eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
هادی عادت داشت که من را هر وقت میدید دست یا پای مرا میبوسید و به ما خیلی احترام میگذاشت، جگرم سوخت ولی خداروشکر که عاقبت بخیر شد او حدود ۱۶ سال در لباس سبز سپاه به خدمت مشغول بود سال‌ها در تیم حفاظتی شهید سپهبد قاسم سلیمانی حضور داشت. هادی برادر شهید بود یکی از برادرش شهید جواد طارمی در عملیات خیبر بعد از ۱۵ سال پیکرش به وطن بازگشت. 🌷🌷 راوی: مادر شهید
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
12 ساله ای که هنگام تلاوت قرآن دل هارو به انداخت به راستی او مگه چند سال از گذشته که اینچنین تحت تأثیر کلام خدا قرار گرفته؟😭 http://eitaa.com/joinchat/249233410C3e16c370aa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_شصت 0⃣6
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق 1⃣6⃣ ڪف دستهایم را اطراف فنجان چای میگذارم ،ب سمت جلوخم میشوم و بغضم رافرومیبرم. لبهایم راروی هم فشارمیدهم ونفســـــم راحبس میکنم... نیا! چقدرمقاومت برای نیامدن اشڪهای دلتـــــنگی!... فنجان رابالا می آورم☕️ ولبه ی نازڪ سرامیڪی اش را روی لبهایم میگذارم. یڪدفعه مقابل چشمانم میخندی... تصویر لبخندمردانه ات تمام تلاشم را ازبین میبرد وقطرات اشڪ روی گونه های سرمیخورند.ي جرعه ازچای مینوشم ...دهانم سوخت!..وبعد گلویم! فنجان راروی میزڪنار تختم میگذارم و باســـــوزش سینه ام ازدلتنگی سر روی بالشت میگذارم... دلـــــم برایت تنگ شده! نُه روز است ڪ بی خبرام...ازتـــــو...از لحن ارام صدایت...از شیرینی نگاهت... زیرلب زمزمه میڪنم " دیگه نِ میتـــــونم علی!" غلت میزنم،صورتم رادربالشت فرو میبرم وبغضم را رها میڪنم... هق هق میزنم...😭 " نَ ڪنه...نَ ڪنه چیزیت شده!..چرا زنگ نَ زدی...چـــــرا؟!...ده روز برای ڪسی ڪ همه ی وجودش ازش جدا میشه ڪم نیست! "😭 ب بالشت چنگ میزنم وڪودڪانه بهانه ات را میگیرم... نمیدانم چقدر... امااشڪ دعوت خواب بود ب چشمانم... حرڪت انگشتان لطیف وظریف درلاب لای موهایم باعث میشودتا چشمهایم را بازڪنم. غلت میزنم وب دنبال صاحب دست چندباری پلڪ میزنم..تصویرتار مقابلم واضح میشود.مادرم لبخند تلخی میزند _ عزیـــــزدلم! پاشو برات غذا اوردم... غلت میزنم، روی تخت میشینم و درحالیڪ چشمهام رومیمالم ،میپرسم _ ساعت چنـــــده مامان؟ _ نزدیڪ دوازده... _ چقدر خوابیدم؟ _ نمیدونم عزیزم! وبا پشت دست صورتم رانوازش میڪند. _ برای شام اومدم تواتاقت دیدم خوابی.دلم نیومد بیـــــدارت ڪنم،چون دیشب تاصبح بیدار بودی.. باچشمهای گرد نگاهش میڪنم😳 _ توازڪجافهمیـــــدی؟؟ _ بلاخره مادرم! باسرانگشتانش روی پلڪم رالمس میڪند _ صدای گریـــــه ات میومد! سرم راپایین میندازم وسڪوت میڪنم _ غذا زرشڪ پلوعه...میدونم دوس داری! برای همین درست ڪردم ب سختـــــی لبخند میزنم _ ممنووووون مامان...😘 دستم رامیگیردو فشارمیدهد _ نبینم غصـــــه بخوری! علی هم خدایی داره...هرچی صلاحه مادرجون باور نمیڪنم ڪ مادرم اینقدر راحت راجب صلاح وتقـــــدیر صحبت ڪند.بلاخره اگرقرارباشد اتفاقی برای دامادش بیفتد... دخترش بیچاره میشود. ازلبه ی تخت بلندمیشودو باقدمهایی اهسته سمت پنجره میرود.پرده راڪنار میزند وپنجره رابازمیڪند _ ي ڪم هوا بیادتو اتاقت...شاید حالـــــت بهتر شه! وقتی میچرخدتاسمت دربرود میگوید _ راستی مادر شوهرت زنگ زد☎️! گلایه ڪرد ڪ ازوقتی علی رفتـــــه ریحانه ي سربما نمیزنه!...راست میگه مادر جون ي سربـــــرو خونشون!فڪرنڪنن فقط بخـــــاطر علی اونجا میرفتی... دردلم میگویم" خب بیشتـــــربخاطر اون بود" مامان باتاڪید میگوید _ باشه مامان،؟ بروفردا ي سر. ڪلافه چشمـــــی میگم وازپنجره بیرون رونگاه میڪنم. مامان ي سفارش ڪوچیڪ برای غذا میڪند وازاتاق بیرون میرود بابی میلی نگاهی ب سینی غذاوظرف ماست وسبزی ڪنارش میڪنم. بایدچند قاشق بخـــــورم تامامان ناراحت نشه... چقدر سخت است فروبردن چیزی وقتی بـــــغض گلویت را گرفته! ♻️ ... 💘 @khamenei_shohada
❁﷽❁ بہ خـدا عشـق بہ رسوا شدنش مے‌ارزد❣ و بہ مجنـوڹ و بہ لیـلا شدنش مے‌ارزد❣ دفتر قلـب مرا وا ڪڹ و نـامے بنویس❣ سند عشــق، بہ امضـا شدنش می‌ارزد❣
کانال استیڪر و تم های جذاب و رنگی متنوع رایگان ما 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/3683975181Cd7403b6b80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یارب دل ما را تو به رحمت جان ده... درد همه را به صابری درمان ده.... این بنده نداند ڪه چه می باید خواست... داننده تویی هر آنچه خواهی آن ده... شبتون سرشار از نگاه پرمحبت خدا🌙🌙 ╔═ ⚘════⚘ ═╗ 🌺 @khstiker ╚═ ⚘════⚘ ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸✨🌤✨ ✨ 🌤السلام علیڪ حین تصبح...🌤 ✨میگذرید و میگذرم...؛ 🌸✨شما مهربانانه از گناهانم ✨🌸و من غافلانه از نگاهتان 💔و چقدر درد دارد ✨تڪرار این گذشت ها....
از خود گذر ڪنیم ڪه این خــوان آخر است این بیمـہ ی حضرت حیــدر است  تحـریم میکنند ڪہ تســلیممان کنند غافل از این ڪہ دل بہ بلاها شــناور است  ما را به سر هوای اشـارت است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا