نماز اول وقت
برای ترمیم سنگرها رفته بودیم که وقت نماز شد . شهید باقری گفتند : اول نماز بخوانیم . یکی از بچه ها گفت : اینجا خطرناک است ، بهتر است وقتی به جای امنی رفتیم نماز بخوانیم . شهید باقری در جواب گفتند : کسی که به جبهه می آید نماز اول وقت را رها نمی کند . سپس خود شروع به خواندن نماز کرد .
آتش دشمن بر سر ما لحظه ای قطع نمی شد . ما وحشت زده شده بودیم ولی او به آرامی و بدون عجله نمازش را می خواند . نمازش سرشار از لذت و عشق به خدا بود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ۰۰۰۰....۰۰۰۰....
برگرفته از سایت پایگاه اطلاع رسانی هیئت رزمندگان اسلام
سربازان امام زمان...
عزیزان شهدا...
عاشقان....
وقت نماز است❤️
مارو از دعاهای پرخیرتون با نصیب کنید 🤲🏻🙏
قبول باشه التماس دعای فرج🌹
ازمهدیبگو...🍂🌼
🖇📚خاطرهای از فائزه کوچولو فال فروش بهشت زهرا که شهید مهدی ذاکرحسینی به او کمک می کرد.
برایم خیلی دفتر 📚خریده بود همه دفترها جلد رنگی و قشنگی داشت☺️ چون مامانم مریض بود نمیتوانست برای دفتر و لوازم تحریر قشنگ بگیرد 😔
عمو مهدی همه را برایم خریده بود و گفت از این ها مراقبت کن که اسراف نشود.☝️
گفتم اسراف چیه؟!🤔 گفت اسراف:یعنی اینکه الان من باید برم سر کار و تو اینجا مخ منو کار گرفتی😂😂
خندیدم😅 دستی به روی سرم کشید و گفت زودتر برو منم باید برم.👋
گفتم عمو مهدی کی برمیگردید
گفت هر وقت کارنامه ات را بگیری برمیگردم.
من هنوز منتظرم تا عمو مهدی بیاد
ده تا کارنامه گرفتم ولی هنوز نیومده.😭💔
#حیدریون
#ویژگی_های_اخلاقی
🔻دو خصلت در رفتارش نمود داشت:
بزرگی و #ادب
▪️خیلی مراقبت میکرد حرف لغو از دهانش خارج نشود. باهاش که حرف میزدم، اونقدر پیش چشمم بزرگ مینمود که خودم رو جمعوجور میکردم تا حرفهام خارج از قواره نباشه.
دوتا خصوصیت متضاد هم داشت: در عین سختی و استقامت در کار، بسیار خوشرو و خوش رفتار بود! هرکسی که یک بار با حاجی حرف زده باشد، حدیث «المؤمن بشره فی وجهه.. » را در توصیفش ذکر میکند؛ چون ایشان همیشه لبخند بر لب داشتند.
📸شهید مدافع حرم
#سعید_سیاح_طاهری
#آبادان
#حیدریون
و خدایی که به شدت کافیست..!
کافیه بخوای خدا هست..!
جایی برای ناامیدی و ناراحتی وجود نداره☘❤️:))
@banoyi_dameshgh
~حیدࢪیون🍃
🌵ادامه قسمت چهل و چهارم 👇 خواست فنجون رو بردارہ ڪہ صداے سرحال شهریار باعث شد سرش رو بہ سمت در ورودے
🥞ادامه قسمت چهل و چهارم 👇
نگاهم رو دوختم بہ چادرم.
ن!
مدام تو سرم تڪرار میشد،سهیلے دوست امی
نگاہ معنے دار امین!
صداے بقیہ اذیتم میڪرد،دلم میخواست فرار ڪنم.
ولے نباید بچگانہ رفتار میڪردم باید با سهیلے صحبت میڪردم.
چند دقیقہ بعد پدر سهیلے گفت:میگم جوونا برن باهم صحبت ڪنن؟
منتظر چشم دوختم بہ لب هاے پدرم،پدرم با لبخند گفت:آرہ ما حوصلہ شونو سرنبریم.
سهیلے ڪالفہ پاهاش رو تڪون میداد،سرش رو بلند ڪرد،مثل من بہ پدرم زل زدہ بود.
پدرم رو بہ من گفت:دخترم راهنمایے شون ڪن بہ حیاط!
نفسم رو آزاد ڪردم و از روے مبل بلند شدم.
سهیلے هم بلند شد،با فاصلہ ڪنارم مے اومد.
وارد حیاط شدیم.
نگاهے بہ حیاط انداخت و بہ تخت چوبے اشارہ ڪرد آروم گفت:بشینیم؟
با عجلہ نشستم،برعڪس من آروم رفتار میڪرد،با فاصلہ ازم نشست روے تخت،با زبون لب هاش رو تر
ڪرد و گفت:خب امیرحسین سهیلے هستم بیست و شیش سالہ طلبہ و معلم.....
با حرص حرفش رو قطع ڪردم:بہ نظرتون االن میخوام اینا رو بشنوم؟
نگاهش رو بہ دیوار رو بہ روش دوختہ بود،دستے بہ موهاش ڪشید و گفت:نہ!
در حالے ڪہ سعے میڪردم آروم باشم گفتم:پس چیزے رو ڪہ میخوام بشنوم بگید!
حالت نشستش رو تغییر داد و ڪمے بہ سمتم خم شد آروم گفت:نمیدونم بین شما و امین چے بودہ! اما
میدونم شما....
ادامہ نداد.
زل زدم بہ یقہ ے پیرهن سفیدش:حرفاے امین بے معنے نبود!
ابروهاش رو داد باال:امین!
میخواستم داد بڪشم االن وقت غیرت بازے نیست فقط جوابم رو بدہ!
شمردہ شمردہ گفتم:آقاے..سهیلے..معنے...حر..ف..هاے...امین...چے..بود؟
دست هام رو بہ نشونہ ے تشویق ڪوبیدم بہ هم و گفتم:آفرین دوستے رو باید از شما یاد گرفت برادر!
برادر رو با حرص گفتم!
نگاهش رو دوخت بہ پایین چادرم با آرامش گفت:ولے من برادر شما نیستم،خواستگارتونم!
با خجالت ادامہ داد:معنے خواستگار رو بگم؟
با حرص نفسم رو بیرون دادم و پشتم رو بهش ڪردم.
خواستم وارد خونہ بشم ڪہ گفت:خانم هدایتے! امین گفت ڪمڪش ڪن،حواست بهش باشہ ولے نگفت
عاشقش نشو!
🥞🥞🥞🥞🥞🥞🥞🥞🥞
نویسنده: خانم لیلی سلطانی
@Banoyi_dameshgh
•🌻•
یه تیڪه نان خشڪ ڪنار ابراهیم افتاده
بود اون رو برداشت و گفت ببین چطور
به نعمت خدا بےاحترامے ڪرده اند بعد
هم خوردش ڪرد و ریخت انتهاےکوچه،،
ڪبوتر ها جمع شده بودن و نان هایے
ڪه ابراهیم ریخته بود رو میخوردن(:
#شهید_ابراهیمِ_هـادے
#حیدریون
#شهدایی
‹@banoyi_dameshgh˹🦋💙.
<أَمْحَسِبَالَّذِينَيَعْمَلُونَالسَّيِّئَاتِ
أَنْيَسْبِقُونَاسَاءَمَايَحْكُمُونَ..">
سرنـوشتهـرکسدرگـرواعمـالخـوداوسـت..!
#سورهعنکبوتآیه۴
‹◌. @banoyi_dameshgh ˹.
سلام علیکم عزیزانشهدا 😊
قشنگی نماز به همون اول وقت بودن هست🌹وقت نماز هست،دیر نشه 🙏🏻مارو از دعاهای پرخیرتون با نصیب کنید التماس دعا عزیزان شهدا قبول باشه انشاءالله🤲🏻
💌صحبتی با نائب امام زمان (عج) و ولی امرمسلمین
🔸رهبر عزیزم! از آن روز که اندک شناختی به جایگاه شما پیدا کردم و روز به روز این شناخت بیشتر شد، مسئولیتم هم نسبت به شما بیشتر شد. این را فهمیدم که در نظام الهی رفتار در قبال شما همان رفتار در قبال امام زمان (عج) است. و این را فهمیدم که چون در دورانی که شما از طرف امام زمان (عج) مأموریت ولایت ما را داشتید علت شفاعت اهلبیت (ع) نسبت به من هستید و اگر رضایت شما نسبت به من نباشد، خدا و رسول و امام زمان (عج) هم از من ناراضی هستند.
🌹(فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی)
#حیدریون
☫
💌 #ڪــلامشهـــید
🌷شهــید امـیر حاج امــینی:
اصلاً دنبال #شهــرت نبود به اين
اصل خيلے اعتقاد داشت ڪہ اگه
واقعاً ڪاری رو برای خــــود خدا
بکنی #خــودش عــزيزت میکنه.
آخرش هم همين خصلتش باعث
شد تا عڪس شهادتش اينطــور
معــروف بشه.
#حیدریون
💌 #ڪــلامشهـــید
🔔 کلید سعادت
🌹شهید علی خلیلی:
تنہا راه رسیـدن بہ سـعادت فقـط بندگی خداست.
#حیدریون
شهید ردانی پور
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم🕊🥀#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج✨
💔💔
حیدریون🌹