زینب(س) خود را به کودک رساند تا او را به خیمه آورد و مانعش شود،
اما او پایداری کرد و بازنگشت و فریاد برآورد:
«والله لا اُفارِقُ عَمّي!»؛
«به خدا سوگنداز عمویم جدا نخواهم شد
و او را تنها نخواهم گذاشت»
و خود را از دستان عمه رها کرد و نزد امام حسین(ع) دوید
تا شاید مانع از شهادت عمو گردد.
در این هنگام بحرِابنکعب لعنهاللهعلیه سوی حسین(ع) روی آورد
که عبداللَّه فریاد بر آورد:
« هان ای پلیدزاده! آیا میخواهی عمویم را به شهادت برسانی؟»
آن ملعون شمشیر رابر کودک فرود آورد
و عبداللَّه دست خود را سپر ساخت که...
او در حالیکه دستش تنها به پوست آویزان بود، فریاد بر آورد که:
«عمو جان مرا دریاب!»
حسین(ع او را در آغوش کشید
و بر سینه چسباند
و فرمود:
«یادگارِ برادرم!
بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شکیبایی پیشه ساز
و آن را به فال نیک بگیر
و خیر بدان
که خدای پر مهر به زودی تو را بر پدران و نیاکان شایسته کردارت ملحق خواهد ساخت.»
و آنهنگام حرمله خبیث سه شعبهای نزدِ عبدالله روانه ساخت تا او هم شبیهِ علیاصغر(ع) به شهادت برسد💔
آن هم در آغوش سیدالشهداء(ع) :)
سپس
حسین(ع) رو به آسمان کرد و گفت:
«بارالها، اگر این بندگان ستمکار و گناهپیشهات را تاکنون از نعمتهایت بهرهور ساختهای،
اینک آنان را تار و مار و مایه عبرت دیگران قرار ده
و هرگز از آنان خشنود مباش»
شاید برای بعضیتون سوال باشه
که چرا باید این مطالب رو بدونیم؟
اطلاعاتی در قالب روضه، داستان و ...
جواب این سوال رو "من منتظرم" خوب داده
اگه دوست داشتید میتوند چند دقیقه وقت بزارید و ببینید .
ضمنا این کانال به شدتتتتت توصیه میشه.
این یه تبلیغ نیست.
صرفا میخوایمکانالی که خودمون خیلی چیز ها ازش یاد گرفتیم رو به شما هم معرفی کنیم🌸
ارزشش رو داره
هدایت شده از #من_منتظرم!
#دربست_ظهور
فکر کن یه غریبه
یا حتی رفیقت
برگرده به پدر و مادرت توهین کنه
یا مثلا بگه داداشت دزده
تو بهش نمیگی صبر کن برم بپرسم از داداشم ببینم دزدی کرده یا نه که تو الان اینجوری بهش میگی بعد بیام جوابتو بدم.
یا مثلا جلو یه آقا به خانومش تهمت بزنن
صبر نمیکنه تحقیق کنه ببینه درسته یا نه.
درجا یچیزی بهش میگه .