فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 وای بر کسانی که با اشاره و رمز غیبت می کنند!!!
گاهی انسان با اشاره غیبت می کند؛
گاهی به کنایه،
گاهی هم صریح❗️
🔹غیبت
🎤 آیت الله مجتهدی
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🌸 @Beit_al_Shohada
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤استاد عالی
💢 تنظیم زندگی با امام_زمان عج چگونه ممکن است.
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🌸 @Beit_al_Shohada
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
🛑 آثار شوم گناهان
✍️ خدای عزوجل در قرآن ميفرمايد :
هر مصيبتی که به شما مي رسد برای کاری است که به دست خود کرده ايد و خدا از بسياری ( از معصيت ها ) هم گذشت ميکند.
📚 سوره شوری ،آیه۳۰
امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
هيچ رگی نزند و پائی به سنگ نخورد و سر درد و مرضي پيش نيايدمگر به جهت گناهی که انسان مرتکب شده است. امام (علیه السلام) فرمودند : آنچه خدا از آن مي گذرد از آنچه از آن مواخذه ميکند بيشتر است. يعنی آن گناهاني که خدا از آن ميگذرد بيشتر است از آن گناهانی که خدا بوسيله آن گناه عذاب ميکند.
❣️مجازات کردن در همین دنیا،نشانه لطف و رحمت خداوند به بندگانش هست که با مجازاتهای دنیایی مارا تنبیه و گناهانمان را ذوب میکند تا بار پرونده برای قیامت سنگین نباشد.
📚 اصول کافي،ج۳،ص۳۷۰
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🌸 @Beit_al_Shohada
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤استاد شجاعی
💢 معرفت نفس از دیدگاه استاد شجاعی
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🌸 @Beit_al_Shohada
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
🕊﷽ 🥀﷽ 🥀﷽ 🕊
♥️بسم ربالشهدا و الصدیقین♥️
🕊💐سلام بر تربت پاک شهدا💐🕊
💌سلام بر انسانهای پاکی که از خون پاک شهدا حمایت و حفاظت می کنند💌
📌نهمین چله کانال معنوی
بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
💫شروع چله: 1402/11/19
✨در این چله 100🌺صلوات، قرائت زیارت عاشورا و دعای فرج را 🎁 هدیه میکنیم به چهارده معصوم علیه السلام وشهدای گرانقدر🤲
🤍لیست شهدای والامقام🤍
🕊۱. شهید #سیدمحمدجواد_دیده_ور🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/16635
🕊۲. شهیده #فاطمه_اسدی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/16703
🕊۳. شهیده #محبوبه_دانش_آشتیانی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/16753
🕊۴. شهید #محمد_باقری 🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/16818
🕊۵. شهید #علی_اکبر_رنجبر 🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/16867
🕊۶. شهید #حسین_رفیعی 🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/16923
🕊۷.شهید #نعمت_الله_قاسمی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/16978
🕊۸. شهید #محمدجان_فرخنده🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17031
🕊۹. شهید #مهران_اقرع🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17079
🕊۱۰.شهید #حشمت_الله_اسدی 🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17134
🕊۱۱. شهید #اسماعیل_شهابی_نژاد🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17191
🕊۱۲. شهید #سیدرضاعلیزاده_صمدانی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17239
🕊۱۳. شهید #مصطفی_نیک_نژادی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17304
🕊۱۴. شهیده #منصوره_رزاقی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17351
🕊۱۵. شهید #بهرام_بهرامی🥀
https://eitaa.com/Modafeane_harame_velayat/42859
🕊۱۶. شهید #محمد_مشایخی_رودباری🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17475
🕊۱۷. شهید #محمدهمتی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17529
🕊۱۸.شهید #علی_ایزدی_یزدان_ابادی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17592
🕊۱۹.شهید #سید_هادی_علوی_نصب🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17645
🕊۲۰. شهید #یوسف_علی_فلاح_تفتی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17691
🕊۲۱. شهید #علی_عسگری🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17744
🕊۲۲. شهید #توکل_حسنوند🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17805
🕊۲۳. شهید #سجاد_عفتی🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17826
🕊۲۴.شهیده#شهناز_حاجی_شاه🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17935
🕊۲۵. شهید #محمدمعماریان🥀
https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/17982
🕊۲۶. شهید #احمد_شجاعی_باغینی
🕊۲۷. شهید #امیر_و_علی_شاه_آبادی
🕊۲۸. شهید #حسین_حمیدوند
🕊۲۹.شهید #سهراب_رئیسی_پورساغری
🕊۳۰. شهید #مهدی_محسن_رعد
🕊۳۱.شهید #محمدحسین_وهابی
🕊۳۲. شهید #علی_نظردهقانی
🕊۳۳.شهید #اردشیر_بهرامی
🕊۳۴. شهید #سیدمجتبی_صائبی_نیا
🕊۳۵. شهید #رضا_اسماعیلی
🕊۳۶.شهید #غلامرضا_حسنجان_نیا
🕊۳۷.شهید #علی_غلامحسینی_کرمانی
🕊۳۸ شهید #علی_محمدشمسی
🕊۳۹ شهید #سید_علی_طباطبایی
🕊۴۰ شهید #امین_کریمی
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊
بسم رب الشـھــ🕊ـــدا🥀 و الصدیقین
✨نهمین چله ی کانال بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
1402/12/13
💫 امروز "یکشنبه" متعلق است به امیرالمومنین (ع)🌺 و خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌺
🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اميرالمُومنِينَ
🌷⃟ *صَلی اَللّهُ عَلَیکِ یا فاطِمهُ الزَّهرَاءُُ
📌 "بیست و پنجمین" روز از چله دور نهم با 100🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا 💫و قرائت دعای فرج💫 متوسل میشویم به چـهـارده معصــوم (ع) و شهید امروز "شهید محمد معماریان "
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج
معرفی شهید امروز:
شهید محمد معماریان
💐🕊🌺💐🕊🌺💐🕊🌺💐
نام: محمد
نام خانوادگی: معماریان
محل تولد: قم
تاریخ تولد: 1349/05/20
تاریخ شهادت: 1365/10/06
محل شهادت: نهرخین شلمچه
سن: 16سال
وضعیت تاهل: مجرد
مزار: گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم، قطعه: 12
ردیف: 7
شماره: 69
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
🌤زندگینامه شهید والامقام محمد معماریان:
💐 شهید محمد معماریان در بیستم مرداد ۱۳۴۹ در قم به دنیا آمد، در ۱۲ سالگی به بسیج پیوست و حدود ۱۳ سال سن داشت که پایش به جبهه باز شد و در کربلای ۴ وقتی از بین هزار نفر نیاز به خطشکنی ۳۰۰ نفر بود، او نامنویسی کرد تا اینکه سرنوشت شهادت او در نهرخین شلمچه رقم خورد.
💠مادر شهید محمد معماریان میگوید:
💐 «محمد، 8 سال داشت. یک روز صبح از خواب بیدار شده بود و گریه میکرد. تعجب کردم. فکر کردم خواب بدی دیده یا جایی از بدنش درد میکند. کنارش رفتم و نوازشش کردم. گفتم: چرا گریه میکنی؟ گفت: هوا روشن شده و من نمازم را نخواندهام. انگار خواب مرگ رفتهام که نمازم قضا شد. در حالی که محمد فقط 8 سال داشت، اما نمازش هیچ وقت قضا نمیشد.»
💐مادر شهید می گوید: «خودم مدتها سابقه مسئولیت در بسیج را داشتم و پایگاه حضرت زهرا سلامالله علیها در قم را مدیریت میکردم. ولی اسم محمد را در بسج نمینوشتند و میگفتند سناش کم است. خودم دستش را گرفتم و به پایگاه بسیج رفتم
💐 «محمد در جریان دفاع مقدس، 5 روز در محاصره دشمن قرار گرفت و در باتلاقهای نمک جزیره «فاو» گیر کرد. وقتی نجات پیدا کرد، بعد از سه ماه حضور در جبهه به خانه آمد. در کربلای 4 هم وقتی از بین هزار نفر نیاز به خط شکنی 300 نفر بود، او نامنویسی کرد و باز بعد از سه ماه جنگ، 5 روز به خانه آمد. وقتی برگشت، سحر بود. در را که باز کردم، گفتم: انتظار آمدنت را نداشتم محمد! خندید. توقع چنین حرفی را از من نداشت. من هم خندیدم. گفتم: هر خونی لیاقت شهادت ندارد. انگار بهش برخورد که وقتی میخواست برای آخرین بار به جبهه برود، هی میرفت جلوی در و میآمد تو. بیتاب بود. بیقراری را در چشمهایش میدیدم. عاقبت جایی در خانه تنها شدیم. پرسیدم: چیزی میخواهی بگویی که این دست و آن دست میکنی. من مادرم و این چیزها را میفهمم. چشمهایش برقی زد و خوشحال شد. دست انداخت گردنم و گفت: آره مادر. حرفهای زیادی دارم که با شما بزنم. گفتم: شب همه دور هم مینشینیم و حرف میزنیم. قبول نکرد و گفت: بابا طاقت ندارد. فقط با خودت باید صحبت کنم. شب، همه خوابیدند و من و محمد، تنها شدیم. نشستیم به حرف زدن تا صبح...
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
❇️ وصیتهای سحرگاهان
💐خانم منتظری با نقل خاطرات آن شب میگوید: «محمد گفت که من دیگر از جبهه برنمیگردم و این آخرین دیدار ماست. به احتمال زیاد جنازه من برنمیگردد و ممکن است اگر برگشت، سر نداشته باشم. فقط دعا کن که از امام حسین علیهالسلام جلو نیفتم. اگر شهید شدم و راضی بودی، آن کفنی را که از مکه برای خودت آوردهای و با آب زمزم شستوشویش دادهای، به تنم بپوشان و شال سبزی را که از سوریه آوردهای به گردنم بیاویز. گریه نکن و اگر گریه کردی جلوی چشم دیگران نباشد. در تنهایی هر چه خواستی گریه کن.»
قرص و محکم، تمام حرفهایش را شنیدم. صبح شده بود. نماز خواندیم و رفتیم دنبال کار و بارمان.»
💐مادر شهید نوجوان قمی از روزی که محمد برای آخرین بار خانه را ترک کرد، میگوید: «وقتی آماده شد که برود، نگاهی به من کرد و گفت: محمدت را خوب نگاه کن. چیزی نگفتم. نگاهش کردم. از نگاه قاطعم فهمید که اهل گریه و زاری نیستم. رفت و در قاب در خانه قرار گرفت. بلند گفت: دیدار ما به قیامت. محمدت را نگاه کن! گفتم: برو بچهجان! تو را به علیاکبر امام حسین علیهالسلام بخشیدم. رفت و کمی آنطرفتر ایستاد. باز گفت: رفتم ها! نمیخواهی محمدت را برای بار آخر نگاه کنی؟ داد زدم: برو بچه! تو را به قاسم و علیاصغر بخشیدم. قرار نیست وقتی چیزی را دادم، پساش بگیرم. رفت. 21 روز بعد، خبر شهادتش را آوردند. در حالی که 16 سال و 3 ماه داشت.
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
💐این مادر شهید، خاطرات تکاندهندهای از روز دفن محمد دارد. میگوید: «وقتی جنازه را آوردند، سه روز در نهر خیّن در شلمچه مانده بود. سه روز هم در معراجالشهدا نگه داشته بودند تا پدرش از جبهه برگردد. یک روز هم طول کشید تا کارهای تشییع و تدفینش انجام شود. یعنی جمعاً 7 روز از شهادتش میگذشت. کاسه سر محمد خالی بود و فقط صورت داشت. توی کاسه خالی سرش، پر بود از پنبه که دندانها و زبانش لابهلای پنبهها بود. جنازه را خودم توی قبر گذاشتم و خودم تلقینش را خواندم. وقتی دستم را از زیر سرش برداشتم، خون تازه دستم را رنگین کرد. دستم را نشان جمعیت دادم و گفتم: ببینید بعد از هفت روز خون تازه از سر محمدم جاری است. اما گریه نکردم. محکم و استوار همه کارهایش را انجام دادم و آمدم بیرون. بعد هم که دفن شد، روی قبر ایستادم و با استعانت از عمهام حضرت زینب سلامالله علیها، سخنرانی کردم. به این امید که در ساعات آخر عمر ما خانم از ما راضی باشد.»
جالب اینجاست که خودش قبل از اعزام آخر به دامادمان گفته بود که این قبر من است و دقیقا در همان نقطه به خاک سپرده شد.
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
❇️ ماجرای شفا وکرامات شهید گرانقدر:
💐دو سال و نیم بعد از شهادت محمد در سال 68 (تقریباً 28 سال قبل) حاج خانم از ناحیه پا دچار آسیبدیدگی میشود. خودش مایل نیست پایش را برای معالجه به دست پزشکان بسپارد. میگوید که اولین کار آنها برداشتن چادر از سر مریض است. راضی نمیشود. پیش شکستهبندهای محلی و تجربی میرود، اما باز هم نتیجه نمیگیرد و همچنان درد میکشد. خودش این ماجرا را اینگونه توضیح میدهد: «از اول محرم که دچار شکستگی پا شده بودم، به مسجد المهدی هم رفت و آمد میکردم، اما نمیتوانستم کار کنم. برنجها و سبزیهای ناهار روز عاشورا مانده بود و متولی هیات میگفت: اینجا کار زیاد است، اما کارکن کم داریم. مشغول کار شدم و زنها را جمع کردم. بالاخره برنجها و سبزیها را پاک کردیم و آماده عاشورا شدیم.»
خانم منتظری از صبح عاشورای سال 68 میگوید و یک رویای صادقه که سروصدای عجیبی در قم به پا کرد: «من بعد از 10 روز درد و ناراحتی، خوابیده بودم. در عالم رویا، دیدم دسته عزاداری جوانهای محل به مسجد نزدیک میشود. پیشاپیش دسته، سعید آلطه داشت سینه میزد. یک دفعه یادم افتاد که سعید، شهید شده است. بعد، خوب دقت کردم. دیدم تمام بچههای دسته عزاداری، شهدای محله هستند. محمد من هم در میانشان بود. آنها سینهزنان وارد مسجد شدند. من با زنهای محل یک گوشه ایستاده بودم. محمد، دسته دوستانش را دور زد و آمد پیش من. دست انداخت گردن من و مرا بوسید. بهش گفتم: چقدر بزرگ شدی؟ گفت: اینجا همه ما بزرگ شدیم. یکی از بچههای محل به نام شهید آزادیان هم آمد پیش ما و گفت: خدا بد نده حاج خانوم! محمد با تعجب گفت: مادر من چیزیش نیست. بعد، شال سبزی را که در دست داشت، از صورتم تا پا کشید و بست دور مچ پایی که آسیب دیده بود.»
این رویای صادقه به عالم واقع هم سرایت میکند و یک اتفاق عجیب و غریب رقم میخورد: «از خواب بیدار شدم و با تعجب دیدم که همه باندهایی که به پایم بسته بودم، کنار افتادهاند و همان شال سبزی که محمد در عالم خواب به پایم بسته بود، همچنان روی پای من است. پایم درد نمیکرد و از آن درد خلاص شده بودم.»
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 مادر شهید معماریان پاش شکسته میشه تو خواب میبینه فرزند شهیدش یه شال سبز از حرم امام حسین علیه السلام میاره میبنده به پای مادر و پاش خوب میشه
جالبه مادر که از خواب بیدار میشه شال سبز هنوز هست والان در اختیار مادر شهید هست
شهدا حی و حاضر هستند
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجه
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
📕 کتاب قصه شال
نویسنده:نرجس شکوریان فرد
از زبان مادر شهید
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج