هیچوقتبایهبسیجیدرنیوفتید😎
sᴛᴏʀʏ
•○●بوی پلاک●○•
⋱⸾💔✨⸾ #دلے
عــدد و رقم
مهم نیست ..♥️..
تو بگـو
چند تا رفیق داری
که الان حواسشون به حالت هست❗️
خدا
تنهــا رفیق..
سرپرست و مهربونیه💕
که
می تونم با جرأت بگم
الان..⏰...
آره دقیقا همین الان...°>
تمام و کمال حواسش
به حال دلمون ...
حال روانمون
و حال جسممون هست...🤗
#خدا.همراه.همیشگیمه❤🌱
•○●بوی پلاک●○•
دوتا منبر گوش دادے، سہ تا کتاب خوندے
چهار تا توئیت خوندی از اینور و اونور
فکر کردیِے کار تمومه و شدیے عالم⁉️
احساس بےنیازے بهـت دست داده❗️
+ نہ رفیق :)
زوده ھنوز بہ یك رکعت شیطان برسے …
۶۰۰۰ سال بندگے شوخے نیست...!
•○●بوی پلاک●○•
❣ #سلام_امام_زمان_مهربان
سلامتی و ظهور تو را آرزو میکنم
🙏دعای سلامتی امام زمان (عج)
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا
🌼خدایا، ولىّ ات حضرت حجّه بن الحسن که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد در این لحظه و در تمام لحظات سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده،و مدّت زمان طولانى در آن بهرهمند سازى
تعجیل در فرج آقا صاحبالزمان صلوات
•○●بوی پلاک●○•
🌱⃢♥️
#منبر_مجازے ✍
•
.
•
💪•°اراده و اخلاق انسان باید آن
قدر قوے و نیرومند باشد که بر
طبیعت انسان غالب باشد، بر عادت
انسان غالب باشد که هرکارے را که
انسان میکند روے اراده باشد. حتے
گویا فقها این نقل را میکنند (
اخلاقیون هم گفتهاند) که اگر
مستحبے را همیشه انجام میدادیم
، مدتے آن را ترک کنیم بگذاریم از
سرمان خارج بشود، بعد انجام بدهیم
که از روے عادت انجام نداده باشیم
بلکه از روے اراده انجام داده باشیم.
👤 #شهید_مطهرے
📚 #اسلام_و_نیازهاے_زمان | ج۱
📖 #ص۲۱
•○●بوی پلاک●○•
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
📚#رمان
#نسل_سوخته🔥
#قسمت_هفتاد_وهفتم: خاک، خاک نیست
دستش رو گذاشت روی شونه ام
ـ جایی که پدربزرگت شهید شده، جایی نیست که کسی بتونه بره هنوز اون مناطق
تفحص نشده ، زمینش بکر و دست نخورده است ...
ـ تا همین جاشم ، شما یه جاهایی ما رو بردی که کسی رو راه نمیدادن، پارتیت
کلفت بود.
خندید
ـ پارتی شماها کلفته من بار اولم نیست اومدم بعضی از این جاها رو هیچ وقت نشد
برم، شهدا این بار حسابی واستون مایه گذاشتن و مهمون داری کردن ...
هر جا
رفتیم راه باز شد، بقیه اش هم عین همین جاست خاک خاکه ...
دلم سوخت نمی دونم چرا؟ اما با شنیدن این جمله آه از نهادم در اومد ...
- فکه که راه مون ندادن
و از جا بلند شدم ، وقت نماز شب بود
راه افتادم برم وضو بگیرم اما حقیقت اینجا
بود که خاک، خاک نیست و اون کلمات، فقط برای دلداری من بود ...
شب شکست و خورشید طلوع کرد
طلوع دردناک ...
همگی نشستیم سر سفره اما غذا از گلوی من پایین نمی رفت کوله ام رو برداشتم
برم بیرون ، توی در رسیدم به آقا مهدی
دست هاش رو شسته بود و برمی گشت
داخل ، نرفت کنار ایستاد توی در و زل زد بهم ...
چند لحظه همین طوری نگام کرد بدون اینکه چیزی بگه، رفت نشست سر سفره منم متعجب، خشکم زد.
تو این 10 روز ... اصلا چنین
رفتاری رو ازش ندیده بودم با هر کی به در می رسید یا سریع راه رو باز می کرد یا به اون تعارف می کرد ...
رو کرد به جمع ...
ـ بخوایم بریم محل شهادت پدربزرگ مهران هستید؟
#ادامه_دارد...