#یادت_باشه
{اولین_پارت}
بین ماه های سال,اردیبهشت برام دوس داشتنی ترین و متفاوت ترین ماه سال شده بود,ماهی که چهارمین روزش حمید به دنیا اومده بود❤️
جشن تولد مختصری گرفتیم، از صبح درگیر درست کردن کیک بودم،از علاقه زیاد حمید به بستنی خبر داشتم برای همین با شیر تازه براش کلی بستنی درست کرده بودم، هرچند خوشحالی و شوخی های وقت فوت کردن شمع هازیاد به درازا نکشید....
چند روز منتظر بودم حمید از سر کار بیاد با هم غذا بخوریم، هوا بارونی بود،
ساعت از سه گذشته بود ولی از حمید خبری نبود، پیش خودم فکر کردم حتما باز جایی دستش بند شده و داره گره کاری رو باز میکنه،
وقتی زنگ در رو زدطبق معمول به استقبالش رفتم، تا ریخت وقیافش رو دیدم از ترس خشکم زد.....
#ادامه_دارد..
#شهید_حمید_سیاهکالی
#زندگینامه_شهید
https://eitaa.com/BandeParvaz