به بعضی ها باید گفت :
رفتنِ تو
پایانِ من نیست
آغاز بیلیاقتی توست!( :🌵"
کلماتم،آنواژگانمتصلبههم،
بهقدریبامهرومحبتپدرانهـ شماآشناییداردکهمے تواندشعریشود
بهوسعتلطافتومهربانیوجودعظیمتانـ
وقتیقراراست
دربرابر'محضروالایمقامپدرامامت'
چندخطےسخنگفت،
بهناچاردستانمرا
بهسمتاشعارشهریاردرازمی کنم، میخواهممتنمرابهمقداریازکلماتبهنظمکشیده اَشمزینکنم:
⸤♥️̶̶ⷮ ⷩ ̶ⷷ𖡬𝀗𝄄بـاوان⸣
(... مٌتَحیِرَم نَدانَم شَه مٌلْکِ لا فَتے را)
آری!مننیزعاجزانهبهقلمیچشمدوخته امکه برایتوصیفهرشخصیتی
دردستانممی رقصید؛امابه نامعلےابنابےطالبکهرسید،سکوتاختیارکرد؛ مندر میانسکوتشناتوانیوصفوجودشمارابهچشمدیدم!
⸤♥️̶̶ⷮ ⷩ ̶ⷷ𖡬𝀗𝄄بـاوان⸣
آری!مننیزعاجزانهبهقلمیچشمدوخته امکه برایتوصیفهرشخصیتی دردستانممی رقصید؛امابه نامعلے
شماراشیرخدانامیدند،آنزمانکهدربرابر
دیدگاننا امیداهریمنبهپیکارمی پرداختید. شماراشیرخدانامیدند،درزمانیکهدرمیانمردمامامکهنه! عضویازآنهابودیدوتلاشتانبرقراریعدالت درجامعهبود. شمارا شیرخدانامیدند،چراکهمیزانعشقخداوندیدر
وجودشمامشخصوقابلبیاننبود.
⸤♥️̶̶ⷮ ⷩ ̶ⷷ𖡬𝀗𝄄بـاوان⸣
شماراشیرخدانامیدند،آنزمانکهدربرابر دیدگاننا امیداهریمنبهپیکارمی پرداختید. شماراشیر
منشماراباکربلامی شناسم!
دستانم؛ ایندست هانمی گذارندازکربلاننگارم؛از چشمانعلمدارکربلا، ازصبروقدرتوفداکارےام المصائب، ازخرابهےشام،ازاحلےمنالعسل...!!
شجاعتتانرااگرچهبهچشمندیدهاماما
شجاعتشاگردانتان،فرزندانتانوآنهاکهعمرے درمکتبباشکوه شمارشدکرده اند، همهشانرا، درچشمانترسیدهیدشمنبارهانظارهکرده ام؛
⸤♥️̶̶ⷮ ⷩ ̶ⷷ𖡬𝀗𝄄بـاوان⸣
منشماراباکربلامی شناسم! دستانم؛ ایندست هانمی گذارندازکربلاننگارم؛از چشمانعلمدارکربلا،
مننوشتههایمرادرلاےصفحاتنهجالبلاغهجا می گذارم
تاخداونددگربارهاےدیگربهزندگانےامبیافزاید،
تابیشترازشمابنویسم،
تادستانم درتلاطمامواجعواطفکودکانهامغرقشوند
ومرابخوانید، شایدکهمن
بیشترازیتیمانکوفه
نیازمندحمایتوکمکشماباشم...