eitaa logo
💚برڪاتـِ14معصوم💚
305 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
85 فایل
@dana14 🌹اللهمَّ عَجّل لِوَلیکَِ الفَرَج بِحَقِ زِینَبْ سَلٰامُ اَللّهْ عَلَیْها 🌠🎁کپی مطالب آزاد باذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج 🌠 🌙🌙#رمضان 🌙🌙
مشاهده در ایتا
دانلود
ذکر برای روا شدن حاجت ✅بعد از نماز مغرب ✅ دست ها را بلند کن ✅ و هفت بار بگو یا قاضی الحاجات ✅ و بعد حاجتت را طلب کن که بر آورده می شود ( توصیه شده از حاج اسماعیل دولابی ) منبع : مصباح الهدی – مهدی طیب ص 273
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿 این قصه را پلیسی عراقی روایت می کند که خود شاهد ماجرا بوده است ؛ میگفت : مردی بود که قصابی داشت ، هر روز حیوانی را سر می برید و به فروش می رساند .... در یکی از روزها زنی را در آن طرف خیابان دید که روی زمین افتاده بود ... به آن طرف دوید تا کمکش کند اما زن را در حالی یافت که چاقویی در سینه اش فرو کرده و رها ساخته بودند ،مرد تلاش کرد که چاقور را از سینه اش بیرون بیاورد و مردم او را در این حالت دیدند و با پلیس تماس گرفتند واورا متهم به کشتن آن زن نمودند ، پلیس او را برای تحقیقات به اداره برد و هر چه مرد ادعا کرد که بی گناه است و قضیه چنین نیست و قصد کمک داشته است حرفش را باور نکردند ... دو ماه را در زندان سپری کرد و بالاخره حکم اعدام برای او صادر کردند ... مرد که دیگر چاره ای برای خود نیافت به آنان گفت که قبل از اینکه مرا اعدام کنید بگذارید حرف خود را بزنم ... من قبلا در رودخانه با قایق کار می کردم و مردم را از یک سوی رودخانه به سوی دیگر می رساندم ..اما یک روز زنی را سوار کردم که آن زن بسیار زیبا بود و من در فکرش افتادم ... به خواستگاریش رفتم واو نپذیرفت تا اینکه یک سال گذشت و باز آن زن سوار قایقم شد و بچه ای را که پسرش بود همراه داشت ... من به او گفتم اگر خودت را در اختیارم نگذاری فرزندت را در آب غرق می کنم واو نپذیرفت و من سر فرزندش را در آب کردم ... آن زن با تمام توان خود فریاد می کشید اما فایده ای نداشت زیرا که کسی صدایش را نمی شنید .. پسر زیر آب صدایش قطع شد .. ومن او را در آب انداختم . سپس آن زن را کشتم و اورا نیز به آب انداختم ... در آن موقع کسی نفهمید و امروز این جزای همان کار است که می بینم ... ....‌اما این زن را من نکشته ام پس دنبال قاتل او بگردید.... هرگز نتوان رست ،ز زنجیر مکافات عمل گر نشد پای پدر ،دست پسر می شکند. @BARAKATE_14MASUM
-702996736_1015061874.mp3
3.4M
ببین میتوانی بمانی بمان عزیزم توخیلی جوانی بمان
4_6028318549368373532.mp3
2.25M
👌🌺🌺🌺 # پینه _دوز_ گمنام رو کوچک وپست نشماریم همه بنده خدائیم به همه احترام بزاریم....😥😥
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲🏻🕊 🍂🍃 التماس دعا🙏🌾
بسم الله الرحمن الرحیم زمان عج 🌹💚 سلام_ 🍂🍃🍂 ان شاالله روز بسیار خوبی کنار عزیزانتون داشته باشید از همه ی بلاها و و و های خودتون و خانواده هاتون به دور باشید در امان و امنیت الهی و نظر و لطف ۱۴ معصوم ع شامل حالتون بشه ان شالله به برکت فرجهم🍃🍁🍃🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🎁با ۵ صلوات💚🎁 هدیه به امام زمان عج، ،مشمول دعای خاص امام زمان عج شو و خودت و خانواده ات را امروز بیمه صاحب الزمان عج کن از بلاها زمینی و آسمانی خودتون و خانواده هاتون دور باشید ان شاالله به برکت اٰللـٌّٰهًٌُمٓ صَلِّ عٓـلٰىٰ مُحَمَّدٍواّلِ مُحَمَّدٍوعٓجٓلِ فٓرٰجٰهٌٓمّ⚘ اٰللـٌّٰهًٌُمٓ صَلِّ عٓـلٰىٰ مُحَمَّدٍواّلِ مُحَمَّدٍوعٓجٓلِ فٓرٰجٰهٌٓمّ⚘ اٰللـٌّٰهًٌُمٓ صَلِّ عٓـلٰىٰ مُحَمَّدٍواّلِ مُحَمَّدٍوعٓجٓلِ فٓرٰجٰهٌٓمّ⚘ اٰللـٌّٰهًٌُمٓ صَلِّ عٓـلٰىٰ مُحَمَّدٍواّلِ مُحَمَّدٍوعٓجٓلِ فٓرٰجٰهٌٓمّ⚘ اٰللـٌّٰهًٌُمٓ صَلِّ عٓـلٰىٰ مُحَمَّدٍواّلِ مُحَمَّدٍوعٓجٓلِ فٓرٰجٰهٌٓمّ⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
83-Tasharof-Zarabe Esfehani.mp3
8.25M
🔴 زنی که خدمتکار امامِ زمان علیه‌السّلام شد! 🔘ماجرای صلوات ضرّاب اصفهانی 📚ترجمه غیبت طوسی، ص۴۸۲.
