?﷽ 🥀﷽ 🥀﷽ 🕊
♥️بســــــم ربالشـــــــــــــهدا و الصدیقین♥️
🕊💐سلام بر تربت پاک شهدا💐🕊
💌سلام بر انسانهای پاکی که از خون پاک شهدا حمایت و حفاظت می کنند💌
📌شانزدهمین چله کانال معنوی
بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
✨شروع چله: 1403/12/02
✨پــایـان چله: 1404/01/11
🎁در این چله ✨قرائت زیارت عاشورا و 📿100 شاخه 🌺 صلوات هدیه میکنیم به چهارده معصوم علیه السلام وشهدای گرانقدر🤲
♥️🕊اسامی شهدای والامقام🕊♥️
1.🕊 #شهید_سید_حسن_نصرالله 🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/39899
2.🕊 #شهید_مصطفی_آقاجانی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/39984
3.🕊#شهیده_معصومه_کرباسی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/40058
4.🕊#شهید_بهرام_شکری🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/40133
5.🕊#شهید_اسماعیل_محبی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/40210
6.🕊 #شهید_سید_باقر_حسینی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/40276
7.🕊#شهید_سید_سجاد_حسینی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/40340
8.🕊#شهید_عباس_نیلفروشان🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/40408
9.🕊#شهید_رضا_پولاد_سنگ🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/40479
10.🕊 #شهیده_زهرا_اسماعیلی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/40542
11.🕊#شهید_هادی_باغبانی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/40642
12.🕊 #شهید_برات_خوشرو🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/40727
13.🕊 #شهید_محمد_قنبرلو🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/40810
14.🕊 #شهید_علی_خورشیدی_فر🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/40888
15.🕊 #شهید_مسعود_عاشوری🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/40961
16.🕊 #شهید_ماشاءالله_رشیدی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/41038
17.🕊 #شهید_محسن_فانوسی🥀
18.🕊شهید امیر امیرگان
19.🕊شهید اسکندر سرکوب
20.🕊شهید جواد سیاوشی
21.🕊 شهید محمد شهسواری
22.🕊 شهید سید جلال خوشی
23.🕊 شهید حبیب ریاضی پور
24.🕊 شهید سید مهدی لاجوردی
25.🕊 شهید محمدرضا زاهدی
26.🕊شهید غلامحسین پیرتانچ
27.🕊 شهید دکتر محمود رفیعی
28.🕊شهید علیرضا شمسی پور
29.🕊شهید بابا کشی بابک زارعی
30.🕊 شهید منوچهر الهی
31.🕊 شهید منوچهر اللهیاری
32.🕊شهید علی یار همتیان لرکی
33.🕊 شهید سید رحمان هاشمی
34.🕊 شهید سید مسعود رشیدی
35.🕊 شهید مصطفی ابراهیمی مجد
36.🕊 شهید سید حمیدرضا رضازاده
37.🕊 شهید حسین عبدی خانه سری
38.🕊شهید علیرضا خلوص دهقانپور
39.🕊شهید مرتضی خراسانی گرده کوهی
40.🕊شهید سید محمد حسین میردوستی
🎁کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐
💌بسم رب الشـھــ🕊ـــدا🥀 و الصدیقین
✨شانزدهمین چله ی کانال بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
💫 امروز "شنبه" متعلق است به پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه 🌺
🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ
📌 تاریخ: 1403/12/18
🥀 شهید روز 17 : شهید محسن فانوسی 🕊
🎁اعمال معنوی در این روز
1⃣ 100 مرتبه 👈 صلوات📿
2⃣ 100مرتبه ذکر 👈 اَستَغْفِرُ اللّهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیه✨
3⃣ 1مرتبه 👈 قرائت زیارت عاشورا🤲
✅#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
معرفی شهید امروز:
شهید محسن فانوسی
🌸شهیدی، که تاریخ عقد و شهادتش یکی شد🌸
💐🌺🥀🌺🥀💐🌺🥀💐🌺
نام: محسن
نام خانوادگی: فانوسی
متولد: 1359
✅#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
🌤زندگینامه شهید محسن فانوسی:
✍راوی؛ همسر شهید
همسرم متولد سال ۵۹ بود، در سال ۷۹ در گردان ۴۳ کشور از جمله شمال غرب، جنوب و شلمچه و بسیاری از مناطق دیگر خدمت میکرد و در سال ۹۲ بهعنوان پاسدار نمونه انتخاب شده بودند.
خصوصیت بارز شهید برگرفته از حدیثی از حضرت زهرا(س) است که فرمودند «اگر میخواهید اصلح مصلحتها شامل حالتان بشود کارتان را با اخلاص انجام دهید» و لذا یکی از ویژگیهای شهید اخلاص بالای او بود و تواضع و فروتنی او که زبانزد خاص و عام بود، همچنین احترام به والدین، تقید به نماز اول وقت و تعادل در دین از دیگر خصوصیات شهید بود.
خانواده همسرم یکی از همسایههای بستگانمان بود و ما در حین روابطی که با این خانواده داشتیم، با خانواده شهید نیز تا حدودی آشنا شده بودیم. در نوروز سال ۷۹ برای نخستینبار برای عید دیدنی از پدر شهید فانوسی که همه بهعنوان عموعلی از او یاد میکردیم، در منزل ایشان حضور پیدا کرده و آنجا محسن را برای بار نخست در حالی که عفت و حیا از سرتا پایش نمایان بود با لباسهای سفید و تمیز و محاسن مشکی دیدم.
پس از نوروز آن سال به واسطه عروسی دختر عمویم خانواده محسن کاملا با من و خانوادهام آشنا شدند و مرا به محسن پیشنهاد داده بودند این در حالی بود که من اصلا به ازدواج فکر نمیکردم و تنها چیزی که فکر مرا درگیر کرده بود، ادامه تحصیل بود. پس از این آشنایی، مادر شهید فانوسی مرا از مادرم خواستگاری کرده و پدر و مادرم به خاطر احترامی که برای خانواده آقای فانوسی قائل بودند، اختلافی با ازدواج ما نداشتند ولی سپردند به خودم که تصمیم آخر را بگیرم. هنوز مردد بودم. خیلی با خودم کلنجار میرفتم تصمیم بسیار سختی بود.
🔸 بالاخره یک شب دو رکعت نماز توسل به حضرت زهرا(س) خواندم از خود حضرت زهرا(س) خواستم کمکم کند که تصمیم درست را بگیرم.
✅#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
🌺🌸 همان شب خواب عجیبی دیدم. خانمی که چهرهاش را ندیدم جلو آمد و یک انگشتر با نگین زرد به دستم انداخت. صبح که از خواب بیدار شدم حس خوبی داشتم. حس میکردم این خواب یعنی باید پیشنهاد ازدواج را قبول کنم. بعدها محسن همیشه به شوخی میگفت: «مواظب انگشتر زرد رنگ باش». مادرم موافقت من را اعلام کرد. جلسه دوم محسن گفت: «فردای همون روزی که اومدیم خونتون رفتم مشهد، همانجا از آقا امام رضا(ع) خواستم که مِهرم رو به دلت بندازه و وقتی برمیگردم جواب مثبتت رو بشنوم»در نهایت سال ۷۹ نامزد و در نهم آبان ۸۱ عقد کردیم و تاریخ شهادت ایشان هم دقیقا ۹ آبان سال ۹۴ بود، یعنی تاریخ عقد و شهادت ایشان یکی شد، در این مدت محسن در اکثر مواقع در ماموریت بود و میتوانم بگویم ما بیشتر از سه سال در کنار هم نبودیم، حتی یک هفته بعد از عروسی حدود یک ماه به ماموریت رفت، و از همان لحظه بود که سختیهای شغل محسن آغاز شد. حاصل زندگی مشترک ما دو فرزند است که محمد مهدی در سال ۸۵ و فاطمه زهرا در سال ۹۲ به دنیا آمد و ایشان با وجود اینکه در طول یک ماه تنها یک هفته را در خانه بود
🔸وظایف خود را بهعنوان یک پدر در نهایت دقت و بهطور کامل انجام میداد، و از تعهدات شغلی خود نیز غافل نمیشد.
از همان لحظههای آغاز زندگی شهادتطلبی در وجود او موج میزد. از روز اول هر ماموریتی که میرفت با این عنوان که این آخرین ماموریت من است تصمیم به رفتن میگرفت.
از ابتدا زندگی ما گره خورده بود به توسل به حضرت زهرا(س)، بهطوری که همان شب خواستگاری من خوابی در این رابطه دیدم و از طرفی داستان ارادت محسن به حضرتفاطمه(س) سبب شد خداوند دختری به ایشان عنایت کند که نامش را فاطمه زهرا گذاشت، محسن شاکر خدا بود و همیشه به خودش قول داده بود به او بیاحترامی نکند و نهایت وظیفه شناسی را در قبالش انجام دهد؛ اما هنگامی که برای ماموریت عازم سوریه شد عکس فاطمه زهرای یک سال و نیمه را با وجود تمام تعلقات بوسید و کنار گذاشت.
✅#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
در مشهد و در کنار باب الجواد نشسته بودیم که موضوع رفتن به سوریه را با من مطرح کردند، من نمیدانستم در سوریه جنگی به این بزرگی باشد و این رفتن با رفتنهای دیگر متفاوت باشد و لذا گفتم خب به سلامتی، شما از اینگونه ماموریتها زیاد رفته اید؛ اما اما در جوابم گفت نه اینطور نیست، این ماموریت با دیگر موارد متفاوت است، در این مورد مسائلی هست که میخواهم تو راضی باشی و تمام حواست به بچهها باشد.
🔸من حالا میفهمم که شهدای ما که از جمله آنها محسن بود به مقام شهود رسیده بودند به این معنا که برخوردش با مادر، بچهها و خداحافظیاش با خانواده من و از همه مهمتر وصیتی که موقع رفتن کرد نشان از این داشت که از شهادت خود آگاه شده است.
وقتی که ما از مشهد برگشتیم فاطمه زهرا در مسیر مریض شد، او حتی به حدی گرمازده شده بود که لباسهای محسن بهطور کامل کثیف شد. من گفتم تو ناراحت نیستی که لباسهایت کثیف شده؟ در جواب گفت: نه من میخواهم حال که در کنارت هستم زحمت بچهها روی دوشم باشد تا وقتی که نیستم تو بتوانی با این موضوع کنار بیایی. او حتی درباره محل مزار و کارهای بعد از شهادتش صحبت کرد و حتی آیه «انالله واناالیهراجعون» را تلاوت کرد، من هم دیدم حرفی برای گفتن ندارم، تنها به فکر فرو رفتم که انگار رفتار محسن با دفعات گذشته بسیار متفاوت شده است. به هر حال اصرارش این بود که من او را بدرقه کنم، آن روز او خیلیگریه کرد و تمام محاسنش خیس شده بود، او رفت و دقیقا ۲۵ روز بعدشهید شد.🥀
✅#ممنونکهماراحمایتمیکنید
🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
🟡 محسن و شهید بشیری هر دو از همدان اعزام شده بودند و دقیقا پروازشان هم با هم بود. شهید بشیری نقل میکرد که وقتی محسن من را داخل اتوبوس دید خیلی خوشحال شد، شهید بشیری هم به شوخی به محسن میگوید که یکی از ما بالاخره جنازه دیگری را برمیگرداند.
دوستانش میگفتند در مدت ۲۵ روزی که آقا محسن در سوریه بوده، سکوت، تواضع او و همچنین وظیفهشناسی محسن نسبت به نظافت البسه و سرویس بهداشتی ما را به تعجب واداشته بود، محسن به حدی فروتن بود که در ماموریتها او را امام جماعت میکردند.
⚪️ همرزمان شهید تعریف میکنند که هنگامی که میخواستند به منطقه بروند شهید بشیری و محسن بر سر اینکه کدام یک برود بحثشان میشود، محسن اسلحه حسین بشیری را میگیرد و میگوید حسین من باید بروم، من نمیتوانم بمانم. لذا روز چهلم محسن بود که شهید بشیری وقتی پوتینهای محسن را آورد گفت خانم فانوسی بنده وقتی به محمدمهدی و فاطمه زهرا نگاه میکنم خجالت میکشم، من از شما میخواهم دعا کنید تا به سالگرد محسن نرسیده من شهید شوم، و مدتی نگذشت که او نیز به محسن پیوست؛ لذا اینکه گفته شده کار شهدا به یکدیگر گره خورده، درست است. این دو شهید اجر کارشان را از حضرت زهرا(س)گرفتند.
✅#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
╔═"═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═''═╗
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
╚═-═••⊰🥀🕊♥️🕊🥀⊱••═-═╝
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج