eitaa logo
⸤♥️̶̶ⷮ ⷩ ̶ⷷ𖡬𝀗𝄄بـاوان⸣
37.4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
556 ویدیو
88 فایل
⬪ مگرمی‌شودازکسی‌گذشت‌کہ تمام‌شعرهایت‌رامدیونِ‌چشم‌هایش‌هستی: )𖨥🎻𖥷 باوان˼جگرگوشـ˒˒♥️˓˓ـھ˹ - - تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3400269970Ccc320fc010 ‌‌‌‌‌‌ کپی‌حرام!تابع‌فوروارد استفاده‌شخصی‌مانعی‌ندارھ‌‌رفیق☁️.
مشاهده در ایتا
دانلود
✦𓄹 قسمت‌ِغـَم‌انگیز‌ِتنھایی،(بــےپنـاھۍ)اسټ؛ این‌ڪہ‌یك‌شـب،‌یك‌روز،‌یك‌جــایـے‌دلـت بخواهد‌از‌همــہ‌دردهاۍدنیـٰا‌پناھ‌بِبـری بــہ‌آغـۅشۍ،‌نـۅازشۍ،گفـتگویۍ، درسـت‌میشۅَدۍ،‌بــۅســـ♥️ــــہ‌اۍ، حضــۅری،‌دیـدارۍ‌و‌هیچڪس‌ هــیچ‌جـٰاۍ‌جھـانت‌نبـاشد! باردنیا‌و‌آدم‌هـایش‌بیـُفتـد‌روۍ‌شانـہ‌هاۍ‌نحیـفَت، بــہ‌هر‌طرف‌ڪہ‌نگــاھ‌ڪنے‌آیـه‌هاۍ عـذاب‌به‌سمتـت دۅان‌باشد،‌پناه همــہ‌بـاشـے به‌قدر‌بضـاعت‌دلټ،‌عــالم‌و‌آدم‌را‌مـراقبت‌کنی و‌کسی‌نباشد‌ڪہ‌بـارَت‌را‌از‌شانھ‌ات‌بردارد . .🗻 تنھایۍ‌چــہ‌قـدر‌"بــےپنـاھۍ"‌اسـټ .! ⤾| _ 𝐛𝐚𝐚𝐯𝐚𝐧 |⤿
•≀♥️≀• فــاضل‌نـظرۍ‌میگــہ: ⸦ هَرچِہ‌میخواهَـ‌م‌َـټ‌از‌یـٰاد‌بَــرَم‌ممکِن‌نیسټ مـَن‌تـُۅ‌را‌دوسټ‌دارَم‌اگــَر‌بـ‌ُگ‌ـذارۍ . .💆🏻‍♂ ⸧ 𖢏𝙴𝚒𝚝𝚊𝚊.𝚌𝚘𝚖.𝚋𝚊𝚊𝚟𝚊𝚗
. • ◗دنبــٰال‌ ِ‌کسے‌جـٰا‌مـاندھ‌از‌پـرۅاز‌مۍگردم🕊◖
╭─► 𝙴𝚒𝚝𝚊𝚊.𝚌𝚘𝚖.𝚋𝚊𝚊𝚟𝚊𝚗・ྀ༊ ╰───────────•. ⌇یَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِیکَ أَمَلاً طَوِیلاً کَثِیراً⌇ •خــدایـا‌مــٰا‌رو‌تــــۅ‌خـیلـے‌حـسـاب‌ڪردیم☁️🌻
╭ 😒📸 ╰ وقتی دوستم ازم یه عکس داغون میگیره: - من: تیرخیدا پاکش کن🙏🏻 + دوستم: نه😎😊 ٮـاواںــ
بسمـ‌ الرَّب ِدل‌‌ھـٰـاۍ‌بـے‌قــر‌ار . . 🫀
یه‌استاد‌درس‌ِروانشناسی‌میگفت : وقتی‌عاشق‌ِیه‌نفر‌میشی‌دیگه‌از‌کس‌ِدیگه‌ای‌ خوشت‌نمیاد،اگه‌غیر‌از‌اینه‌تو‌عاشق‌نیستی ! + وبنظرم‌چقدر‌درست‌بود . .🔓🗞' ••𝐄𝐢𝐭𝐚𝐚.𝐜𝐨𝐦.𝐛𝐚𝐚𝐯𝐚𝐧
شما‌میگید‌بهش‌فکر‌نکن‌فراموشش‌کن‌ - ولی‌سعید‌شیروانی‌میگه : من‌قصه‌ی‌فراق‌تو‌را‌خاك‌کرده‌ام‌حاصل‌چه‌شد؟ + جوانه‌زدی ؛ بیشترشدی . . !🌱✉️' 🌿𝐄𝐢𝐭𝐚𝐚.𝐜𝐨𝐦.𝐛𝐚𝐚𝐯𝐚𝐧
• . ســہ‌روزھ‌‌رفتــے‌و‌ســۍ‌روزھ‌حــٰالـا . . 🚶🏻‍♀ -جنابِ‌آقاۍ‌چاوشـی 𝐄𝐢𝐭𝐚𝐚.𝐜𝐨𝐦.𝐛𝐚𝐚𝐯𝐚𝐧
من از اینکه موهای فری داشتم همیشه متنفر بودم ، اصلا این موج های ناهموار و حلقه های کج و معوج هیچ جوره توی کتم نمیرفت ، دلم موی صاف میخواست که پر بکشد توی هوا و دلبری بلد باشد ... موهای فر را چه به دلبری ، اصلأ پرواز بلد نیستند که بخواهند دلبری کنند... گاهی از دم اسبی های پر فراز و نشیب موهای فرفری أم کلافه میشدم و حسادت یکجوری می افتاد به جانم که ساعت ها برای صاف کردنشان وقت میگذاشتم اما فایده ای نداشت ، فوق فوقش یک ساعت دوام می آورد و بعد مثل سیم تلفن درهم میپیچید و مثل اولش میشد... خواهرم اما موهای صاف و پرپشتی داشت ، از آنهایی که وقتی دست رویش میکشیدی حس لمس ابریشم به دستانت هدیه میشد ، برای همین همیشه دلم میخواست موهایش را ببافم... لذت بخش بود بافتن موهای مرتب و صاف ...اما موهای خودم... دلم برای موهای خودم میسوخت ، با زدن انواع و اقسام نرم کننده ها بازهم نه آنقدر نرم بود که حس لمس ابریشم را داشته باشد نه آنقدر صاف که کسی دلش بخواهد بنشیند و باحوصله و عشق ببافدشان ، برایم سخت بود فرفری های حجیم زیر مقنعه را جمع و جور کنم و موج های طولانی را از دریای خروشان موهایم بگیرم، برای همین همیشه دلم میخواست موهایم کوتاه باشد اما از یک جایی به بعد آنقدر بزرگ شده بودم که به بلند بودنشان احتیاج داشته باشم، فرفری بودنش از همان جا بیشتربه چشم آمدکه بلندی أش به کمرم رسید، دیگر دوست داشتنشان برایم محال بود... سخت جمع و جورشان میکردم... میخواستم مثل خیلی ها از زیر چتری موهایم ، دنیا را ببینم و باد را دوست خود بدانم... میخواستم اما نمیشد این فرفری های خشن نمیخواستند چتر باشند و زیباترم کنند!! اما یک روز از لا به لای پیچ و تاب موهایم پیدایت شد... تویی که میگفتی همیشه توی خیالت عاشق یک دختر مو فرفری بودی، کسی که توی شعرهایت با موی باز قدم بزند و پیچ و تاب موهایش باد را گمراه کند، دختری شبیه من که با دست مهربانت به موج های خروشان موهایش آرامش ببخشی.... میدانی من حالا موهایم را خیلی دوست دارم و فکر میکنم چقدر خوشبختم که مرا از موهای فرفری ام شناختی و دوستم داشتی! دختران مو فرفری شاعران زیادی برای خودشان دارند!🍁🧡 •نازنین‌عابدین‌پور