eitaa logo
خانه‌ی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
5.3هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
1.8هزار ویدیو
125 فایل
❅لاحول‌ولاقوةالابالله العلی العظیم ❅ 💟خانم عزیز این کانال مخصوص تو و دلبری هاته 😉 . 👩‍🎓مدیرومشاور و ارسال چالش⬇️ @Sh2Barazandeh ❌راضی به کپی نیستیم ❌
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 سلام خانومای عزیز من 23 و شوهرم 28 سالشه. شوهرم ادم خوبیه منو دوست داره. چون خانواده من تهرانن و من عروس اومدم اینجا یه ذره احساس میکنم و وقتی میریم خونه مادرش همه چیو به خودم میگیرم و تو خونه راه میندازم. شوهرمم میکنه. دیروز دوباره این اتفاق افتاد و شوهرم بهم گفت: برو خونه مادرت😳 منو سوار ماشین کرد و بچه دوماهه مو ازم گرفت. منم برگشتم و کردیم. می خواستم بگم همه مردا یه حدی دارن. 1⃣به هیچ عنوان گلگی رفتار خاله زنک مادر شوهر و خواهر شوهرو پیش شوهر نیارین چون هیچی حل نمیشه و فقط شما از چشم شوهر میفتین. 2⃣توی اکتیو باشین و حتی خودتون پیش قدم بشین اونایی که مثل من بچه کوچیک دارن باید بیشتر حواسشون باشه. 3⃣هیچ وقت جلوی شوهرتون ظاهر نشین 4⃣هر روز به شوهرتون یجوری بفهمونین دوسش دارین. 5⃣اخر اینکه واقعا طلاق تاثیر عجیبی داره فراموش نکنین. انشالله همیشه خوشبخت و شاد باشید. برای ماهم دعا کنید. 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
( ایده ی ارسالی از اعضای کانال ) سلام به همه … ایده جالب واسه جلوگیری از دعوا و شاید قهر😜 من همیشه موقعی که از همسرم ناراحت میشم 😔و میدونم اگه بخوام درموردش صحبت کنم اخرش به دعوا😖 وقهر😢 تبدیل میشه صحبت نمیکنم. عوضش صبر میکنم موقعی که اروم شدم واسش درمورد ناراحتیم مینویسم ✍️ میدم بهشون میخونن واینطوری باعث میشه هم اون بیشتر درموردش فکر کنه وشاید چندین بار بخونه و اینکه درگیری نداشته باشیم ما یه دفتر سررسید مخصوص همین چیزا گذاشتیم و متقابلا همسرم هم همین کارو میکنن ووقتی چیزی تو مینویسیم بهم میگیم وقت کردی یه سر به دفتر سررسید بزن 😜 البته فقط ناراحتیمون رو نمینویسیم گاهی اوقات نامه ی عاشقانه هم میدیم بهم😉 واین واقعا باعث شده حالمون خوب باشه بهتر همو درک کنیم 😊 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
خانما یه چیزی بگم؟! ☹️❤️ تو جمع به شوهرتون کنایه نزنید و شوخی نکنید!! مثلا شوهر شما داره در مورد تاریخ سفری که سال گذشته به مشهد داشته تو جمع صحبت می کنه و میگه ما بهمن ماه به مشهد رفتیم ، شما سریع می گید : " نه اواخر دی بود رفتیم" 😒 🏷این شاید از دید شما خیلی بی اهمیت باشه ، اما همین چیز بی اهمیت به نظر شما ، کم کم همسرتون رو ضعیف می کنه و باعث می شه نتونه تمام توانایی های خودش‌رو تو زندگی نشان بده ⚠️کنایه زدن ، تصحیح اشتباهات و انتقاد ، مردرو ضعیف می کنه، خواهش می کنم این رفتاررو اگر تا امروز داشتین همین الان کنار بذارید...❤️🙏 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
