eitaa logo
بيت الشـھـ🥀ــدا مدافعان حرم ولایت
375 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.9هزار ویدیو
190 فایل
به‌بیـت‌الشـھــ🕊ـــد🥀 مدافعان حرم ولایت خۅش‌آمـدید با شرکت درچله ها ومتوسل شدن به چهارده معصوم(ع) وشهدای والامقام به درجات معنوی خود سازی برسیم👌 حضور شما در این کانال اتفاقی نیست❣️ پیام ناشناس harfeto.timefriend.net/16801975906730 @BEIT_Al_SHOHADA
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤زندگینامه: 💐 شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام سید هادی علوی نسب در سال 1359 در شهر درود از توابع شهرستان نیشابور متولد شد. وی جهت تحصیل علوم دینی به شهر قم هجرت کرد و ساکن قم شد همچنین شهید مدیر سابق حوزه علمیه امام علی (ع) شهرستان ایوان در استان ایلام بودند 💐 از این شهید بزرگوار دو فرزند پسر و یک فرزند دختر به یادگار مانده است از آن‌جایی که با غیرت علوی خویش تحمل دیدن تعرض به مقدسات و حرم حضرت زینب (س) در کشور سوریه را نداشت در ابتدای سال ۹۵ به مدت چهار ماه به صورت داوطلبانه عازم سوریه شد که از ناحیه دست و گوش مجروح و جهت مداوا به ایران بازگشت و برای دومین بار در ۱۵ اسفند ۹۵ عازم سوریه شد که در جریان نبرد با تکفیری‌ها در تاریخ ۱۴ تیرماه ۹۶ ، شهد شیرین شهادت را نوشید و به خیل شهدای مدافع حرم پیوست. 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 از زبان فرزند شهید سید امیر حسین علوی نسب 💐 ایشان در سمت های مختلفی از جمله مدیر حوزه علمیه برادران ایوان غرب استان ایلام، معاونت آموزش حوزه علمیه خواهران استان قم ،معاونت آموزش حوزه علمیه برادران استان گلستان، رئیس دفتر آیت الله مویدی قمی خدمت کردند. 💐فرزند شهید مدافع حرم خاطر نشان می کند: ایشان چه طلبه بودند و چه نبودند به نماز خیلی اهمیت می دادند حتی در شرایط حاد و غیر ممکن نمازش ترک نمیشد و در مواقعی که در مورد رهبری یا ولایت فقیه شبهه ای ایرادی می شد با تمامی دلایل قانع کننده و صبوری جواب می داد و اگر طرف مقابل نمی پذیرفت به نشانه اعتراض حتی اگه جلسه مهمی می بود و به نفع ایشان اما جلسه را ترک می کرد. 💐پدرم چنان در فم اهل بیت گریه می کرد که راهی بیمارستان می شد, امیر حسین از عشق پدر به اهل بیت (ع) می گوید: پدرم به روضه اهل بیت(ع) خیلی اهمیت می داد می گفت درک اهل بیت با احساسات نیست باید خودت را در واقعه تجسم کنی و گریه کنی، گاهی پدرم از غم و غصه اهل بیت (ع) آنقدر گریه می کرد که راهی بیمارستان شده و بستری می شد. 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 آخرین پیام های شهید مدافع حرم 🌺 من عاشق این مداحی ام یادت باشه اگه من چه زنده بودم یا اینکه تقدیر براین شد شهید بشم یا اسیری یا مفقودی خلاصه هر چی هم شد این مداحی رو که خیلی خیلی خیلی دوس دارم به کسی که خیلی خیلی دوسش دارم و تکه ای از قلبم هستند به تو همسر عزیزم و عشقم زندگیم پسرم امیرحسین به خصوص و بویژه این مداحی رو تقدیم به دخترم شیرین میکنم البته اینم