شهید عسگری در زمینه پروازی همیشه تلاشش بر این بود که پروازهایشان همراه با خلاقیت باشد و محدود به یک وسیله پروازی نمی شد، بلکه با هر وسیله ای که پرواز می کرد بسیار با مهارت بود و توانایی اش با اساتید حرفه ای برابری می کرد. 💛در سقوط آزاد نیز با اینکه تعداد پرش هایش بیشتر از 50 بار نمی شد اما در حین سقوط جسارت خاصی به خرج می داد و حرکاتی انجام می داد که افراد حرفه ای با میانگین 300 پرش به بالا می توانستند از پس آن بر بیایند.
☁️⃟🕊️¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
🍁 *روحیه دستگیری* 🍁
یکی از خصوصیات شهید ساده زیستی و ساده پوشی بود. 🍃 ممکن نبود کسی از رفتار و صحبت هایش متوجه مهارت های شهید بشود، حتی خیلی از دوستانش بعد از شهادت متوجه توانایی های بی نظیر او شدند و همچنین در کنار این سادگی و بی ریایی، بسیار با سخاوت بود و هیچ وقت از کوچکترین کمکی به دوستانش دریغ نمیکرد و وسیله های خود را در اختیار دوستانش قرار می داد.
شهاب زیرک سار، یکی از دوستان شهید درباره روحیه دستگیری 💕و کمک مسعود به دیگران میگوید: زمانی که مسعود بین ما حضور داشت، صمیمیت و همکاری خاصی برقرار بود اما بعد از شهادتش این صمیمیت بیشتر حس می شود و حضورش را در زندگی خود حس می کنیم و خیلی از مشکلاتمان را با توسل به مسعود برطرف می شود✨. در روزهای پایانی قبل از اعزامش به سوریه برای حل یکی از مشکلاتم بسیار کمک کرد و راهنمایی های خوبی به من داد و این کمک او حتی بعد از شهادتش نیز حس می شود، به طوری که مدتی در همان کاری که شهید عسگری برای من انجام داده بود دچار مشکلی شدم که به آسانی رفع نمیشد که با توسل به مسعود، 🥀آن گره نیز از زندگی من باز شد و فهم این آیه از قرآن کریم که می فرماید: (هرگز مپندارید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگار خود روزی می گیرند.) بیشتر برایم ملموس شد.🍂
https://eitaa.com/BandeParvaz
🍁 *شهادت* 🍁
آقای زیرک سار که یکی از هم پروازی های شهید بوده، در خاطره ای از روزهای پایانی حضور او و همچنین شهادت مسعود می گوید: 🎙️قبل از اینکه مسعود به سوریه اعزام شود برای خرید یک بال پاراگلایدر با او صحبت کرده بودم، با اینکه آن وسیله به علت سرعت بالا و حساسیت در هدایت، بسیار خطرناک و ریسک پذیر بود، اما مسعود به من دلگرمی داد و قرار گذاشتیم که بال را تهیه کنم و در پرواز آن کمکم کند؛ 🌿بعد از چند روز بال را تهیه کردم اما مسعود به سوریه رفته بود و من بدون مسعود به پرواز رفتم؛ آن روز با اینکه شرایط برای پرواز بسیار مناسب بود اما تلاش چند ساعته ی من ناموفق ماند، گویا قرار نبود بدون حضور او پرواز کنم.
آن شب در این فکر بودم که مسعود از سفر برگردد و در پرواز کمکم کند که خبری ناگوار همه چیز را عوض کرد😢، یکی از دوستانم خبر شهادت مسعود را به من داد اما من باور نمی کردم مسعود با آن همه مهارت و توانایی آسیب دیده باشد که تماس یکی دیگر از رفیقانم این شک مرا به یقین تبدیل کرد و رفاقت دنیایی من با مسعود عسگری در شامگاه بیست و یکم آبان نود و چهار به پایان رسید🥺 و مزد سالها تلاش و مجاهدت خالصانه خود را به بهترین نحو دریافت کرد.
