داستان شنیدنی عنایت ویژه امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریفمون) حجت الاسلام👇 #انصاریان🎙 #سخنرانی🔊 ♨️ @Maddahionlin 👈

💔🥺

‏بی هوا امشب یاد آن شب تلخ و غم انگیز افتادم، شبی که یک ایران تا صبح «امن یجیب» خواندیم و برای سلامتی او دست به دعا برداشتیم. کاش هرگز صبح نمیشد و ما همچنان امیدوار در کوه های ورزقان بدنبال گمشده خود بودیم. سید جان کجایی؟! ✨ܦ̈ܝ‌ߊ‌ܝ‌ܭَߊ‌ܘ ܢ̣ܢܚࡅ࡙ܥܼܢ ܩܭࡅ߳ܢ̣ߺ ܫࡎܩࡅ߳ࡅ࡙ܘ✨

ضاحیه چقدر شبیه ورزقان شده سید. ضاحیه چقدر مه‌آلود شده. ضاحیه چقدر پنهان‌کار. همه دنبال شمایند آقای من. خبرنگارها دنبالتان می‌گردند. تلفن‌ها شماره محافظان و همراهانتان را می‌گیرند. مردم دست به دعا برداشته‌اند. علما بر سجاده‌ها نشسته‌اند. در حرم‌ها ختم صلوات گرفته‌اند باز. چندساعت است که مدام کانال‌های خبری را اسکرول میکنیم؛ گاه به تایید، گاه به تکذیب. شما گم‌شده‌اید آقاسید و چشمان ما به دنبال ردی از وجود نازینتان. شب شده سید. ضاحیه تاریک است. ضاحیه شب‌ها شیعه‌کش است. زنان شیعه بغض کرده‌اند؛ مردانی که دل خودشان هم قرص نیست، دندان می‌سایند که «چیزی نیست؛ ان شاءالله پیدایش می‌شود». ما تاب گم شدن سید دیگری را باز نداریم. از دل تاریکی بیا و مقابل دوربین‌ها ظاهر شو و بگو هستم، اینجایم و تا آخرش باقی‌ خواهم ماند. بیا و باز روی کاغد کوچکی «قطعا ننتصر» بنویس و پایش را امضا کن. شما چراغ دل‌های زخم‌خورده شرقی‌مردمان جنگ‌زده‌اید آقای من. کجایی سید زخم‌خرده‌ها. حاج‌آقا هارداسان؟ «مهدی مولایی» ✨ܦ‌ܝ‌ߊ‌ܝ‌ܭَߊ‌ܘ بܢܚࡅ࡙ܥܼܢ ܩܭࡅ߳ܢ‌ߺ ܫࡎܩࡅ߳ࡅ࡙ܘ✨