روز جمعه که میرسد 📆
هر کس درمورد یه چیزی مشغوله 😳
یکی میره مهمونی 👨👩👧👦
دیگری میره مسافرت 🗺🚙
اون دیگری میره با خانواده به بیرون 🚗
یکی برای خرید 🛍
یکی برای عروسی 💅
یکی به ملاقات 😎
یکی به شهر بازی 🎠
یکی به...
در این میان کسی نیست که سوال کند روز جمعه را خدا برای چی آفرید 🤔
در این میان کسی نیست به یاد مهدی ؏ــج باشد 😞
کسی نیست دعای ندبه را بخواند 😞
کسی نیست منتظرش باشد 😞
کسی نیست ظهورش را از خدا
بخواهد😞
همه رفتند برای سرگرمی خود
همه برای خوش گذرونی خود می اندیشند 💭🧐
بیخود نیست که میگن امام زمان غریب است 🥺💔
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ•
|•@Babak_nori1400•|
۱۱ روز تـا میلاد باسعادت
حضرتولیعصرارواحنافداه✨🦋
📆#روزشماࢪ | #نیمه_شعبان 💐
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ•
|•@Babak_nori1400•|
|کـولـِہْ بـآرِ خـُـــدایـے🎒🌱|
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت دهم...シ︎ اذری زبان است و فارسی حرف زد
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊
زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی
قسمت یازدهم...シ︎
اقای سرهنگی میگفت: باید به این خونواده نزدیک بشی؛ انقدری که تو را جز خودشون بدونن؛ چون قراره حرف هایی رو بهت بزنن که تاحالا به کسی نگفته ان باباجان!
بنابر این فکر میکنم برای دیدن اومدم نه عیچ کار دیگری. ضبط گوشی را خاموش میکنم. الهام، چای وشیرینی می آورد بابت شیرینی هایی که برای شان بردم تشکر میکند. حین چای خوردن از خودم میگویم ، و خانم نوری مادر بابک با دقت گوش می دهد و گاعی اوقات سوال میپرسد. طعم شیرینی را که پخته ام را هم تحسین میکند. ان وسط به کار ها و رفتار های اراز هم میخندیم. موجی از صمیمیت بین مان شکل میگیرد.
مادر خم میشود و گوشی اش را از توی کیف کنار پایش بر میدار. میگوید بیا اینجا بنشین.
کنار مادر مینشینم، و او توی گوشی اش، عمس ها و ویدیو های بابک را نشانم میدهد. یکی از ویدیو ها مال یکی دو ماه قبل از رفتن بابک به سوریه است.
توی ویدیو رضا پسر بزرگ خانواده نوری، میگوید: بریم اردبیل. ان موقع نمیدانسته اند بابک قصد رفتن دارد؛ ان هم با این همه جدیت. هر چند وقت یکبار، وقت کار کردن مادرش، دورش میچرخیده و از اینکه خیلی ها بع سوریه رفته اند حرف میزده. گاهی هم سرش را گوشه بالش مادرش می گذاشته و از وضعیت سوریه میگفته و این که چه خوب میشود او هم برود؛ اما حرفی از اینکه حتما میخواهد برود نبوده؛ یعنی بوده و بابک به زبان نمی آورده است.
خانواده نشسته اند توی پارک شورابیل. سایه ی درخت های بالای سر شان، وشت مشت هوای خنک میریزد روی سرشان. بابک روی زیر انداز دراز کشیده، و تیشرتش، با وزش باد تکان میخورد. انگا. اب تنی کرده و موهایش نمناک است مثل همیشه لبخند میزند.
دوربین به سمتش میرود.....
نویسنده:فاطمه رهبر🌿
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ•
|•@Babak_nori1400•|
|کـولـِہْ بـآرِ خـُـــدایـے🎒🌱|
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت یازدهم...シ︎ اقای سرهنگی میگفت: باید ب
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊
زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی
قسمت دوازدهم...シ︎
دوربین می رود سمت بابک و لبخندش به خنده تبدیل میشود.
رضا میپرسد: بابک بهت خوشگذشت؟!
بابک زل میزند به دوربین. نکاهش برق می زند. میگوید: عالی بود! خیلی خوش گذشت!
مکث می کند و گردنش را کج میگیرد سمت برادرش: نمیدونم چطوری باید محبت هات را جبران کنم به خدا!
ویدیو تمام میشود. مادر گوشه ی چادرشرا نی کشد به چشمش. خال گوشه چانه اش میلرزد. گوشی را میگذارد روی پایش و نگاهم میکند:
همه پنج شنبه جمعه ها روزه میگرفت. وقتی مرفتیم مسافرت، برای ناهار که نگه می داشتیم، بابک خودش را با نظافت ماشین سرگرم میکرد. صداش میزدیم «بابک بیا ناهار بخوره دیگه!»
تازه اون موقع میفهمیدیم روزه گرفته. گاهی غر میزدم«اخی مسافرت ده نه اوج توتماق؟». میگفت: نزر وارومدی!.
یکهو یادش میاد که این جمله ها را به زبان اذری گفته. ادامه میدهد: بهش میگفتم: اخته تو مسافرت هم روزه میگیری و اون هم می گفت نزر دارم
افتاب پشت پرده طوری کم کم قصد رفتن دارد اراز می اید کنارم و میگوید....
نویسنده:فاطمه رهبر🌿
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ•
|•@Babak_nori1400•|
🔰 دو ویژگی مهم حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام
🔻 رهبر معظم انقلاب مدظله العالی:
🔹 بصیرت اباالفضل العبّاس کجاست؟ همه یاران حسینی، صاحبان بصیرت بودند؛ اما او بصیرت را بیشتر نشان داد. در روز تاسوعا، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات دهد؛ چنان بر خورد جوانمردانهای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا شوم!؟ وای بر شما! اف بر شما و اماننامه شما!
🔹 وفاداری حضرت اباالفضل العبّاس هم از همه جا بیشتر در همین قضیه وارد شدن در شریعه فرات و ننوشیدن آب است. او مشک آب را پر میکند که برای خیمهها ببرد. در اینجا هر انسانی به خود حق میدهد که یک مشت آب هم به لبهای تشنه خودش برساند؛ اما او در اینجا وفاداری خویش را نشان داد.
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ•
|•@Babak_nori1400•|
هدایت شده از مداحی آنلاین
هدایت شده از مداحی آنلاین
مداحی_آنلاین_برو_بالا_حجت_الاسلام_عالی.mp3
1.99M
🌸 #میلاد_امام_سجاد(ع)
♨️برو بالا
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔴بهترین #سخنرانی های روز
♨️ @Maddahionlin 👈
|کـولـِہْ بـآرِ خـُـــدایـے🎒🌱|
#معتادی_که_حاجهمت_نجاتش_داد😳👇
ساعت ۱:۳۰ بامداد دیروز بود ۸ فروردین
۱۳۹۸ دایرکت صفحه را که باز کردم، عزیزی برای عکس استوری سیل هولناک شیراز نوشته بود این سیل یه «مهدی باکری» نیاز داره یه «مهدی زین الدین» «احمد کاظمی» #همت متوسلیان «خرازی» اصلاً خیلی حسی و دلی نوشته بود ازش پرسیدم با همۀ این شهدا آشنا هستید؟ گفت «خوشبختانه بله 🙂» اسمش علی بود ۳۷ ساله از «اسلامشهر» یکهو بی مقدمه گفت « من شفا گرفتۀ قبر خالی #شهید_همت هستم🙂 » ارادت عجیبی هم به حاج احمد متوسلیان داشت خلاصه ما گوش شدیم و او زبان که 😃 « ۱۲ سال اعتیاد داشتم از شهدا بدم می آمد😒؛ چون دلیل اعتیادم را انقلاب کردن آنها می دانستم آن روز با خانواده ام بحثم شد و از خانه زدم بیرون مقداری حشیش خریدم😶 و تصمیم گرفتم بروم گلزار شهدای بهشت زهرا گفتم می روم آنجا و با کشیدن حشیش به آنها اهانت و خرابشان می کنم برای اولین بار بود پایم را داخل گلزار شهدا می گذاشتم😞 زمان خدمت سربازی از زبان فرمانده مان یک چیزهایی از #همت شنیده بودم😇 و فقط از او خوشم می آمد😃 رفتم داخل که جایی برای نشستن پیدا کنم روی یک صندلی سیمانی نشستم نگاهی به دور و برم کردم که کسی نباشد حشیش را سیگاری بار کردم ناگهان دیدم بالای سر قبری، عکس #همت را زده اند😕 پیش خودم گفتم «برای چی عکس خود شهید را نزده اند و عکس #همت را زده اند☹️ ؟»؛ در حالیکه قشنگ بهم زل زده بود و نگاه خوشگلی داشت نگاهم که به سنگ قبر افتاد، واقعاً خشکم زد دیدم نوشته #شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت خودش بود #همت آنجا قبر #همت بود😫 در حالیکه من اصلاً و ابداً نمی دانستم قبر او کجاست همانجا بهش گفتم «ببین تو خودت می دانی من از شماها دل خوشی ندارم🙁 الآن هم برای دعوا آمده ام اینجا ولی خدایی از تو یکی خوشم می آید😒 اگر رفاقت سرت می شود، بدان که از اعتیاد خسته شده ام هیچی هم ندارم؛ حتی آبرو و اعتبار این ها را بهم بده از آنجا که برگشتم، یکی از دوستانم را دیدم گفت یک جایی هست به نام انجمن معتادان گمنام که رایگان ترک می کنند🤗 بیا به آنجا برویم خلاصه رفتم و ترک کردم و الآن ۱۰ سال است که پاکم به سال نرسیده، اعتبار هم پیدا کردم طوری شد که الآن مسئول امور مالی هیئت محله مان هستم☺️ و آبرو و اعتباری کسب کرده ام که فکرش را هم نمی کردم بچه دار هم نمی شدم😢 با توسل به شهدا خدا یک پسر بهم داد که الآن هشت سالش هست و عاشق هیئت » 😃 🌷 😘 🌿
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ•
|•@Babak_nori1400•|
از طـرف من به جـوانـان بگویـیـد :
• شهید همت •
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ•
|•@Babak_nori1400•|