درۅنمنراهيچكسنمیتۅاندببيند🙂!
•
.
حتىنـزدیـــــکترينكسانِمـن!
تازهچهمیتوانندبكنند؟!
درنهايتاحساسهمدردى(=
_محمود دولت آبادی
☁️ . .
مامان بزرگم ۸۵ سالش بود
اواخر آلزایمر گرفته بود؛
یہ روز عڪس عروسے خودشو روی دیوار دید و گفت:
«این زنہ ڪیہ ڪہ ڪاوه ِ منو بغل ڪرده؟!»
خودش رو فراموش کرده بود
ولی بابابزرگ رو نہ . . .
بنظرم عشق واقعی یہ همچین چیزیہ !!
امیدوارم بہ یہ همچین عشقی دچار بشین؛
البتہ از نوعِ دو طرفہ اش:))
#حورالعَین
#نویسنده_باوانے●○
➜♥️𝑬𝒊𝒕𝒂𝒂.𝒄𝒐𝒎.𝑩𝒂𝒂𝒗𝒂𝒏
๛•🍊♥️•
بزرگوارمیومدمارواذیتمیکرد
ماهمکهدلمونمثنارنگیتازهرسیده،
زودناراحتمیشداونمکهنقطهضعف
مارومیدونستنازمونومیکشید
میگفت قهر نکنا قلبم میگیره !
مامکهطاقتنداشتیمقلبخوشگلش
بگیره؛سریعآشتیمیکردیم( :
یک بغل بــاران
یک سبد دشت پر از گل های لـالہ
یک لیوان آبشار شرشره
یک دستہ نرگس
یک قرص مـاه
یک سفره ستاره
یک جنگل سبز
همہ این ها را در وجودت یافتم
نعمت الهـی 🕊✨ . .
#فروغ_زرباف
⸤♥️̶̶ⷮ ⷩ ̶ⷷ𖡬𝀗𝄄بـاوان⸣
جغرافیـا علم بیخودیست
زمانۍ کہ تو با کیلومتر ها فاصلہ
درون قلبـم زندگۍ میکنی
بدون هیچ مسافت و راهۍ
برای من هستۍ !🌍☁️-
فروغزربـاف
. تو منو یاد شعرے میندازے که
فراموشش کردم .
. و یه موسیقی که شاید هرگز
نواخته نشده باشه .
. و جایے که نمیدونم اونجا بودم یا نه .
ـ 𝐛𝐚𝐯𝐚𝐧 🎻✨
هدایت شده از ⸤♥️̶̶ⷮ ⷩ ̶ⷷ𖡬𝀗𝄄بـاوان⸣
_بـٖسـمِالربِالشَهْـرالرَمضـٰان🌛. .
◗ تا به خود بیایم؛
از آنِ تو شده بودم و کمکم
بدل به تو شدم دلبندم.
دیگر همانند تو میاندیشیدم
و به سیاق تو شکل میگرفتم ( : ◖
وشـبهاطلـوعمـ🌖ـاھ‘‘
⟮تاریخِ دلتنگی قلـب هایی است کھ
بی سر و تھ میزنند به در و دیوار سینـہ
ها و پیاپی بھ دنبال مالڪشان میگردند
برای کمی آرامش خاطـر .⟯
فروغزرباف