قبل از خواب همہ را ببخش و بسپار بہ خدا ، چون برای شروع یک روز نو باید آرام و سبک باشی.😌😇 بار اشتباهات دیگران را بردوش نگیر، ببخش و بگذر🤗❤️ شبتون بخیر یاعلی 😴 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
🦋🍀🦋🍀🦋🍀🦋🍀🦋🍀 🍀🦋🍀 سسسسلام ملکه های بهشتی😊✋ خوبین عزیزای من؟🌸 امیدوارم تو زندگیتون نه ستم دیده باشین و نه ستمی در حق کسی کرده باشین😞 و همیشه مورد لطف و رحمت و مغفرت خدای مهربونمون باشین🤲 📣خانم گلیا برنامه داریم باعنوان👇 🔔 شامل: کسانیه که اشتباهاتی در گذشته انجام وافرادی رو مورد ظلمشون قرار دادن و الان دارن تاوان کارشون رو پس میدن😔 اگه مایلین که داستان زندگیتون تو مجموعه خانواده منتظران ، خانه بهشتی "بدون نام" ثبت و برای عبرت هم‌گروهی‌های عزیزمون گذاشته بشه لطفا داستان زندگیتون رو خیلی کوتاه و مختصر به آی دی زیر بفرستین @Sh2Barazandeh ................... 👌از بین عبرتهای ارسالی، مطالبی انتخاب میشه که: ✴️ادب رعایت شود ✴️توهین و تحقیر به قشرخاصی نباشه ✴️مناسب قرار دادن و عبرت سایر اعضا در کلان گروه خانه بهشتی زیر مجموعه کانال خانواده منتظران باشه ◀️منتظر پیامهای شما هستیم 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🍁🍂🍁🍂 : 《امروز برگِ زرینِ دیگری از زندگی من است و من با شور و اشتیاقی سوزان اهدافم را دنبال میکنم. من بسیار قدرتمند و توانمند هستم.》 خدایا سپاسگزارم❣ 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
🌼🍃🤝🌼🍃 خانواده منتظران ( بانوهای بهشتی نازنینم) 🌼🍃🤝🌼🍃 ازسن ۱۷سالگی ازدواج کردم شوهرم مردی باایمان وخوش اخلاق بودخداروشکرمعلم بودوماهم بخاطراینکه پولی جمع کنیم وخونه ای بخریم ازهمون اول ازدواجمون هرجایی که رفت برای خدمت معلمی من هم باهاش اسباب وجهیزیه موبردم وزندگی کردم خیلی خوش گذشت همش خاطره س توروستازندگی کردن هرموقع یاداون زمان میفتم افسوس اون روزهارومیخورم خداییش همسرم بااینکه تومدرسه بیتوته میکردیم همه ی امکانات رفاهی روبرام فراهم میکرد هرکسی میامدخونمون تعجب میکردکه من تورفاه کامل زندگی میکردم واب گرم دارم ....۲۰سال اززندگی بامردی که تمام قلبم وروحم بودگذشت باتمام سختیها ودلخوشیها ...تااینکه بعد۲۰سال که شوهرم درکنارمعلمی مغازه ای زدکه الحمداالله حال وروزمون بهترشد..ازنظرمالی ...ولی بدبختی من ازهمون زمان شروع شد..هروقت شوهرم میامدازسرکارسرش توگوشی بود هررررجامیرفت باخودش میبرد حتی دستشویی وحمام من ازاین کاراش به عذاب افتاده بودشک کرده بودم ناراحت بودم هرموقع میگفتم میگفت بادوستامم باطلبکارامم خلاصه منومیپیچوند..منم حس ششمم قوی بودمیدونستم یه کاسه زیرنیم کاسه هس خلاصه خواب وخوراک نداشتم ناراحت بودم حسابی هرچی باهاش حرف میزدم بامحبت بادعوانمیشدیادعواراه مینداخت یامیرفت بیرون ازخونه...کلا ازبودن بامن فراری شده بود..مردی که باهم زندگی ساختیم توخوشی وناخوشی باهم بودیم ولی الان اینجوریه خب ادم نمیتونه تحمل کنه تااینکه روزتولدحضرت فاطمه رسید ومن قران واوردم وقسمش دادم که توروقران چرافرق کردی بداخلاق شدی همش سرت توگوشیه که دستشوگذاشت روقران که خبری نیس...این بودتاتولدحضرت علی که میشه چن روزبعدش ناهارخورده بودیم ومن میخواستم بخوابم که شوهرم امدکنارم درازکشیدولی خوابش نبردورفت توسالن منم هرکارکردم خوابم نبرد وناگهانی رفتم توسالن که دیدم داره باگوشیش پیام میده رفتم ناگهانی گوشیش وگرفتم به التماس افتادوبزورگوشیش وگرفت منم گریه کردم وخواستم به پدرم زنگ بزنم که دید..ن واقعامیخوام اینکاروبکنم گفت باشه بهت میگم ولی خودتوکنترل کن...منم گفتم باشه گفت حدودچن ماهی میشه زن گرفتم .....😔دنیاروسرم خراب شدشوهرم یه زن بیوه بادوتابچه گرفته بودخداااااایاحالا چکارکنم خواستم برم خونه پدرم نگذاشت خلاصه انگارشوهرموازم دزدیده بودن محکم بغلش کردم گفتم توروقران هرکی هس بهش بگوزنم طاقت نداره بایدجداشین بایدفقط مال من باشی دادمیزدم گریه میکردم تاصبح گریه کردم التماسش کردم برگرد...شوهرمم میگفت اون خانم چندباری امده مغازه گفته بیوه م دوتابچه دارم اگه کسی باشه صیغش میشم شوهرمنم که ساده دل رحم بعدمدتی کلنجاررفتن باخودش ووجدانش بالاخره تصمیم میگیره صیغش کنه که بعدمدتی باهم بودن زنه میبینه مردخوبیه میادبهش کلک میزنه بهش میگه من ازشماحامله م شوهرزودباورمن میره عقدداعم میکنه با۱۴تاسکه😔😞خلاصه رفتم سراغ زنه باالتماس ودرخواست وقسم وایه راضیش کردم با۴تاسکه طلاق بگیره که خداروشکرراضی شدوطلاق گرفت ..بعداون اتفاق شب وروزنداشتم که چراشوهرمن بازندگیمون همچین کاری بکنه همش دعوامیکردم که چرااینکاروکردی روح وروان من بهم ریخته بود شباتاصبح بیداربودم وتمام زندگیمونومرورمیکردم که چراشوهرم همچین کاری کرد..خودشوهرمم خیلی پشیمون بودوعذرخواهی میکردوقسم میخوردگول خورده وازاین حرفا ولی چ فایده من دیگه بهش اعتمادنداشتم دنبال یه کاری بودم که جبران این همه ناراحتی روبکنه من یه کاری کردم بدترازکارشوهرم که ای کاش نمیکردم وقتیکه خیلی ناراحتی نبایدتصمیم گرفتم منم توتلگرام باکسی دوست بشم که شیطون کارخودشوکردوباکسی دوست شدم وتمام غصه هاموفراموش کردم سرم گرم اوشدتمام وقتم شده بوداودیگه شوهرمونمیدیم که جوش بزنم وهروقتم یادم ازکاراومیفتادبه خودم حق میدادم که چرااوانجام دادپس برای منم اشکالی نداره خلاصه درگیرشده بودم حسابی...کم کم اززندگی وشوهروبچه فراموش کردم کم کم شوهرم بهم گیردادکه چراهمش درگیرگوشی هستی تااینکه فهمیدباکسی درارتباطم خدابرای کسی نیاره ارتباطموکلا قطع کردم ولی من که همیشه بامنت باشوهرم حرف میزدم دیگه نتونستم دیگه حالا منت شوهرم روسرم بودبادست خودمون زندگیمونوبه تباهی کشوندیم اعتمادوحرمتاازبین رفت ولی بازم به مرام شوهرم کمترازمن سروصداکردمنت کرد...ولی من واقعاالان که فکرشومیکنم نبایدجواب بدی روبابدترین راه بدیم ازهرخانمی که زندگیش اینطوریه خواهش میکنم راه منونره خیلی سخته ازچشم شوهرافتادن وتوچاه نادانی افتادن ....برای همین همیشه حسرت اوایل ازدواجمووروستاهایی که زندگی کردم ومیخورم کاش میشدبه ۲۰سال پیش برگردم وبه همون روستا....باتشکر 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
سلام خانوما صبحتون بخیر لطفا مثل همیشه با شرکت در گفتمان و همراهی ما بهمون انرژی بدین❤️🤝❤️
‍ 🌟 🌟 💫رمز آرامش 💫 امروز دختر کوچولوم به من درس عجیبی داد. 😍😌 با مداد شمعی نصف مبل کرم رنگ نشیمن رو سیاه کرده بود. 😳😳😱😥 وقتی متوجه شدم صداش کردم و با تظاهر به ناراحتی (!) گفتم که " عزیزم من اینجا چیزهای ناراحت کننده ای میبینم. به نظرت باید چکار کنم؟" 😕😐 خیلی خونسرد سری تکون داد و گفت:"خب پاکش کن. اگه پاک نمیشه چشماتو ببند!" 😥😳😳 به همین سادگی! تمام فلسفهء آرامش رو در همین جملهء کوتاه به من پر ادعا و تحصیلکرده یادآوری کرد و آموخت. 😎😕 "پاکش کن،اگه پاک نمیشه چشماتو ببند". 😏😔 و من فکر میکنم به تمام مشکلاتی که با این قاعده ء ساده میشد باهاش مواجه شد. ولی به بدترین شکل باهاشون کلنجار رفتم . 😢😒 و حالا قانون زندگی من این شد "پاکش کن، اگه پاک نمیشه چشماتو ببند" . این است رمز آرامش❤️ فقط آن چیزی را در ذهنتان راه دهید که دوست دارید، اتفاق بیافتد. 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
👨‍👩‍👧‍👦 خانما وقتي با عصبانيت به بچه‌تون ميگید "صبر كن بابا بياد بهش ميگم" فقط اقتدار خودتو زير سوال می‌بري، سخن چینی رو به فرزندت یاد میدی و به رابطه‌ش با باباش خدشه وارد می‌كني..! 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
🌼🍃🤝🌼🍃 خانواده منتظران ( بانوهای بهشتی نازنینم) 🌼🍃🤝🌼🍃 سلام به همه خانمای گل خانه بهشتی بنده 15سالم بود که بدون هیچ جشن وخریدی وارد زندگی زناشویی شدم. سه سال با خانواده همسر جان زندگی کردم اوایل زندگی همسرم خیلی خوب و عاشقم بود😍😊 ولی بعد یکسال شوهرم با بهونه گیری ودروغهای مادرش دشمن خونی من شد😔 مادرشوهرم خیلی منو قبلا دوست داشت. چندماهی بودکه نامزد کرده بودیم برادرشوهر کوچیکم تصادف و فوت کرد اونا این مصیبت رو از قدم من که تازه عروس بودم دیدن. میگفتن توقدم ندای ونحسی، به همه میگفتن عروسمون نحسه.😭 هر اتفاق بدی هم میافتاد ربطش میدادن بمن به مرور زمان از چش شوهرم هم افتادم😢 همه بهم تیکه مینداختن منم روزوشبم شده بود گریه😭 مادرشوهرم اونقد سختگیری و دخالت میکرد که حتی اجازه ورود به اتاق خوابم هم نداشتم. حتی دستشویی حمام رفتنم برام شده بود عذاب😔 دیگه خسته شده بودم اعتصاب غذا گرفتم راهیه بیمارستان شدم😭 بعد چند روز اوردنم خونه که باز بهانه های مادرشوهر شروع شد.
