کند سه بار بگوید: یا زهرا سلام الله
#خاطرهـ🌹
ساعت حدود 12 ظهر 22 آبان 95 در حوالی حلب در منطقه ای مشهور به بنیامین که به تازگی از دست دشمن داعشی آزاد شده، خانوادهای سوریه ای از آقا جواد جهانی و حسین آقا هریری و آقا محمدحسین بشیری از محافظان و مدافعان منطقه می خواهد برای خنثی کردن مینهای تله ای داخل خانه شان که توسط دشمن کار گذاشته شده به دادشان برسند.
حسین آقا هریری که تخریبچی گروه است برای این کار پیشقدم می شود و جواد و محمد حسین هم به کمک اش می روند. اما ماجرای این مین با مین های دیگر متفاوت است. این مین به تله های انفجاری متعدد در قسمت های مختلف خانه مجهز شده است.
150 متر جلوتر از این خانه، جاسم دیگر همرزم و رفیق این سه نفر مشغول دیده بانی و بررسی منطقه است. ساعتی می گذرد و در بی سیم خبری از صدای حسین و جواد و محمد حسین نمی آید. آن ها همین دو ساعت قبل با هم در طبقه سوم یکی از ساختمان های محلی پای روضه خوانی حاج احمد واعظی بودند.
فیلم های آن روضه خوانی هست. حاج احمد از امام رضا(ع) می خواند. برو بچه های مشهدی همه دور هم نشسته اند و حال و هوای حرم امام رضا(ع) به سرشان زده است. حاج احمد می خواند و بچه ها هق هق گریه هایشان بلند است. در این بین جواد و حسین که جلوی حاج احمد نشسته اند انگار بیشتر از بقیه در حال و هوای خودشانند.
حاج احمد می گوید: بعد از این که چند بیتی در مدح آقا امام رضا(ع) خواندم، روضه حضرت رقیه و علی اصغر شش ماهه هم نصیب مان شد. جواد جهانی دقیقا جلوی من بود و آن قدر حال و هوای عجیبی داشت که بعدها وقتی فیلم این روضه خوانی را می دیدم، این حس و حال جواد جهانی بیشتر برایم جلب توجه می کرد، انگار جواد جهانی و حسین هریری در همان روضه خواسته شان برای شهادت را از اهل بیت (ع) گرفتند
♡◇| @shahid_javad_jahani1
#حجاب همان ماسک و دستکش است...
اما نه برای جلوگیری از ویروس #کرونا
بلکه برای جلوگیری از ویروسی
به نام کالا شمردن زن! ...
کالا شمردن ریحانه ی خلقت
∞♡@BAMBenamemard♡∞
هدایت شده از بنر های تبادلات گسترده یازهرا!🌼
شروع تبادلات گسترده یازهرا!🌸
شرایط تبادلاتمون👇🏽
1⃣کانالتون مذهبی باشه👌🏽
2⃣آمارتون +١۵٠ باشه✋🏽
3⃣ در اینفو تب عضوباشید✌️🏽
جذب بستگی به بنرتون داره💥
بیشتر از ١٠٠جذب هم داشتم😌🌱
برا اطلاع بیشتر از طرز کارم در
اینفو تبادلاتم عضو باشید"سنجاقه"🔥
https://eitaa.com/joinchat/1803550875C906f08a637
بعد از مطالعه شرایط و طرز کار
اگر شرایط رو داشتید
پی وی در خدمتتونم✋🏻
🌸@jhjhjhj🌸
بنام مرد 🇵🇸
#بهشت_یا_جهنم #قسمت_بیستوسوم رئیس تعمیرگاه حقوقم رو بیشتر کرد … از کار و پشتکارم خیلی راضی بود
#بهشت_یا_جهنم
#قسمت_بیستوچهارم
زندگی سراسر ترس و وحشت من تموم شده بود … یه آدم عادی بین آدم های عادی دیگه شده بودم … 🚶🏻♂
کم کم رمضان سال 2010 میلادی از راه رسید … مسلمان ها برای استقبالش جشن گرفتن … برای من عجیب بود که برای شروع یک ماه گرسنگی و تشنگی خوشحال بودند …😐😕
توی فضای مسجد میز و صندلی چیده بودن … چند نوع غذای ساده و پرانرژی درست می کردن … بعد از نماز درها رو باز می کردن … بدون اینکه از کسی دینش رو بپرسن از هر کسی که میومد استقبال می کردن … 🤗
من رو یاد مراسم اطعام و شکرگزاری کلیسا می انداخت …😬 بچه که بودم چندباری برای گرفتن غذا به اونجا رفته بودم … تنها تفاوتش این بود که اینجا فقیر و غنی سر یک سفره می نشستن و غذا می خوردن … آدم هایی با لباس های پاره و مندرس که مشخص بود خیابان خواب هستند کنار افرادی می نشستند و غذا می خوردند که لباس هاشون واقعا شیک بود … بدون تکلف … سیاه و سفید … این برام تازگی داشت … و من برای اولین بار به عنوان یک انسان عادی و محترم بین اونها پذیرفته شده بودم … این چیزی بود که من رو اونجا نگه می داشت و به سمت مسجد می کشید … .💞
بودن در اون جمع و کار کردن با اونها لذت بخش بود … من مدام به مسجد می رفتم … توی تمام کارها کمک می کردم … با وجود اینکه به خدا اعتقادی نداشتم و باور داشتم خدا قرن هاست که مرده … بودن در کنار اونها برام جالب بود …👑
مسلمان ها برای هر کاری، قانون و آداب خاصی داشتند … و منم سعی می کردم از تمام اون آداب و رفتار تبعیت کنم …
#فاطمیه
پارت اولး
https://eitaa.com/BAMBenamemard/20164
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@BAMBenamemard
بنام مرد 🇵🇸
#بهشت_یا_جهنم #قسمت_بیستوچهارم زندگی سراسر ترس و وحشت من تموم شده بود … یه آدم عادی بین آدم های ع
#بهشت_یا_جهنم
#قسمت_بیستوپنجم
رمضان از نیمه گذشته بود … اونها شروع به برنامه ریزی، تبلیغ و هماهنگی کردن … 💢
پای بعضی از گروه های صلیب سرخ✝ و فعالان حقوق بشر به مسجد باز شده بود … توی سالن جلسات می نشستند و صبحت می کردند …
یکی از این دفعات، گروهی از یهودی ها با لباس ها و کلاه های عجیب اومده بودند … .
به شدت حس کنجکاویم تحریک شده بود … رفتم سراغ سعید … سعید پسر جوانی بود که توی مسجد با هم آشنا شده بودیم … خیلی خونگرم و مهربان بود🙃 و خیلی زود و راحت با همه ارتباط برقرار می کرد … به خاطر اخلاقش محبوب بود و من بیشتر رفتارهام رو از روی اون تقلید می کردم ..
رفتم سراغش … اینجا چه خبره سعید؟ 🧐…
همون طور که مشغول کار بود … هماهنگی های روز قدسه… و با هیجان ادامه داد … امسال مجمع یهودی های ضد صهیون هم میان😁 .
چی هست؟ ..😐
چی؟ ..
همین روز قدس که گفتی. چیه؟ .😕
با تعجب سرش رو آورد بالا … شوخی می کنی؟😑😳 … .
. … بعد از کلی توضیح، با اشتیاق تمام گفت: تو هم میای؟ … سر تکان دادم و گفتم: نه …❌
#فاطمیه
پارت اولး
https://eitaa.com/BAMBenamemard/20164
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@BAMBenamemard
بنام مرد 🇵🇸
#بهشت_یا_جهنم #قسمت_بیستوپنجم رمضان از نیمه گذشته بود … اونها شروع به برنامه ریزی، تبلیغ و هماهنگ
#بهشت_یا_جهنم
#قسمت_بیستوششم
سرم رو به جواب نه، تکان دادم … 🙅🏻♂
من چیزی در مورد این جور مسائل نمی دونستم … اون روز سعید تا نزدیک غروب دریاره فلسطین و جنایات و ظلم های اسرائیل برام حرف زد …🌖 تصاویر جنایات و فیلم ها رو نشونم می داد …😓☠ بچه های کوچکی که کشته شده بودند … یا کنار جنازه های تکه تکه شده گریه می کردند … 😥
بعد از کلی حرف زدن با همون اشتیاق همیشگی گفت: تو هم میای؟ …
کی هست؟ ..
روز جمعه …
سری تکون دادم و گفتم: نه سعید، روز جمعه تعطیل نیست … باید تعمیرگاه باشم .. 😕
خیلی جدی گفت: خوب مرخصی بگیر … 🙂
منم خیلی جدی بهش گفتم: واقعا با تشنگی و گرسنگی، توی این هوا راهپیمایی می کنید؟ این دیوونگیه … این اعتراض ها جلوی کسی رو نمی گیره فقط انرژی تون رو تلف می کنید ..😒
با ناراحتی خم شد و از روی زمین جعبه ها رو برداشت … یه مسلمان نمیگه به من ربطی نداره … باید جلوی ظلم و جنایت ایستاد … ساکت بمونی، بین تو و اون جنایتکار چه فرقی هست؟ …
هنوز چند قدم ازم دور نشده بود … صدام رو بلند کردم و گفتم: یه نفر رو می شناختم که به خاطر همین تفکر، بی گناه افتاد زندان … بعد هم کشتنش و گفتن خودکشی کرده …😔 من تازه دارم زندگی می کنم … چنین اشتباهی رو نمی کنم ..
برگشت … محکم توی چشم هام زل زد … تو رو نمی دونم… انسانیت به کنار … من از این چیزها نمی ترسم … من پیرو کسیم که سرش رو بریدن ولی ایستاد و زیر بار ظلم نرفت …
اینو گفت از انباری مسجد رفت بیرون … هرگز سعید رو اینقدر جدی ندیده بودم …
#فاطمیه
پارت اولး
https://eitaa.com/BAMBenamemard/20164
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@BAMBenamemard