این شهید بزرگوار در شامگاه روز بیست یکم آبان 94 پس از عملیات آزادسازی شهر العیس در حومه حلب سوریه به همراه شهیدان احمد اعطایی، محمد رضا دهقان امیری و سید مصطفی موسوی، غریبانه به شهادت می رسد.💔
☁️⃟🕊️https://eitaa.com/BandeParvaz
باند پرواز 🕊
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🖤🖤🖤🍃 🍃🖤🖤🍃 🍃🖤🍃 🍃🍃 🍃 #روز_بیست_و_دوم_چله ✍ ۸ شهریور ۱۴۰۱ ۲ صفر ۱۴۴۴ ▪️شهید حاج مسعود عسگری
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🍃🖤🖤🖤🍃
🍃🖤🖤🍃
🍃🖤🍃
🍃🍃
🍃
#روز_بیست_و_سوم_چله
✍
۹ شهریور ۱۴۰۱
۳ صفر ۱۴۴۴
▪️شهید احمد مشلب▪️(سالگرد ولادت)
▪️شهید ایرج صادقی▪️(سالگرد شهادت)
#باند_پرواز♡
تا اربعین چند روزی باقی نمانده💔
🤲🏻اللهم الرزقنا توفیق زیارت اربعین🤲🏻
🍃
🍃🍃
🍃🖤🍃
🍃🖤🖤🍃
🍃🖤🖤🖤🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام و عرض ادب
شرمنده دیروز مطالب بارگزاری نشد
امروز مطالب شهید دیروز راهم ارسال میکنیم🙏🥀
باند پرواز 🕊
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🖤🖤🖤🍃 🍃🖤🖤🍃 🍃🖤🍃 🍃🍃 🍃 #روز_بیست_و_سوم_چله ✍ ۹ شهریور ۱۴۰۱ ۳ صفر ۱۴۴۴ ▪️شهید احمد مشلب▪️(سال
🌿شهید احمد مشلب🌿
اسم جهادی✨غریب طوس
اسم مادر✨سلام بدرالدین
شهرستان✨نبطیه محله ی السرای
سن✨ ۲۱سال
تاریخ تولد✨۱۹۹۵/۸/۳۱میلادی(۹ شهریورماه)
تاریخ شهادت✨۲۰۱۶/۲/۲۹میلادی
محل شهادت✨تل حمام روستایی در جنوب حلب
درجه علمی ✨فارغ التحصیل هنرستان امجاد __نفرهفتم درلبنان ورشته اش تکنولوژی اطلاعات (انفورماتیک)It.
آرامگاه✨محل شهدای شهر نبطیه
☁️⃟🕊️¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
🌿 زندگینامه🌿
سلام» فقط ۱۶ سالش بود که احمد را به دنیا آورد. سن کم مادر موجب شد آنها بیشتر دوست و همزبان شوند تا مادر و پسر. هرچه از سن نوزاد میگذشت، سلام، دلبستگی و علقه بیشتری پیدا میکرد. 💕
کودکی احمد هم زمان بود با سالهای اشغال جنوب لبنان به دست اشغالگران صهیونیستی و مادر که مقابل خود جوانانی مثل شهید بزرگ مقاومت یعنی سمیر مطوط را دیده بود با خود عهد کرد پسرش را مردی مجاهد تربیت کند تا همچون شهدای مقاومت، پرچم استقلال کشورش را به اهتزاز در آورد.🏳️🌷
احمد پنج ساله بود که درخت مقاومت در لبنان ثمر داد و سال ۲۰۰۰ جنوب کشورش آزاد شد و اشغالگران با فضاحت توسط جوانان مبارز عقبنشینی کردند.😏
با اینکه آنها از خانواده مرفهی در شهر نبطیه محسوب میشدند، اما به احمد آموخته شد باید به هر هدفی دارد خودش دست پیدا کند. سلام سعی کرد در این مسیر برای فرزندش موثر باشد و نوجوانی احمد در کنار مجاهدان حزبالله لبنان گذشت.