چمدونمو بستم و راهیه خونه پدری شدم 😔 بعد دوسال شوهرم بهم زنگ زد که میخام خونه بگیرم منم شرطو شروط گذاشتم اونم قبول کرد. ولی از اون روز تا چند ماه دیگه ازش خبری نشد و اقدام کردم و دادگاهی شدیم. شوهرم محکوم شد. مجبور شد خونه بگیره اما بازم زندگی نکبت من ادامه داشت. دخالتهای مادرشوهر همچنان ادامه داشت ازیک طرف اصلا کار نمیکرد و از طرفی بداخلاق و بددهن و از همه بدتر دست بزن داشت اونقد کتکم میزد که غرق خونم میشدم😭 منم از اون دخترا بودم که جواب میدادم و این اوضاع رو بدتر میکرد😭 بعد چند سال ناخواسته باردار شدم دخترم به دنیا اومد آقا کار نمیکرد تو خونه بجز آب هیچی نداشتیم هرموقع هم میگفتم گرسنمه همسرمو مادرش بهانه میگفتن که تو نحسی وقدم نداری برای همینه که کار خوب پیدا نمیشه تا دهن منو ببندن😔 تنها چیزی که ارومم میکرد خوندن چند آیه از قران بود. هر روز رابطم رو با خدا و قرآن بهتر و قویتر شد. چند روزی شوهرم دنبال کار بود ولی کار پیدا نمیشد. خیلی عصبی بود اون شب خیلی کتکم زد که تو نحسی و غرق خونم کرد😭
منم از گرسنگی و بی غذایی رنگو رو نداشتم داد میزدم گریه میکردم به خدا گفتم چرا صدای منوظلمایی که درحقم میشه نمیبینی چرا نمیزنی تو دهن اینااا😭😭😭 خوابم برد تو خواب حضرت امام علی وامام حسن(ع) رو دیدم که شیر ابو باز کردن خود حضرت علی(ع) خوردن بمنم گفتن تو هم از این آب بخور. اون روز تو زندگیم معجزه شد شوهرم همون روز یه مغازه زد وروز به روز وضع زندگیمون رو به راه و توپ شد دیگه دهن همه بسته شد وضع زندگیمون از لحاظ مالی خیلی خوب شد ولی اخلاق همسرم همچنان بد بود😔 هر خریدی میکرد اول برا مادرش وخواهرشو برادرش بود و اگه پولی میموند برای خونه چیزی میخرید مادرشوهرم هم نقشه میکشید که الانی که شوهرم وضعش خوب شده منو طلاق بده. ولی شوهرم با اینکه اخلاق نداشت دوستم داشت و نمیتونست بدون من زندگی کنه. با همین نقشه مادرشوهرم که همش سعی به پاشوندن زندگیم داشت، زندگیم از این رو به اون رو شد😉 و یه شب که خونه مادرش بودم و همسرمم با رفیقاش بود مادرش نوه هاشو علیه من کرد. فکر کردن چون شوهرم منو میزنه ایناهم میتونن دست رو من بلند کردن😒 ولی من فقط از خودم دفاع کردم و خودشون چند تا کتک ناقابل خوردن😉 به همسرم زنگ زدم که تکلیف این زندگی من همین امشب باید مشخص بشه، من کجای زندگی توام؟😞 تا اومدن همسر، سکوت کردم دیگه واقعا خسته شده بودم😭
همسرمم همونشب با دوستاش بهم زده بود و تنها کسی که تو زندگیش میموند و وفادار موند من بودم. همینکه همسرم رسید مادرش و خواهر زاده هاش شروع کردن به توهین کردن و بدو بیرا گفتن به من😔 منم سکوت کردم و منتظر عکس العمل همسرم بودم... همسرم اونشب با یک تصمیم عاقلانه از پس تمام زندگی براومد جلوی همشون وایساد، شش سال باهاشون قطع رابطه کرد، از اونشب شوهرم شد بهترین مرد زندگیم😌 بعد 14سال سختی، تازه زندگیم به ارامش رسید الان دیگه هیشکس جرات نمیکنه بمن حرفی بزنه😊 مادر همسرم از طریق دخترش تاوان اشتباهاتشو پس داد🙄 خواهرهمسرمو خیلی دوست داشتم اما شد تاوان اعمال مادرش...😔 با اینکه زندگی خیلی اروم وعاشقانه ای داشتن به یه چش بهم زدن ازهم پاشید...😔 همسرش معتادشد بدتر از عذابایی که من کشیده بودم خواهرهمسرم تو زندگیش کشید و آخرش با یه بچه جداشد😔 این اتفاق تلنگر و نهیب سختی به مادرشوهرم زد حالا بهمه میگه بدی نکنید که بچه هاتون تاوانشو پس میدن😢 و هی ازم حلالیت میطلبه.. فقط یه چیزی بگم همیشه مهربون باشید کاری رو که خدا میپسنده رو پیش بگیرین.بجای نفرین، طرف رو دعا کنید که خدا هدایتش کنه🤲 بد بودن، ظلم کردن، اذیت و ازار رسوندن یه نوع بیماریه. فقط حرفتونو به خدا بگین و از خدا خیر همه رو بخواین اونوقته که معجزه های خدا رو تو زندگیتون حس میکنید😊
دوست عزیزی این خاطره زیبا و تاثیرگذاررو برامون ارسال کردن حقیقتا من خودم بسیار تحث تاثیر قرار گرفتم السلام علیک یا فاطمة الزهرا ام ابیها حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها....❤️ پیشنهاد میکنم شما هم حتما این رو بخونید👌 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سلام روزتون بخیر وسط این تقاص دادنا و چوب خدا صدا نداشتن‌ها دلم می‌خواد این معجزه‌رو براتون تعریف کنم.☺️❤️ نمیدونم تو کانال درج می‌شه یا نه. ولی همینقدر که شما هم بخونید و بدونید معجزه جریان داره برام کافیه.😘 تقریبا سه سال پیش بود، اوضاع مالی خوبی نداشتیم 😔 شوهرم تمام تلاشش‌رو می‌کرد اما حقوق کم بود و خرجا زیاد. دقیقا تو همون روزا آنفولانزا گرفتم در حدی سخت و بد و وحشتناک که نمیتونستم حتی راه برم با سرفه‌هام و ترشحات خون بالا می‌آوردم و از بینیم از شدت بیماری خون می‌اومد.😭 تب و لرز وحشتناکی که میگفتم میمیرم حتما. خدا کنه کسی مبتلا نشه اما اونایی که گرفتن میدونن نیاز به بستری هست و من دقیقا تو اون حال بودم. بند بند انگشتام درد می‌کرد و چشمام هیچ‌جارو نمیدید 😢 حتی نمیتونستم حرف بزنم یا دستمو تکون بدم. همسرم همون شب تازه تونسته بود یه مقدار پول جور کنه برای پوشک بچه و خرید خونه مبلغی هم نبود همه‌ش ۱۵۰تومن بود 😔 وقتی اومد و دید اوضاعم انقدر وخیمه گفت پاشو بریم دکتر. با اشاره دست گفتم نمیام با عصبانیت اومد بغلم کنه که بزور ببرتم و تو اون حالم گفتم جیغ میزنم آبروریزی میکنما دست به من نزن😁🤦‍♀ هرطور که بود شوهرمو متقاعد کردم که منو نبره و بجاش فقط یه مسکن قوی و یه شربت سینه بخره باقی پولو برای خونه و بچه‌ خرج کنه چندتا از خوراکیای مورد علاقه بچه‌مو بخره. دقیقا راضی کردن همسرم سه ساعت طول کشید😕😐 تا اینکه رفتو خریداروکردو برگشت و پزشک داروخونه برای درد شیاف داده بود شاید باورتون نشه اما شیاف هم کاری برام نمیکرد.😭😢 اون شب تا صبح تو بغل همسرم لرزیدم و از تب سوختم و درد کشیدم حتی وصیت هم کردم 😫😫😫 روز بعدش که شوهرم رفت سرکار من تو اون حال فقط تونستم برای بچه‌م خوراکی بیارمو وپوشکشو عوض کنم تو خونه چهار دست و پا اینور اونور میرفتم 😐 رفتم زیر پتو یهو بغضم شکست با هق هق شروع کردم به درد و دل با حضرت فاطمه 😭😭😭😭😭 گفتم خانم شما میدونی من الان توچه وضعیم چه حالیو دارم تحمل میکنم پلک میزنم حس میکنم از چشمام خون میاد یه نگاهی کن به من، نزدیک عیده نزار شوهرم شرمنده بشه شما خودت بخاطر دفاع از همسرت کتک و سیلی خوردین بچه سقط کردین الان از دل من خبر داری که هرچی میخوام و میگم برای بچه‌مو شوهرمه،ببین تو چه حالی بهتون پناه اوردم، هیچی برای خودم نمیخوام شوهرم زحمت کشه با غیرته، نزار شب عید شرمنده بشه معجزه کن خانم من اومدم در خونه‌ت ببین با چه حالی اومدم، شما چند روز بچه‌هات روزه بودن اما نون افطارتونو به فقیری دادی که اومد پشت درت حالا من اون فقیرم کمک میخوام، خودتون برسونید ... منم مادرم، منم دلم برای شوهرم میسوزه، یه مادر داره ازتون کمک میخواد بهم کمک کن نزار بچه‌مو همسرم از من مریضیو بگیرن...😭😭😢😢 من چیزی نداشتم اون لحظه نذر کنم فقط چندتا صلوات فرستادم 😔 خلاصه کنم سه روز طول کشید تا از اون شرایط حاد بیرون بیامو بتونم حداقل راه برم. یک هفته از درد و دلم با خانم گذشت داشتم کارای خونه‌‌رو میکردم که در زدن یه اشنا اومده بود بعد از احوالپرسی گفت پولتونو آوردم باورم نمیشد فقط نگاه میکردم اون آشنا پولو داد و رفت دستام میلرزید ۱۰میلیون پول نقد شب عید، مگه میشد....😍😭 فقط و فقط گریه میکردم و اسم حضرت زهرارو صدا میکردم زنگ زدم به همسرم بغض کرد و... احتمال رسیدن اون پول دستمون تو حالت طبیعی صفر مطلق بود، با اینکه پول خودمون بود اما چون تا دوسال میدونستیم دستمون نمیاد کلاقیدشو زده بودیم و یه جورایی فراموشش کرده بودیم ..... اون عید با توسل به دامن پاک حضرت زهرا پر برکت ترین روزای زندگیمون بود از اون پول نذری دادیم به فقیر کمک کردیم و نه شوهرم نه بچه‌مون حتی سرما هم نخوردن چه برسه به آنفولانزا.....😭😍 اینو گفتم تا بدونیدکه این خاندان کریم هستن، گفتم تا یکم حالمونو خوب کنه منکه کلشو باگریه براتون تایپ کردم....😢❤️
📌 برای جذب همسرتون مغناطیس باشید! 👈 آهنربا کاری نمیکنه ، وایمیسته اونایی که باید جذب شن خودشون میان سمتش شما کافیه ابراز کنی ، مغناطیس وجودت رو ابراز کنی با همین روش های ساده کلامی، نوشتاری، در قالب هنر، در قالب خودآرایی و .... ✍ بعد می بینی که همسرت جذب شده بدون اینکه به زور بخوای به خودت بچسبونی 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
ساده ترین و دلچسب ترین حرکت برای همسر این که دستتون رو لای موهای اون ببرین و به آهستگی با اونها بازی کنید. ☺️ ▪️ این حرکت در ۲ جا بسیار کاربرد داره: 📍 در ابتدای شروع رابطه زناشویی🙈 📍 پس از پایان هم بستر شدن و درست بعد از لحظه ای که راطه زناشوییتون تمام و کمال انجام شده و کنار هم آروم دراز کشیدید🙈😉 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
 اموزشگاهی ک دخترم رو میبرم مدیر اموزشگاه یه خانوم خیلی زیبا و مهربونه ...☺️ چند وقت پیش شنیدم ک جدا شده ب خاطر خیانت ...☹️ همسرش بهش خیانت کرده این هم وقتی فهمیده جدا شده مثل اینکه خیلی هم همسرش اذیتش میکرده ..😒 بعد از طلاق اون اقا با اون خانوم میرن خارج از کشور برای زندگی ...😏 اقا اونجا تصادف میکنه و فلج میشه و خانومه هم ولش میکنه ..اینو یکی از مادرای همکلاسی دخترم تعریف میکرد میگفت مادر  خانوم مدیر همسایه ی مادرم هستن اینا رو از اونجا شنیدم ..خلاصه وضعیت اقا خیلی فلاکت باره....
سلام ما تو شهری که زندگی میکنیم غریبیم یه بار داشتم جریان تولدمو تعریف میکردم که مثلا خودمون بودیم و اینا یه دفعه دوستم گفت چه طور کسی نبوده(الان دقیق یادم نیست) بعد سریع برگشت گفت اها یادم نبود شما کسی رو ندارین اون روز خیلی دلم شکست.😔 همون سال زنداییش میخواست بچشو بیاره دنیا همه تولد اینو یادشون رفت.دوباره امسالم تولد خواهرزادش بود همه یادشون رفته بود تولد اینه  😂
🍃🌸سلام😍❤️ امروزپُراز 🍃🌸بهتـرین ها 🍃🌸بهتـرین دورهمی 🍃🌸بهتـرین دلخوشی 🍃🌸بهتـرین لبخند 🍃🌸بهتـرین شادی 🍃🌸بهتـرین عبادت و 🍃🌸الهی 🍃🌸بهتـرین زندگی رو 🍃🌸داشتـه باشیـد 🍃🌸صبح‌تون گلبارون خوشگلا.... 🍃💞🍃 صفرعاشقی❤️۰۰:۰۰❤️ @BanovaneMontazer ♡••࿐ •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایده درست کردن زیر قابلمه ای ببینید و درست کنید و لذت ببرید 😍❤️☺️ 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
برای خوشبختی باید "توکل به خدا" داشت به وسعت عالم تفکر مثبت داشت به تعداد هر فکر "تدبیر مناسب" داشت به تعداد هر اقدام صبر و تحمل داشت... 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
❣خواسته های غیر جنسی مرد ستودن قدرت مرد همیشه مرتب بودنِ زن نیاز به آرامش حفظ صلح و آشتی پس از درگیری‌های کوچک همسرانی پرانرژی ♡••࿐ https://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135 ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐ 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
سلام عزیزان امروز میخوایم بریم سراغ ی بحث خیلی خیلی خیلی مهممممم @BanovaneMontazer بحث نشخوار فکری (فکر کردن زیاد به مسائل بیهوده و حرص خوردن بابت چیزی که ازش گذشته اما هنوز مثل خوره روح شمارو میخوره) بذارید یک مثال بزنم مثلا الان فکر میکنین که چرا ۳ سال پیش که با خواهر شوهرتون بحثتون شد، فلان جوابو ندادید! الان فکر میکنین که سال اینده اگر فلان چیز بشه چی؟؟؟ هی فکر میکنین هی استرس میگیرید و این افکار دائم تو مغزتون میچرخه و میچرخه و میچرخه.... حالا که فهمیدید نشخوار فکری چیه، بهم بگین که آیا شما نشخوار فکری دارید؟!؟! بیشتر در مورد چه مسائلی نشخوار فکری دارید؟!؟!؟ به نظرتون چطوری میشه این مسئله رو حل کرد و از شرش خلاص شد؟؟؟ 🌺🌺🌺🌺🌺 برای اینکه همراهی مون متقابل باشه و سایر خانم ها هم از مطالب و دورهمی مون بی‌بهره نمونن لطفاً هر کدوم ۱۰نفر رو دعوت کنید به جمع خودتون تو کانال🔻🔻🔻 👇👇👇🕊 🍃💞🍃 @BanovaneMontazer ♡••࿐ 😍 🔝بما پیوندید🔝 🚫