خوش به حال ساکنان کربلا همسایه اند ،
آن بهشتی را که ما هر شب تمنا میکنیم ..
میگن یه روز قنبر اومد جلو امیرالمومنین
مژدهی تولد آقا ابالفضل رو داد .
گفت : آقا مژدگانی میدید ؟
آقا فرمودند : چی میخوای ؟
قنبر گفت : آقا منو بغلم کنید :))
امیرالمومنین دستاشو باز کرد و قنبر رو در آغوش گرفت .
حالا آقا درسته ما جز دردسر برای شما نیستیم .
اما ما رو هم بغل کن بابا :)
بخوان اوصاف حیدر را ، خضوعش را ، خشوعش را ،
بخوان تفسیر خاتم بخشیِ بین رکوعش را ..
اگر خورشید بالا رفت هر صبح و نمایان شد ،
گرفت از گنبد شاه نجف اذن طلوعش را .
ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم ،
در ره عشق جگردار تر از صد مردیم .
هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را ،
دور سیدعلی خامنهای می گردیم .