هدایت شده از - مکتبمرتضیٰعلی🇵🇸 -
رزقِ امشب ، به یاد ؛
ماح / حرفِدل / حسنیه / باعلیباش / ماهِحرم / ماهسرنیزهیمن / حرِنجف / فضایل مولا / ابوتراب / گنجینهحکمت / عشاقالحسن / حسینهشهدا / حسینهدل / تینار /مهجوری / کمددیواری / درخفایِخویش / هوران / حنیفه / مُحب / بابحطه / خاطراتِخیس / رقیه سادات / مجنون رقیه / آرمانِ عزیز / زینٵب / کنجِ خلوت / ماهد / رواقِ دل / کربلاندیدِها / مامؤل / نجوایدل / مخاطب خاص / زحل / علویات / فرخ / موثر / فادی / نوکرآقا / میمحاء / مهابانوع / متروک / کنجِحرم / قمرِحیاةمن / نجواییکطلبه / باسط / ماهِ من / موثر و و و همهی رفقایی که یادم رفت اسم کانالشون ذکر کنم . . یاد اهالیِ مکتبمرتضیعلی هم همیشه هستیم .
‹ بابحِطّة ›
رزقِ امشب ، به یاد ؛ ماح / حرفِدل / حسنیه / باعلیباش / ماهِحرم / ماهسرنیزهیمن / حرِنجف / فضایل
توفیق روز افزون انشاءالله...
دمتون حیدری
صورتش را پوشاند و کیسهی نان را بر دوش گذاشت، اشک از چشمهایش جاری میشد، میدانست امشب، بابا به آرزویش رسیده و حالا در کنار مادر است، اما این چیزی از داغ کم نمیکرد.
وارد خرابه شد، کودکی که پدرش در جنگ کشته شده بود سویش دوید و گفت: امشب دیر آمدی! مژده بده! علی را کشتند.
حسن بن علی تکهای نان جو از کیسه درآورد و زیر لب فرمود: خدایش رحمت کند.
حجتالاسلام میرباقری امشب فرمودند؛
اگه لیاقت پیدا کردی امشب احیا گرفتی بدون دعوت شده امام زمانی امشب شب قدره قراره تقدیر یک سالت رقم بخوره امام زمان دعوتت کرده محضر خودش...
التماس کن باقی سال هم پیشش بمونی
امشب التماس کن ،عهد ببندد با صاحب الزمان که امسال نوکرش باشی ،خودتو وقفش کنی
که راه نجاتی جز این نیست!
مثال قشنگی زدن: هر شهیدی یک لحظه طلایی داشته، لحظهای بین انتخاب لقاءالله و موندن توی دنیا که اونموقع با خدا معامله کرده و به اون مقام رسیده...
اگر لحظهای تعلل میکرده دیگه به اون مقام نمیرسیده!
شب قدر برای ما مثل همون لحظه برای شهیده، اگه تعلل کنی و نخوای یار امامت باشی تقدیرتو جور دیگه ای رقم میزنی که نباید...
عهد ببندد، امشب شب عهد بستنه!
هدایت شده از ‹ بابحِطّة ›
ما زنها را بفرستید غزه...
مردها بلد نیستند بچهها را آرام کنند!
May 11
‹ بابحِطّة ›
وَإِذ قُلنا ادخُلُواْ هَٰذِهِ القَريَةَ فَكُلُواْ مِنهَا حَيثُ شِئتُم رَغَدٗا وَادخُلُواْ البَابَ سُجَّدٗا وَقُولُواْ حِطَّة نَّغفِر لَكُم خَطَٰيَٰكُم وَسَنَزِيدُ المُحسِنِينَ
و یاد كنيد هنگامى را كه گفتيم: به اين شهر بيت المقدس وارد شويد، و از نعمت هاى آن هر چه كه خواستيد، فراوان و گوارا بخوريد و از دروازه شهر يا درِ معبد فروتنانه و سجده كنان درآييد و بگوييد: خدايا! خواستۀ ما ريزش گناهان ماست، تا گناهانتان را بيامرزيم و به زودى پاداش نيكوكاران را بيفزايم.
بقره-۵۸
فضیلت امیر المومنین علیه السلام
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی آمدند، در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس
راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات ما را پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید به من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .
سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است.
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
امام علی (ع) پاسخ دادند:
.
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.
آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
به درستی که نامت در تورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند
منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی
هيچ عملى نزد خداوند، محبوبتر از نماز نيست! پس هيچ كار دنيايى شما را در وقت نماز به خود مشغول ندارد.
-امامعلیع
ابن عباس گوید:
در این میان که اهل بهشت در بهشت قرار گرفتهاند، نوری مثل نور خورشید ببینند که بهشت از آن نور درخشان گشته
اهل بهشت گویند:
پروردگارا تو در کتابت گفتى که:
﴿لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً﴾
[در آن [بهشت] آفتابی نبینند]
خداى تعالی جبرئیل را نزد آنها فرستد و به ایشان گوید:
این نه خورشید است و نه ماه بلکه حضرت على و فاطمه خندیدند و بهشت از نور خندهشان درخشان شد.
امالی صدوق ص ۳۳۳.
هدایت شده از نسل زد(:
یه بزرگی می گفت:
هیچ دشمنی یه جوون علاف بیکار درس نخون
نماز قضا شده طبل تو خالی فقط شعار دهنده
رو ترور نمیکنه! چون گلوله گرونه...
پس یا از شهادت دم نزن یا خودتو بساز