eitaa logo
⸤♥️̶̶ⷮ ⷩ ̶ⷷ𖡬𝀗𝄄بـاوان⸣
36.7هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
573 ویدیو
89 فایل
⬪ مگرمی‌شودازکسی‌گذشت‌کہ تمام‌شعرهایت‌رامدیونِ‌چشم‌هایش‌هستی: )𖨥🎻𖥷 باوان˼جگرگوشـ˒˒♥️˓˓ـھ˹ - - تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3400269970Ccc320fc010 ‌‌‌‌‌‌ کپی‌حرام!تابع‌فوروارد استفاده‌شخصی‌مانعی‌ندارھ‌‌رفیق☁️.
مشاهده در ایتا
دانلود
بہ‌اذن‌پرۅردگاری‌کہ‌همۅاره‌یاۅرِبی‌یاۅران‌است🌻
هیچ‌وقت نفهمیدم که دلیل واقعی دل‌تنگی چیه ؟! نفهمیدم چی توی سرم بالا یا پایین می‌شه که قلبم می‌گیره و نفسم به شماره می‌افته ! چی باعث می‌شه که روزها و ماه‌ها و سال‌ها به یه‌ نفر فکر کنم و از این دور باطل خسته نشم ؟! چی باعث می‌شه از این زخم لعنتی بمیرم و لذّت ببرم ؟! برای من دل‌‌تنگی یه زخمه ، زخمی که آدم به خودش می‌زنه و هیچ‌کس غیر خودش نمی‌بیندش ! از او زخما که هیچ‌کس جز خودت ، حالت رو نمی‌فهمه ! بعضی از زخما اولش سطحین ، امّا به مرور زمان عمیق می‌شن ؛ انقدر عمیق که می‌تونی خودت و آرزوهات رو توش گم کنی ! اگه دست من بود ، اگه می‌تونستم ذهنش رو تسخیر کنم ، کاری می‌کردم که دلش برام تنگ بشه ! اگه دست من بود ، بهش می‌گفتم من رو بخواه ، باهام حرف بزن ، همین الآن ؛ تو تنها کسی هستی که هیچ‌وقت از شنیدن صداش خسته نمی‌شم : )🌿🙂 . ~ بــٰاۅاں
بـہ‌نام‌پروردگارقلب‌هاۍ‌دردمند🌾..
وقتی « دپرس بودم » بهم گفت : حق داری ناراحت باشی ، عصبی باشی ، حوصلمو نداشته باشی ؛ امّا حق نداری تنهایی این رنج رو به دوش بکشی :)❤️‍🩹🌿
چون‌تـۅرا‌می‌نگرم مثل‌این‌است‌کہ‌از پنجرھ‌ای تک‌درختم‌را... سرشـٰار‌از‌بـرگ ، در‌تب‌‌ِزردِ‌خزان‌می‌نگرم🌼˘˘ • فروغ‌فرخزاد
جھـٰان‌استوار‌نمی‌ماند . . مگر‌با‌سرے‌خمیدھ ، بـر‌روےِ‌شانہ‌ی‌کسی‌کہ‌‌دوستش‌داریم(((= • سوزان‌علیوان✨ʙᴀᴀᴠᴀɴ
_بہ‌نام‌آنڪہ‌ضربان‌قلبـ💕ـم‌بہ‌اذن‌اۅست'
من دلم می‌خواست به تو برسم که بعد از آن همه ترس برایِ از دست دادنت ، یك شب بی‌وهم از رفتن و تا ابد نبودنت چشم رویِ هم بگذارم ! من دلم می‌خواست به تو برسم که وقتی پُر از تشویشم تنِ دردناکم را تکان دهم و صورتم را برگردانم و نگاهت کنم ، بعد آرامش مهمان تمامِ ثانیه‌هایم بشود ! من دلم می‌خواست به تو برسم که خیلی حس‌ها را با تو تجربه کنم ، که دست‌هایم صورتت را از بَر شود ، و لب‌هایت خنده‌هایم را از حفظ ، که عطرِ تنت با عطرِ نفس‌هایم یکی شود و شانه‌هایت خانه‌ام ! من می‌خواستم به تو برسم که مزهِ دهانم به شوریِ اشك‌هایِ رویِ گونه‌هایم نباشد ، که بوسه‌هایم رویِ لب‌هایم نماند و از دهان نیوفتد ، که دوستت‌دارم‌هایم بیات نشود ، و نوازش‌هایم رویِ سر انگشتانم خشك نشوند ، نمیرند ! من با تك‌تك سلول‌هایم می‌خواستم ، بعد از آن همه نشدن‌ها و قسمت نبودن‌ها و نرسیدن‌ها به یکی که تو باشی برسم :)🌱🙂 فاطمه جوادی
• تا«حریمِ‌گرم‌آغـۅش‌ِتـۅ‌»تن‌پـۅشِ‌من‌است، بیخۅدی‌دلـۅاپسِ‌سـۅزِزمستـٰان‌نیستم..(:🫂 .
-اوڪہ‌بـہ‌هرچیزداناسـت‌بـہ‌نامَـش🌱؛
یه روز دستتو میگیرم می‌برمت شمال ؛ ته جنگلای شمال تو اون خونه نقلیا میشونمت رو اپِن برات پنکیک درست میکنم با شکلات . . موهای خیستو خشک میکنم و برات میبافم و بهت یادآوری میکنم ، چقدر با موهای بافته شده خوشگل‌تری . . !⛓♥️
‹ بااجازه‌ی‌اۅڪہ‌خۅدبـهترین‌رفیق‌اسـت🌱' ›