👈👈🌹داستان واقعی🌹👉👉 و خیلی زیبا که در پاکستان اتفاق افتاد♥✨ ♥✨پزشک و جراح مشهور - دکتر ایشان - برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار می شد، باعجله به فرودگاه رفت. بعد از پرواز ناگهان اعلام کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه که باعث از کارافتادن یکی از موتورهای هواپیما شده، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه داشته باشیم. ♥✨پس از فرود، دکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها گفت: من یک پزشک متخصص جهانی هستم و هر دقیقه برای من برابر با جان خیلی از انسانها هاست ولی شما می خواهید من 16ساعت در این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم؟ ♥✨یکی از کارکنان گفت: جناب آقای دکتر! اگر خیلی عجله دارید میتوانید یک ماشین کرایه کنید؛ تا مقصد شما سه ساعت بیشتر نمانده است، دکتر ایشان با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد. در بین راه ناگهان وضعیت هوا نامساعد شد و بارندگی شدید شروع شد، بطوری که ادامه حرکت برایش مقدور نبود. ♥✨ساعتی گذشت تا اینکه متوجه شد راه راگم کرده است. خسته و درمانده و نا امید به راهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای کوچک توجهش را به خود جلب کرد. کنار کلبه توقف کرد و در زد. صدای پیرزنی راشنید: هرکه هستی بفرما داخل؛ در باز است. دکتر داخل شد و پیرزنی زمین گیر در خانه دید. از او درخواست کرد که از تلفنش استفاده کند. ♥✨پیرزن لبخندی زد و گفت: کدام تلفن فرزندم؟ اینجا نه برق هست و نه تلفن... ولی بفرما کمی استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تا خستگی از تنت بدر شود. کمی غذا هم هست بخور تا جان بگیری. دکتر از پیرزن تشکرکرد و مشغول خوردن شد درحالی که پیرزن مشغول خواندن نماز و بود. ♥✨در این هنگام دکتر، متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت در گهواره ای نزدیک پیرزن خوابیده بود که هرازگاهی بین او را تکان می داد. پیرزن مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود. دکتر گفت: بخدا من شرمنده این لطف و کرم و اخلاق نیکوی شما شدم؛ امیدوارم همه دعاهایت مستجاب شود. ♥✨پیرزن گفت: و اما شما، رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش شما را کرده است. ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا... دکتر ایشان گفت: کدام دعا؟ پیرزن گفت: این طفل معصومی که جلوش چشم شماست نوه من است که نه پدر دارد و نه مادر. به بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا از علاج آن عاجزند. ♥✨به من گفته اند که فقط یک و جراح بزرگ بنام دکتر ایشان قادر به درمانش است ولی او خیلی از ما دور است و دسترسی به او مشکل. من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم. می ترسم این طفل بیچاره و مسکین، خوار و گرفتار شود. پس از خداوند خواسته ام که این کار سخت را برایم آسان کند. ♥✨ ایشان در حالی که گریه می کرد گفت: به والله که دعای تو، هواپیماها را ازکار انداخته است... باعث زدن صاعقه ها شده است... و آسمان را به باریدن وا داشته تا اینکه مرا بسوی تو سوق دهد و من، هرگز اعتقاد نداشتم که عزوجل با دعایی این چنین، اسباب را برای بندگان مومنش مهیا می کند و بسوی آنها روانه می کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️دست‌هایش می‌لرزید. باید رضایت‌نامه را امضا می‌کرد. دکتر گفته بود: "امید زیادی به زنده ماندن‌شان نیست؛ نه همسرت، نه نوزادت." رضایت داد. با گریه آمد خانه. ساعتی بعد تلفنش زنگ خورد. از بیمارستان بود. دلش ریخت... 👈 حکایت معجزه حدیث کساء در شفای یک بیمار سرطانی 👇
4_5820914870702313329.mp3
4.27M
👈 حکایت معجزه حدیث کساء در شفای یک بیمار سرطانی...
🍁💚سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان عج صلوات اٰللـٌّٰهًٌُمٓ صَلِّ عٓـلٰىٰ مُحَمَّدٍواّلِ مُحَمَّدٍوعٓجٓلِ فٓرٰجٰهٌٓمّ⚘ 🍁💚سلامتی اعضا این کانال صلوات اٰللـٌّٰهًٌُمٓ صَلِّ عٓـلٰىٰ مُحَمَّدٍواّلِ مُحَمَّدٍوعٓجٓلِ فٓرٰجٰهٌٓمّ⚘