میدونم با دعاهای شما عاقبت بخیرم , 🌸دختر گلم که واقعا دنیای منه دوتا دختر دارم شیرین و انسیه دنیای من و عشق منند از کل دنیا بیشتر دوسشون دارم همیشه به یادشونم و تو قلبم هستند فرستادم بدی حتما دخترم گوش بده یه صداهم از دخترم شیرین بفرست خیلی خیلی دلم براش تنگ شده نکنه باباشو فراموش کرده 🌺فقط پای نمازهاتون مجلس روضه خیلی برای موفقیت در کار و پیشرفت در امورات فرماندهی و موفقیت در عملیات برام دعا کنید ممنون , 🌸این هم اخرین مداحی که برات می فرستم مواظب خودت و همه باش دوستتان دارم و در قلب من هستید برای پیشرفت در کار و سلامتی من و بویژه موفقیت در کار و خصوص و بویژه موفقیت در عملیات های من و نیروهایم دعا کنید یه خواهش یه ویس از دخترم شیرین و پسرم امیرحسین بفرست منتظرم علی یارتون همیشه... 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩هم نوا برای تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🕯✨100🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا 💫 دعای فرج💫 به نیت چـهــــارده معصــوم (ع) و شهید سید هادی علوی نسب✨ 📀فایل صوتی زیارت عاشورا https://eitaa.com/Modafeane_harame_velayat/36776 💿فايل صوتی به همراه متن دعای فرج الهی عظم البلا با صدای علی فانی https://eitaa.com/Modafeane_harame_velayat/8906 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت۳۹ فصل ششم: حاج آقا روح الله قسمت دوم همه اخلاق رجب را به‌خوبی می‌دانستیم. در خانه حق نداشتیم از تظاهرات و انقلاب حرف بزنیم. هر چیزی که ما روی آن دست می‌گذاشتیم، خط قرمز رجب می‌شد و مخالفت می‌کرد. خیلی مراقب حرف‌هایمان بودیم که شر به پا نشود. امیر با عجله آمد داخل حیاط. چند مرتبه فریاد زد و من را صدا کرد. رجب سرش را از پنجره بیرون برد و با تشر گفت: «چه خبرته؟! چته داد می‌زنی؟! بیا بالا ببینم چی میگی...» از دیدن رجب جا خورد؛ نمی‌دانست خانه است. از پله‌ها بالا آمد و جلوی در نشست. رجب نگاهی به امیر انداخت و گفت: «بیا اینم مامانت! چی می‌خوای بهش بگی که خونه رو گذاشتی رو سرت؟» طفلک سرش را پایین انداخت و صدایش درنیامد. تا حواس رجب پرت شد، با دست به من اشاره کرد رفتم راهپیمایی، تو هم بیا. از جا بلند شد. تا رجب به خودش بیاید، مثل قرقی از خانه بیرون رفت. چادرم را سر کردم. مقابل من ایستاد و با عصبانیت گفت: «کجا می‌خوای بری؟! باز اومدن دنبالت؟! چرا دست از این کارات برنمی‌داری زن؟! می‌خوای اسیر دست این ساواکی‌ها بشی به خاک سیاه بشینیم؟!» - تو رو خدا بذار من برم. - نمی‌ذارم! بشین تو خونه‌ت! خودم را انداختم زمین. پاچه‌ی شلوارش را گرفتم و پایش را بوسیدم. اشک امانم نمی‌داد. بریده‌بریده حرفم را زدم: «رجب! بچه‌هام رفتن، تو رو قرآن بذار منم برم! جلوم رو نگیر...» شوکه شد. انتظار نداشت به دست و پایش بیفتم. چند دقیقه به التماس‌هایم نگاه کرد. پایش را از زیر صورتم کشید کنار و گفت: «برو، دیگه جلوی تو رو نمیشه گرفت.» باورم نمی‌شد دلش به رحم آمده باشد. بندی که به دست و پایم زده بود با زبانش باز کرد و آزاد شدم. پله‌ها را دو تا یکی کردم و از خانه بیرون زدم. چادرم را برعکس روی سر انداختم و کفش‌هایم را لنگه به لنگه پوشیدم. تا خودم را به جمعیت برسانم، چندین مرتبه زمین خوردم و بلند شدم. فرار شاه از مملکت امید مردم را برای پیروزی بیشتر کرد. بعد از خروج شاه از ایران، امام در پیامی فرمودند: «خروج شاه از ایران، اولین مرحله پایان یافتن سلطه جنایت‌بار پنجاه ساله رژیم پهلوی می‌باشد که به دنبال مبارزات قهرمانانه ملت ایران صورت گرفته است. من این پیروزی مرحله‌ای را به ملت تبریک می‌گویم و بیانیه‌ای خطاب به ملت صادر خواهم کرد. بازگشت من به ایران در اولین فرصتِ مناسب انجام خواهد شد.» پیام امام دهان به دهان بین مردم چرخید و وِل‌وِله‌ای به پا کرد. روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🎁 @BEIT_Al_SHOHADA 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat 🔴جهت دسترسی به قسمتهای قبل لطفا گزینه زیر را انتخاب کنید وبا فلش رو به بالا قسمتهای قبلی را به راحتی پیدا کنید 📙
قسمت۴۰ فصل ششم: حاج آقا روح الله قسمت سوم بعد از چند هفته اصرار، رجب هم راضی شد همراه ما در تظاهرات شرکت کند. خیلی خوش‌حال بودم و زیرلب خدا را شکر می‌کردم که بالاخره ما هم مثل خیلی‌ها خانوادگی در این اجتماع عظیم مردمی شرکت کردیم. بعد از تظاهرات، رجب نشست روی پله و زارزار گریه کرد. برای اولین بار کلی قربان‌صدقه‌اش رفتم تا دهان باز کرد و دردش را گفت: «زهرا! حالم خیلی خرابه. من دو بار گفتم مرگ بر شاه! چرا گفتم؟! چرا بر علیه شاه مملکت شعار دادم! خدایا توبه! منو ببخش.» کم مانده بود شاخ روی سرم سبز شود. با عصبانیت جوابش را دادم: «چی میگی مرد؟! پاشو خودت رو جمع کن! خجالت نمی‌کشی نشستی گریه می‌کنی؟! خدا برای چی ببخشه؟ مرد حسابی! این شاه از خدا بی‌خبر کم جنایت نکرده. کم خون جوون‌های این مملکت رو زمین نریخته. این حرفا چیه می‌زنی؟!» رجب گفت: «کو؟! تو دیدی جنایت‌هاش رو؟ من که ندیدم! اینا همه شایعه‌ی دشمنه! اصلا شاید شاه راضی به کشتن مردم نباشه.» گفتم زهرا بحث با این مرد بی‌فایده است! وقتی چیزی را که خودش به چشم دیده و با گوش شنیده انکار می‌کند، توقع زیادی نباید داشته باشی. انقلاب به روزهای اوج خود نزدیک می‌شد. لحظاتی را به چشم می‌دیدم که تا به حال تجربه نکرده بودم. در میدان مجسمه نیروهای نظامی مردم را به رگبار بستند. آسفالت خیابان به رنگ خون درآمده بود. تا چشم کار می‌کرد، کفش و چادر بود که زمین افتاده بود. جوانی لباس خونی برادرش را بالای دست گرفت و فریاد زد: «این سند جنایت پهلویست!» از بالای ساختمان نزدیکِ ژاندارمری گلوله‌ای به طرف جوان شلیک شد و کاسه سرش را متلاشی کرد. جمعیت به اطراف پخش شد. جوانک بی‌نوا زیر دست‌وپا مانده بود و جان می‌داد. خواستم کمکش کنم، اما فشار جمعیت از صحنه شهادت جوان دورم کرد. همراه تعدادی از خانم‌ها به داخل ساختمان متروکه‌ای پناه بردیم. یکی از خانم‌ها آنجا را به‌خوبی می‌شناخت. چند بار گذرش به آن ساختمان افتاده بود. کمی داخل ساختمان گشت زدیم تا اوضاع خیابان آرام شود. در و دیوار پر از رد خون بود و بوی تعفن جنازه می‌داد. تعدادی کیسه مشکوک کنار دیوار روی هم چیده شده بود. همه را باز کردیم و محتویاتش را وسط سالن ریختیم. یکی از خانم‌ها فریاد زد یا زهرا. داخل کیسه‌ها کلی ناخنِ کشیده شده بود! چشمانم را بستم و نفسم را در سینه حبس کردم. معلوم نبود چه بلایی سر صاحبان آن‌همه ناخن آمده؛ زنده بودند یا شهید؛ فقط خدا می‌دانست! روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🎁 @BEIT_Al_SHOHADA 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat 🔴جهت دسترسی به قسمتهای قبل لطفا گزینه زیر را انتخاب کنید وبا فلش رو به بالا قسمتهای قبلی را به راحتی پیدا کنید 📙
سلام و درود خدمت شما رفیق نابم یادته همیشه میخواستی یه گروه داشته باشی وهرچی دوست داشتی داستان ورمان بخونی تموم نشه😉 اکثرا گزارش دادند که خیلی هم تاثیر گذار بوده ونمیتونن بدون این داستانها بخوابن😳 بهت پیشنهاد میکنم بری شهر رمان‌ها 🤩اونجا همه داستانهاش جذاب و خوندنیه 😍 بلیط رفت و برگشتت هم با ما پس برو تا بریم 🏃‍♂🏃🏃‍♀🏃‍♂🏃🏃‍♀🏃‍♂ 📚 داستان پروانه ای در دام عنکبوت 📚 داستان از کرونا تا بهشت 📚داستان عشق پایدار 📚داستان عشق مجازی 📚داستان اعترافات یک زن از جهاد نکاح 📚 داستان عشق رنگین 📚داستان یوزارسیف 📚داستان روایت دلدادگی 📚داستان راز پیراهن 📚داستان لقمه حلال 📚 عشق سرخ 📚شاهزاده ای در خدمت 📚اربعین 📚برشی از یک داستان 1 📚برشی از یک داستان 2 📚برشی از یک زندگی (3_عشق قدیمی) 📚 برشی از یک زندگی (4-سپیده) 📚 زن_زندگی_آزادی 📚تجسم شیطان۱ 📚سقیفه 📚تجسم شیطان۲ 📚ماجرای حقیقی معجزه شهدا 📚عاشقانه_دو_ مدافع  📚چند دقیقه دلت را آرام کن 📚ننه علی اوووووووووووه واااااااااااااااووو بازم هست هنوز تمام نشده... رفیق کتابخونم ☺️ یه وقت جا نمونی 🥰 http://eitaa.com/joinchat/605618394C0f22eeb63b هرکی رفته پشیمون شده👆🥳 زودباش عضو شو تا لینکش را برنداشته🤠 💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖  آیات 16 تا 22 📄 🇮🇷مجموعه کانالهای معنوی بیت الشهدا مدافعان حرم ولایت👇 🟢https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ✨✨✨✨✨✨✨ 🔴http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 «» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
4_5910989599143889189.m4a
4.84M
‌🎙 📄 امروز 📖   🇮🇷مجموعه کانالهای معنوی بیت الشهدا مدافعان حرم ولایت👇 🟢https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ✨✨✨✨✨✨✨ 🔴http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 «» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
485-shora-ta.mp3
6.23M
📖 🎙 حجت الاسلام قرائتی 🇮🇷مجموعه کانالهای معنوی بیت الشهدا مدافعان حرم ولایت👇 🟢https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 ✨✨✨✨✨✨✨ 🔴http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865 «» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا