وابَستِگےبھهرچِیز؎براۍانسان
ضَرردارھ..!
چِهانساناونوداشتہباشہ👀.
چہنَداشتہباشہ...!
تَنھاوابِستِگےمـُفیددَرعالم،
وابستگےبہخداواولیاءخداست . .
اگرعَلاقہخودمونروبِہخُداواولیـٰائش
دَرحدِوابستگےبالـٰابِبَریم♥️'!
تازھطعمزِندِگےوعِشقرومیفَھمیم
وازتَنھایےوافسُردِگےخـٰارجمیشیم . . !
#استاد_پناهیان🎤
ــــــــــــــ❁ــــ ـــ ــ ـ
#امام_زمان
@Banoyi_dameshgh
🌸بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ🌸
اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ و ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ
✨الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
✨اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی
✨السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَة
✨الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
✨یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِ
✨مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین.
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
سلام بزرگواران
تا پارت ها به دستتون برسه ۵ تا صلوات برای سلامتی آقات امام زمان بفرست 😉
@Banoyi_dameshgh
~حیدࢪیون🍃
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> #part140 یواش سلام کردم که آقا رضا و آقا مصطفی جواب دادن و
♡﷽♡
❣تاریکے شب❣
<فصل دوم>
#part141
یاد اون شب افتادم که آقا مصطفی آقا رضا من اون موقع شب دیده بودن و غیرتش بهش اجازه نداد که من هنوز نرفته داخل خونه بذاره بره ، کفشم را در آوردم و رفتم داخل مامان نشسته بود داشت تلویزیون نگاه می کرد....
-سلام دخترم اومدی
+ سلام مامان جون بله
رفتم تو اتاقم و لباسم رو عوض کردم نزدیک به سه روزی میشه حس ضعف دارم حتی یه لحظه از خوردن غذام دیر بشه بدنم درد میگیره
به در اتاق ضربه خورد
+بفرمایید
مامان اومد داخل و روی صندلی میز تحریرم نشست
-خوب امتحانت چه طور بود دخترم ؟
+ خوب بود خدا رو شکر کمی سوالات سخت بود چون خونده بودم راحت بود برام همین
-خدارو شکر ان شالله موفق باشی میگم یک هفته دیگه فاطمیه تموم میشه دلت میخواد بریم شمال
+وای مامان موقع دانشگاه من گفتم ان شالله تابستون ...
-شاید تا اون موقع نباشی!!!
+وا مامام چرا من نباشم؟
-همین طوری میگم
+ول کن مامان جان اگر میخوای حرف های قبلت و بزنی جوابم همین الان نه هست
از اتاقم رفتم بیرون به سمت اشپز خونه رفتم وروی گاز گوشت کوبیده سرخ شده با برنج بود که برای ناهار بود،دست و صورتم و شستم با حوله خشکش کردم مامان هنوز از اتاقم نیومده بیرون رفتم به اتاقم:مامان هنوز نشسته اید بیاید بیرون دیگه
-احترام بزرگتر به اینکه هنوز حرفی نزده تو واسه خودت میبری و میدوزی
+وای مامان واقعا به اینم میگن احترام چشم بفرمایید 😊من گوش میدم ولی اگر مثل دفعه های قبله نه مادر من
-بزار حرف بزنم بعد بگو نه ،مامان شروع به حرف زدم از فلان همکارش که مذهبیه و که پسرش مذهبیه و وکالت خونده .......
○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○•
🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹
🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹
🌹🌹🌸🌸🌹🌹
🌸🌸🌹🌹
🌹🌹
اولین اثر از👇
به قلم:#بانوی_دمشق (علیجانپور)
❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌
پرش به اولین پارت👇
https://eitaa.com/Banoyi_dameshgh/23
حیدریون👇
https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10
~حیدࢪیون🍃
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> #part141 یاد اون شب افتادم که آقا مصطفی آقا رضا من اون موق
♡﷽♡
❣تاریکے شب❣
<فصل دوم>
#part142
مجتبی هم میشناسدش هزاران خوبی بهش وصل کرد و تحویل من داد . منم فقط گوش دادم و آخرش گفتم (نه) خیالیش راحت نشد و شب که بابا اومد بابا رو فرستاد واسم .....
\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\
♡پرش به هفته آینده♡
خیالم خیلی راحت شده بود ، فکر و خیالم کم شده بود از نظر درسی و اینا ولی از مصطفی نه فکرم کم نشده بود که بیشتر شده بود
کل شب و روزمو با عکس هایی که از پیج مصطفی گرفته بود سر میکردم ،شب ها که میخواستم بخوابم عکس هاشو نگاه میکردم و هر استوری میزاشت درجا میگرفتم و۲ مرتبه میدیدم فکرشو نمیکردم که انقدر عاشق شدن سخته وهی بیخوای وابسطه تر بشی.
قراره فردا شب باساره و مجتبی به خونه نگار اینا برم خیلی خوشحالم نگار بارداره ذوق دارم از اینکه میخوام خاله بشم ان شاالله به زودی عمه ان بشم ...
روی کامپیوتر بودم و داشتم فیلم هایی که توی موبایلم بود رو خالی می کردم به داخل کامپیوتر ساره اومد به اتاقم وروی تختم نشست امشب قراره برای بابا تولد بگیرم.
الان ۷ روزی میشه فاطمیه تمام شده بود وما توی دی ماهیم موقع امتحانات هست ولی ما چون یکی از امتحاناتمون رودادیم فقط یه استاد قراره برامون امتحان بگیره.
-میگم زهره واسه دکوری جاتم کدوم قشنگ تره
از توی موبایلش نشون دادم بهم
+رنگ مبل تو داری چه رنگی میگیری ؟
-رنگ فیلی با سفید لوازم برقی هم که دیدی خاکستری گرفتم دیگه
+خوب پس اینو بگیر که طوسی به همه این وسایلی که خریدی میاد
همیشه همراه مجتبی و ساره میرم برای خرید این دو تا برای جهیزیه خودشون انتخاب که میکنن دلم خیلی برای اینکه یه روزی من و آقا مصطفی بریم برای خرید ضعف میره
من همه چیز رو ان شالله برای خونه خودم فیروزه ایی میگیرم ...
کامپیوتر و خاموش کردم و رفتم به هال که مجتبی و بابا داشتن فوتبال پرسپولیس و استقلال رو میدیدن توی این حس که هستن ۲۰ بارم صداشون بکنیم نمیشنون.....
○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○•
🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹
🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹
🌹🌹🌸🌸🌹🌹
🌸🌸🌹🌹
🌹🌹
اولین اثر از👇
به قلم:#بانوی_دمشق (علیجانپور)
❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌
پرش به اولین پارت👇
https://eitaa.com/Banoyi_dameshgh/23
حیدریون👇
https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۰🇮🇷⸽⸽✯
⋮
بلاگـرهاۍ مثلا چـادرۍ هـدفـشون
تخریبحجاب است تا تبلیغحجاب
#چادرۍنما!
#مذهبۍنما!
🔄« #نشربدهید...√🇮🇷•»
❣بر چهره دلربای مهدی صلوات❣
♥️•╣ @Banoyi_dameshgh╠•♥️
#حیدࢪیوݩ
سلام بزرگوار در شبکه آی فیلم ،فیلم محمد رسول الله به کارگردانی جناب آقای مجید مجیدی رو تماشا کنید
#اعمالقبلازخواب🌿'
°
.
حضرترسولاڪرمفرمودندهرشب
پیشازخواب↓🌙
-
1. قرآنراختمکنید
[=٣بارسورهتوحید]🌱
-
2.پیامبرانراشفیعخودگردانید
۱بار↓
[ اللهمصلعلیمحمدوالمحمدوعجلفرجهم
اللهمصلعلیجمیعالانبیاءوالمرسلین]♥️
-
3. مومنینراازخودراضیکنید
۱بار↓
[اللهماغفرللمومنینوالمومنات]🍃
-
4. یکحجویکعمرهبهجاآورید
۱ بار↓
[سبحاناللهوالحمدللهولاالهالااللهواللهاکبر]✨
-
شبتونمھدیپَـسند^^💚'!
•