احمد، جوانی با اعتقادات مذهبی بود و گویا ثروت پدر نتوانست او را در راه رسیدن به هدفش سست کند. 🍃یکی از دوستانش تعریف میکند: «روزی برای تحویل یک امانت به شهر”تبنین» رفته بودیم. در راه برگشت، صدای اذان آمد. احمد گفت: کجا نگه میداری نماز بخوانیم؟ گفتم: ۲۰دقیقه دیگر به شهر میرسیم و همانجا نماز میخوانیم.
او از حرفم خوشش نیامد. نگاه معناداری کرد و گفت: مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه دیگر زنده باشم!😔 نمیخواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز قضا دارم. دوست دارم نمازم با نماز امام زمان و در همان وقت به سوی خدا برود.»🥀
☁️⃟🕊️¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
🌿 عاشق امام رضا (ع)🌿
احمد مثل همه شیعیان لبنان، عاشق امام رضا علیهالسلام بود و دلش میخواست حتی اگر یک بار هم که شده برای زیارت به مشهد بیاید. اما تحصیل و فعالیتهای جهادیاش چنین وقتی را برای او خالی نمیکرد✨. او جوان درسخوانی بود و توانست در رشته انفورماتیک، نفر هفتم در میان جوانان لبنانی شود.
احمد بالاخره توانست به آرزویش دست پیدا کند و به مشهد برود. بعد از این سفر، نام جهادی «غریب طوس»🥺 را برای خود برگزید و به عشق دفاع از حرم حضرت زینب (س) عازم سوریه شد. سلام که خود از خانواده مجاهدان لبنان بود، دلش میخواست پیش از رفتن پسر، برایش عروسی بگیرد، اما هیچ وقت چنین فرصتی فراهم نشد.
سلام بدرالدین اینگونه از آرزویش میگوید🎙️ «احمد، تمام اعتقاداتش را از مکتب عاشورا گرفته بود. او مانند فرشتهای بود که در زمین زندگی میکرد. اهمیت نمیدهم که فرزندم ازدواج نکرد. البته من دوست داشتم پسرم ازدواج کرده و خانوادهای برای خود داشته باشد😔، اما اگر خواست خدا این بوده که او شهید شود، الحمدلله! اراده ما همان اراده خداست و علاقه ما به معنای مالکبودن نیست؛ این علاقه باید براساس خواست خدا شکل بگیرد و خدا از آن راضی باشد. پسرم از ۱۵ سالگی به ایران و حضرت امام خامنهای ارادت ویژهای داشت؛ ایشان را رهبر خود میدانست و همیشه تصویر ایشان را همراه خود داشت. احمد میگفت: رهبر ایران، رهبر ما نیز هست و بر ما ولایت دارد.»
☁️⃟🕊️¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
📌توصیه های شهید احمد مشلب به دختران درباره حجاب🌱
اینکه مواظب حجاب خود باشید که این مهم ترین چیز است.
در اجتماع ما کسی به فکر رعایت حجاب و اخلاق نیست، ولی شما به وفکر باشید و زینبی برخورد کنید .
سه چهارم دختران در حال حاظر حجابشان حجاب نیست و چیزهایی که می پوشند، واقعاً حجاب نیست. ممکن است عبا {چادر }بپوشند، ولی عبایشان دارای مد و برق است که من برای اوّلین بار است که می بینم و حجابشان حجاب نیست .😞
داریم به سراغ بدعت ها می رویم.یا حجاب می پوشیم ، ولی بدن نما .😞
یا حجاب دارد ولی به مردان نگاه می کند. باید چشم خود را به زمین بدوزد و احترام عبایی {چادر} را که بر سر دارد نگه دارد.👌🏻
ما باید از فاطمه زهرا سلام الله علیها الگو بگیریم.
حضرت زینب سلام الله علیها به گونه ای بود که غیر از حضرت علی (علیه السلام) کسی او را نمی دید.
الان حجاب بر سر دارد ، ولی همراه با مدل های جدید ، یا صورت آرایش کرده است.
#سخن_شهید
#شهیداحمدمشلب
☁️⃟🕊️¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz