غواص دریادل #شهید_مهدی_دباغ
لشکر ۲۱ امام رضا_ع
🌷تاریخ ولادت : ۱۳۴۹/۶/۵
🌷محل ولادت :قوچان_خراسانرضوی
🌷تاریخ شهادت : ۱۳۶۷/۱/۲۳
🌷محل شهادت: حلبچه
❣شهیدحمید دباغ برادر بزرگتر شهید مهدی دباغ که متولد سال ۱۳۴۳ بود در عملیات علی ابن ابیطالب ع که در اسفندماه ۱۳۶۰ صورت گرفت به شهادت رسید.
ــــــــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــــ
کانال امام خامنه ای شهدا
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
غواص دریادل #شهید_مهدی_دباغ لشکر ۲۱ امام رضا_ع 🌷تاریخ ولادت : ۱۳۴۹/۶/۵ 🌷محل ولادت :قوچان_خراسانر
✍ #فرازی_از_وصیت_نامه_شهید
ما باید قدر نعمت ولایت فقیه را بدانیم. به شفاعت شهدا امیدوار نباشید. شهید با کسی قوم و خویشی ندارد، اگر راه شهدا که همان راه اسلام است را ادامه دادید از ما هستید و گرنه خیر. من از جانب خودم و دوستانم می گویم: از یکایک شما بازخواست میکنیم که با خون ما چه کردید، آیا در مقابل کفر، منکرات و فساد فاسدان ایستادید یا گذشتید و گفتید به ما چه؟ اگر بی تفاوت بودید منتظر غضب ما باشید. اگر اشکی دارید، بر مظلومیت خاندان اهل بیت (ع) و سالار شهیدان بریزید».
#شهید_مهدی_دباغ
#سالگرد_شهادت
ـــــــــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🔰امروز ۲۴ فروردین، سالروز شهادت شهید مدافع حرم «عمار بهمنی»است
وی در هنگام شهادت ۳۱ سال داشت و مادرش قصد داشت پس از بازگشت، او را داماد کند.
🔰شهید بهمنی که اواخر اسفند سال ۱۳۹۴ به صورت داوطلبانه برای مبارزه علیه تروریستهای تکفیری عازم سوریه شده بود، حدود یک ماه بعد در روز ۲۴ فروردین سال ۱۳۹۵ در منطقه حلب سوریه به شهادت رسید.
🔰پیکر این شهید عزیزکه دو روز بعد وارد میهن اسلامی ما شد،و، در زادگاه خود یعنی شهرستان فسا استان فارس به خاک سپرده شد.
#سالروز_شهادت
#روحمان_با_یادش_شاد
ـــــــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
🔰امروز ۲۴ فروردین، سالروز شهادت شهید مدافع حرم «عمار بهمنی»است وی در هنگام شهادت ۳۱ سال داشت و مادرش
#معرفی_کتاب
کتاب « #قرعهای_از_آسمان» گوشهای از خاطرات خانواده، نزدیکان و همرزمان شهید مدافع حرم «عمار بهمنی» را روایت میکند.
ادامه در پست بعدی👇👇
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهارت
ــــــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#معرفی_کتاب کتاب « #قرعهای_از_آسمان» گوشهای از خاطرات خانواده، نزدیکان و همرزمان شهید مدافع حرم «
برشی از کتاب
در بخشی از این کتاب به نقل از یکی از همرزمان شهید بهمنی آمده است: «مهاجمان از جبهه النصره در نزدیکی ما یک خمپاره زدند که موجش ما را گرفت. چند ساعتی گذشت تا اینکه از بچهها خبر گرفتم و پرسیدم؛ نیروهای ما کدام سمت هستند؟ جانشین گردان گفت؛ «عمار فلان جا افتاده!» به سرعت دویدم جایی که عمار بود. بالای سرش که رسیدم، دیدم غرق در خون است و صورتش زخمی است. ترکش به قسمت گیجگاهش اصابت کرده بود و صورت خونینش محل دقیق برخورد ترکش را نشان نمیداد»
#شهید_عمار_بهمنی
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
ــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای امضاء ایت الله جوادی آملی بر کفن حاج قاسم سلیمانی
#ببینید
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
بصیـــــــــرت
💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡 #رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا #قسمت_بیست_و_ششم ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﻭ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﺩﻡ
💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا
#قسمت_بیست_و_هفتم
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ، ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﻭﮐﻮﻫﻪ . ﻫﺮﭼﻪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﻣﯿﺎﻣﺪ ﻫﻮﺍ ﮔﺮﻣﺘﺮ ﻣﯿﺸﺪ . ﺑﻪ ﭘﺎﺩﮔﺎﻥ ﺩﻭﮐﻮﻫﻪ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ . ﺁﻧﺠﺎ ﺁﻗﺎﯼ ﺻﺎﺭﻣﯽ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻫﺎﯼ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﮔﻮﺷﺰﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺍﺳﻼﻣﯿﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﯾﻢ . ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﺍﯾﻼﻡ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺷﻬﺮ ﻣﻬﺮﺍﻥ . ﺩﺷﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺷﺖ؛ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺷﻬﺪﺍﯾﯽ … ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺑﻐﺾ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﺷﮑﺴﺖ . ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻣﯿﻪ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ، ﺣﺪﻭﺩ ﻫﻔﺖ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺧﺎﮐﯽ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﻣﺤﺮﻭﻡ .
ﺍﺯ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻣﺤﺮﻭﻣﯿﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﯾﺪ . ﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ ﺳﺎﮐﻦ ﺷﺪﯾﻢ؛ ﺯﯾﺮ ﺳﻘﻒ ﻫﺎ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎﯼ ﮐﺎﻫﮕﻠﯽ ﻭ ﮐﻨﺞ ﻫﺎﯼ ﺗﺎﺭ ﻋﻨﮑﺒﻮﺕ ﺑﺴﺘﻪ . ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻏﺒﺎﺭ ﻣﺤﺮﻭﻣﯿﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺑﺰﺩﺍﯾﯿﻢ .
ﻣﻦ ﻣﻌﻠّﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﮐﻮﺩﮎ ﻭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ . ﺍﻣﺎ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﻫﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺑﻮﺩ، ﻫﻢ ﺑﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﯿﻞ ﻣﯿﺰﺩ، ﻫﻢ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﯽ ﻭ ﻭﻫﺎﺑﯽ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ …
#ادامه_دارد...
📚 #از_داستانهای_نازخاتون
@khamenei_shohada
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷
اِلهياِنْاَخَذْتَنيبِجُرْمياَخَذْتُكَبِعَفْوِكَ
خدايا اگر مرا بر جرمم بگيری؛
من نيز تو را به عفوت بگيرم...
#شعبان_المعظم
#مناجات_شعبانیه
ــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
اینگونہ حواسشان بہ دشمن بود ڪہ سرباز خمینے شدند...
ما اگر حواســـمان بہ دشمن نباشد...
به جاےسرباز، سربار خامنہ اے خواهیم شد!😔
#شبتون_شهدایی
کانال امام خامنه اے شهدا
ـــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
هدایت شده از بصیـــــــــرت
#قرار_عاشقی
شب سی و سوم از چله #دعای_فرج
اللهم عجل لولیک الفرج
#شبتون_مهدوی
@khamenei_shohada
#نشر_حداکثری
هدایت شده از 🍄دنیای تم و استیڪر ایتا🍄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌤بسم الله الرحمن الرحیم🌤
🗓 امروز دوشنبه ↯
☀️ ٢۵ فروردین ۱۳۹۹
🌙 ۱۹ شعبان ۱۴۴۱
🎄 ١۳ اوریل ٢٠٢٠
📿 ذکر روز :
یا قاضی الحاجات
#حدیث_روز
🍃🌸 درنگ در كارها، اوج خردمندى است و تندى، اوج حماقت است.
#صبحتون_بخیر
http://eitaa.com/joinchat/3683975181Cd7403b6b80
﷽
شهـــ🌹ـدا تفسیر مجسم باران🌧،
بر شوره زار غفلت زمین اند
و راز جاری ماندن شهـ🌷ـــدا،
چیزی جز جوشیدن از چشمه ای
به نام عشق نیست.❣
#صبحتون_شهدایی
ـــــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
پرستار به صورت رنگ پریده و لب های ترک خورده مجروح حاج احمد نگاه کرد و بعد به پاهای زخمی اش، گفت:
«برادر اجازه بدهید داروی بی هوشی تزریق کنم، این طوری کمتر درد می کشید.»
حاجی هم ناله ای کرد و گفت: «نه! بی هوشم نکن! دارویت را نگهدار برای آنهایی که زخم های عمیق تری دارند.»😓
حاج #احمد_متوسلیان🌹
📚 کتاب: خدمت از ماست، ص82
ـــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
#کلام_ولی
✅از اوایل انقلاب، در کارهایی که در اختیار من بوده، به جوانان مسؤولیت میدادم.
✍رهبرانقلاب: تجربه من این است که اگر ما به جوان اعتماد کنیم - آن جوانی که شایسته دانستیم و صلاحیتش را داشت؛ نه هر جوانی و هر مسؤولیتی - از غیر جوان، هم بهتر و هم سریعتر پیش میبرد، هم کار را همراه با #ابتکار بیشتری به ما تحویل خواهد داد. یعنی روند پیشرفت در کار حفظ میشود. برخلاف غیر جوان که ممکن است کار را بالفعل خوب انجام دهد، اما روند پیشرفت در آن متوقف خواهد شد.
۷۷/۲/۷
ــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
#جانبازان_قرنطینه😔
دستت دوباره در پی کپسول میدوید
جریان گرفت در ریهات قحطی نفس
دستت دوباره در پی کپسول میدوید
تاول فقط به راه گلو زخم میزد و
شکر خدا که حنجرهات را نمیبرید
دنبال قرصهای تو از جا پریدم
دستم گرفت بر لب لیوان و آب ریخت
لبریز بود بغض درون نگاه من
یک دفعه بی مقدمه و بیحساب ریخت
بابا نفس بکش... به خدا خوب میشوی
تنها، حماسهی نفست خواهش من است
قرآن بخوان دوباره برایم، بخوان پدر
باور بکن صدای تو آرامش من است
این تخت قتلگاه شده بعد رفتنت
مادر نشسته و تو را زار میزند
هر وقت او بلند شد از جا توان نداشت
دیدم مدام تکیه به دیوار میزند
#جانبازان_شیمیایی
ــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
#سیره_شهدا
محسن حججی به تغذیه اش خیلی اهمیت می داد و هر چیزی را نمی خورد .
می گفت: مومن باید بدن سالم داشته باشد.
یکی از چیزهایی که ترک کرده بود نوشابه بود.🍺
کار جالبی میکرد.
در اردوهای جهادی یا هر جایی که نوشابه همراه غذا بود ، #نوشابهاشرابهمزایدهمیگذاشتومیفروخت.
معمولا از پنجاه تا شروع می شد. یادم هست یکبار یکی از رفقا پانصدتا خرید. البته صلوات، هر کسی #صلوات بیشتری میفرستاد نوشابه اش مال او بود.
#شهید_محسن_حججی🌹
ـــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥با افتخار آفرینان و غیور مردان گمنام جنگ تحمیلی آشنا شوید
🔹 عقاب زاگرس، شیرمرد خلبانی که صدام حسین را در پیشگاه کل جهانیان کمتر از ۹۰ دقیقه سنگ روی یخ کرد و باعث تعجب و حیرت خبرنگار bbc شد و تاکنون کمتر ایرانی داستان او را شنیده است! داستان رشادتها و شجاعتهایی که هر ورقش دفتری است و باید هر سال مرور کرد! این کلیپ نمونه تمام عیار از یک مرد میهن پرست است که با دیدنش بر ایرانی بودن خود افتخار می کند
ـــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
هدایت شده از بصیـــــــــرت
بر سجاده ای به وسعت زمین
و تربتی از شاه #شهیدان و با ایمانی راسخ بر بال فرشتگان می ایستیم و #صلاة عشق را میخوانیم
📿 #حی_علی_الصلاة📿
#التماس_دعا🙏
ـــــــــــــــــ🌷🕊ــــــــــــــــــــــ
#سیره_شهدا
نانوایے محل بسٺہ بود.
و براے خرید نان باید مسافٺ زیادے را طے مےڪردیم.
بہ محسن ڪہ ٺازه از راه رسیده بود، گفٺم:
《 مادرجان نانوایے بسٺہ بود؛
مےرے یہ جاے دیگہ چندٺا نون بگیرے؟》
گفٺ:《بلہ،چرا ڪہ نہ؟》
بعد موٺورش را گذاشٺ داخل حیاط
و ڪیسہ را از من گرفٺ.
پرسیدم:《چرا با موٺور نمیرے؟
گفٺ: 《پیاده مےرم موٺور مال خودم نیسٺ؛
مال بیٺالمالہ》.
.
.
منبعـ📚:ڪٺاب فرهنگنامہ شهداےسمنان
#شهیدمحسناحمدزاده
ــــــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
4_475770578398087807.mp3
13.99M
﷽
🎤 قطعه زیبای " #دوست_شهید_من"😞
به یاد تمام شهدایی که عاشقانه از این دنیا پر کشیدند🌹🌹
ــــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞 #رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا #قسمت_بیست_و_هفتم ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ، ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﻭ
💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا
#قسمت_بیست_و_هشتم
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﺎﺩﻣﺎﻥ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮﺍﯼ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺷﻬﺪﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﺖ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﻤﯿﺎﻣﺪ . ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺯ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺎﻣﺪﻡ ﮐﻪ ﺯﻫﺮﺍ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﺯﺩ : ﻃﯿﺒﻪ ﺑﺮﻭ ﺩﻓﺘﺮ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮﺍ ﺑﺒﯿﻦ ﺁﻗﺎﯼ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﭼﮑﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﻩ؟
ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺪﻧﻢ ﯾﺦ ﮐﺮﺩ ! ﺯﻫﺮﺍ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺮﯼ ﻫﺎ !
ﺑﻌﺪ ﻣﻮﺫﯾﺎﻧﻪ ﭼﺸﻤﮏ ﺯﺩ : ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺳﻮﻥ !
ﺑﺎ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﺮﻭ ﺑﺒﯿﻨﻢ !
ﻧﻔﺲ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﺗﻘﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺯﺩﻡ . ﺳﯿﺪ ﮔﻔﺖ : ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﺗﻮ !
ﺩﺭ ﺭﺍ ﻫﻞ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻡ . ﺭﻭﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎ ﻧﺸﺴﺘﻢ . ﺳﯿﺪ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺰ ﻧﺸﺴﺖ . ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺜﻞ ۵ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ، ﻋﺮﻕ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﻋﻘﯿﻖ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺎﻧﺪ . ﺩﻝ ﺩﻝ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﮔﻔﺘﻢ : ﮐﺎﺭﻡ ﺩﺍﺷﺘﯿﺪ؟
– ﺑﻠﻪ … ﺧﺎﻧﻢ ﺻﺒﻮﺭﯼ ! ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺷﻤﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﺷﺪﯾﺪ، ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ، ﻓﻘﻂ ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻋﻮﺽ ﻧﺸﺪﻩ . ﺍﮔﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﻢ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﭘﺪﺭﺗﻮﻥ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ . ﻭﻟﯽ ﺍﻻﻥ ﻗﻀﯿﻪ ﻓﺮﻕ ﮐﺮﺩﻩ …
#ادامه_دارد...
📚 #از_داستانهای_نازخاتون
@khamenei_shohada
✍شهید دکتر چمران میگفت:
🔹توی کوچه پیرمردی دیدم که روی زمین سرد خوابیده بود ...سن و سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛ اون شب رخت و خواب آزارم می داد! و خوابم نمیبرد از فکر پیرمرد ... رخت و خوابم را جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم اون شب سرما توی بدنم نفوذ کرد و مریض شدم ...
🌷اما روحم شفا پیدا کرد🌷
چه مریضی لذت بخشی ...
#روحمان_با_یادش_شاد
ــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada